يه سوال از رؤساي شرکت تعاوني داشتم . مي خواستم بدانم وعده وعيد هايي که به مردم بد بخت آذران داديد حرف بود و فقط جنبه تبليغاتي داشت يا واقعي است .
اگر واقعيت دارد پس نتيجه اش کي معلوم ميشود آن مبالغي که از فروش سهام شرکت بدستتان آمد کجا رفت ؟خريدن تعدادي ديگ مگر چقدر سرمايه مي خواست ؟
چرا موقع تبليغات صحبت از اشتغال زايي براي جوانان آذران ميکرديد ولي ما فقط اشتغال و درآمد را براي آقايان دنياديده ديديم
مگر جوانان آذران فقط دنياديده ها هستند ؟ براي تبليغات صحبت از مرغداري آقاي سعادت بود ولي مثل اينکه ايشان فقط وام مرغداري را مي خواستند
صحبت از کارخانه گلابگيري بود ولي تا فهميديد چه سود آوري دارد شروع به تاسيس کارخانه شخصي کرديد
ماشينهاي جهاد و ديگر ارگانها که براي بازسازي روستا آمده بود براي کار در مزارع شخصي و ساخت خانه برديد
به نام شرکت تعاوني براي مصارف شخصي وام گرفتيد
آقاي خيرانيش شما که در اوايل آنقدر براي مردم دلسوزي مي کرديد و در تهران و آذران جلسه تشکيل مي داديد چرا حالا ديده نمي شويد چه کسي پاسخگو است ؟
مردم ساده روستا را بازي داده ايد مردم از شرکت تعاوني فقط هر از گاهي جلسه اي مي بينند
بيش از يک سال از فروش سهام مي گذرد و حالا فقط تکه کاغذي به عنوان مدرک گرفته اند
شما مثلا دلسوزان فکر نکرديد که يک کشاورز با چه مشکلاتي مبلغي پس انداز مي کند با دلخوشي سهام مي خرد که شماها سود ببريد؟
چگونه پيش وجدان خود جوابگوييد؟