کمک به فلسطین و لبنان... چراها و چگونهها
برای توجیه این کمکها، چند دلیل داریم؛ دلیل اول این کار، منحصر به ما نیست و هر کشوری در هر جای دنیا، بخشی از امکانات خود را صرف کمکهای خارجی میکند؛ صرف نظر از این که این کشور، فقیر باشد یا ثروتمند. بسیاری از کشورهای آفریقایی، پذیرای آوارگان دیگر هستند و یا بار مشکلات کشورهای دیگر را به دوش میکشند؛ در حالی که خودشان در نهایت فقرند. در کشور بروندی یا رواندا، جنگ قبیلهای صورت گرفت و عدهای که مورد ستم قبیلهها بودند، به کشورهای فقیر مجاور فرار کردند و هر چند خود اینها فقیر بودند، ولی میهمانهای ناخوانده را از کشور خود بیرون نکردند و یا از حداقل امکانات، محروم نساختند. در کشوری، زلزلهای رخ میدهد و یا سیلی جاری میشود. کشورهای دور و نزدیک به آن کشور، کمک میکنند و یا همه کشورها، سهمیهای به بهداشت جهانی میدهند و بهداشت جهانی، آن را صرف کشورهای فقیر میکند.
بنابراین، کمک کردن به کشورهای دیگر، امری رایج و بینالمللی است و هیچ کشوری نمیتواند از زیر بار این مسئولیت، شانه خالی کند؛ گر چه کشور خودش نیازمند به این کمک مالی باشد. این کار، اختصاص به ما ندارد و امروز به عنوان یک وظیفه بینالمللی، برای همه کشورها و ملتهای متمدن عالم، تعریف میشود و ما نمیتوانیم از این عرف پذیرفته شده بینالمللی، شانه خالی کنیم؛ زیرا ما نیز در جایی محتاج به کمک دیگران هستیم. ما باید دین خودمان را به جامعه بینالمللی ادا کنیم تا جزء فعالان عرصه بینالملل به حساب بیاییم؛ زیرا بخشی از نیازهای سیاسی و اقتصادی ما در همکاری با جامعه بینالملل تأمین میشود. ما باید حضور داشته باشیم و هزینه این حضور را نیز بپردازیم. حق عضویتی که به سازمان ملل، یونسکو، بهداشت جهانی، سازمان کار و کنفرانس اسلامی میدهیم، رقم بالایی است؛ ولی نمیتوانیم از آن شانه خالی کنیم؛ زیرا بخشی از نیازمندیهای ما، در عضویت، فعالیت و مشارکت در مجامع بینالمللی تأمین میشود.
دلیل دوم، رابطه بین کشورهای اسلامی است؛ یعنی بخشی از منافع ما، در بینالملل اسلامی تأمین میشود. این منافع، ممکن است سیاسی، معنوی، فرهنگی یا مادی باشند. اگر شما بخواهید از بانک اسلامی وام بگیرید، باید عضو کنفرانس اسلامی باشید و حقتان را آن جا بپردازید. باید نشان دهید که در روز حادثه، به کمک کشورهای دیگر اسلامی میشتابید تا اگر شما یک نیاز سیاسی پیدا کردید یا جبههای در مقابل شما شکل گرفت، بتوانید کمکهای سیاسی و بینالمللی دیگر کشورهای اسلامی را طلب کنید.
جامعه اسلامی، اعضای یک پیکرند و نمیشود گفت که عضوی دردی داشته باشد و دیگر عضوها راحت باشند.
جامعه اسلامی، «امت واحده» است و نمیشود بخشی از جامعه اسلامی، دچار مشکلی باشد و بقیه، احساس راحتی کنند. امروز بیش از هر روزی، جهان به هم مرتبط و به یک «دهکده جهانی» تبدیل شده است. در این دهکده، همه به هم نزدیکند و همسایههای دیوار به دیوار، نمیتوانند بیخبر از هم باشند و به همدیگر بیاعتنایی کنند. بنابراین، در صحنه بینالمللی، باید به وظیفه بینالمللی و در جهان اسلام، باید به وظیفه «اسلامی» خود عمل کنیم؛ چون ما نیز حرفها، پیشنهادها و نیازمندیهایی داریم و نمیتوانیم اینها را مطرح کنیم؛ مگر این که اگر دیگران نیز مشکلاتی را مطرح کردند، ما به کمک آنان بشتابیم. این، مادیترین تحلیل کمک به جهان اسلام است.
دلیل سوم اینکه بخشی از امنیت ملی هر کشوری، در خارج از مرزهای آن کشور تأمین میشود. شما نمیتوانید در خاک ایران بنشینید، در محدوده خاک ایران بمانید و بعد توقع داشته باشید که امنیت شما تأمین گردد. حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام میفرماید: «هیچ قومی ذلیل نشدند؛ مگر اینکه در خانه خود نشستند تا دشمنان به سراغ آنان آمدند». این، واقعیت همیشه تاریخ است. اگر شما اینجا نشستید، میبینید دشمن در کشورهای همسایه و منطقه شما، زمینهسازی میکند و ممکن است علیه شما کاری بکند. شما نباید بنشینید تا طرحهای دشمن از مرحله طرح و نقشه، به عمل درآید و به خاک شما حمله کنند و بعد شروع به دفاع کنید. اگر دیدید در خارج از مرزهای شما و در کشورهای همسایه یا در منطقه شما اقداماتی علیه شما میکنند، باید دخالت کنید. این، خواست و سیاست عمومی هر کشوری است که میخواهد سرپا بماند.
آمریکاییها در نیمکره غربی هستند؛ ولی ناوگان خود را به نیمکره شرقی فرستادهاند. ناوگان ششم آنها در مدیترانه، ناوگان هفتم آنها در اقیانوس هند و کبیر و ناوگان پنجم آنان، در خلیجفارس مستقر است. اگر از آمریکاییها بپرسند که شما در خلیجفارس چه میکنید و ناوهای هواپیمابَرِتان در خلیجفارس چه میکنند؟ میگویند: منافع ملی ما ایجاب میکند که در خلیجفارس باشیم. بنابراین، منافع ملی آمریکا ایجاب میکند که آنها در خلیجفارس باشند؛ منافع ملی روسها ایجاب میکند که با ده هزار نیرو و ناو و هواپیما، در دریای خزر، مانور بدهند؛ منافع هندیها ایجاب میکند که در اقیانوس هند، مانور دریایی بدهند و... .
منافع ایران هم ایجاب میکند که در منطقه خود، حضوری فعال داشته باشد و حداقل شاخصها و گیرندههایی داشته باشد که بتوانند پیش از وقت، اخطار بدهند و ما را از خطرهایی که در پیش داریم، آگاه سازند تا اقدامات پیشگیرانه انجام شود. پیشگیری، همیشه مؤثرتر و کم هزینهتر از درمان است. پیشگیری، چه در دردهای جسمی و چه در دردهای روحی یا اجتماعی، ارزانتر و مؤثرتر است.
این، یک اصل پذیرفته شده است که بخشی از پایههای امنیت ملی کشورها، در خارج از مرزهای آنها مستقر شود. ما در لبنان، فلسطین، خلیجفارس، دریای خزر، آسیای مرکزی، قفقاز، افغانستان، آفریقا، بالکان و...، باید حضور داشته باشیم تا بتوانیم از منافع ملی خود دفاع کنیم. این، به معنای دخالت در امور داخلی دیگران نیست. ما به دولت افغانستان کمک میکنیم؛ اگر زلزلهای آمد، کمکهای امدادی میفرستیم و اگر آوارههای افغانی به ایران آمدند، از آنها پذیرایی میکنیم. ما نمیتوانیم یک مرز و دیوار آهنین بین ایران و افغانستان بکشیم و اگر کشیدیم، مطمئن نیستیم که کسی از این دیوار بالا نمیرود و به این طرف نمیآید. یکی از چیزهایی که نمیتوانیم تغییر بدهیم، همسایههاست. دو کشوری که همسایهاند، تا قیامت با هم همسایه خواهند بود. ما نمیتوانیم عراق را از اینجا برداریم و بگذاریم در سیبری و سیبری را برداریم و بگذاریم جای عراق؛ پس چیزی که ثابت است، همسایههای هر کشوری است و ما باید به همسایههای خود توجه داشته باشیم.
اگر دشمنان بخواهند علیه ما کاری بکنند، حتما در کشورهای همسایه ما، پایگاه درست میکنند. اگر ما رابطه خود را با کشورهای همسایه و منطقه اصلاح کنیم، آن کشور همسایه، به دشمن یا متجاوز خارجی، اجازه نمیدهد که پایگاه نظامی علیه ما ایجاد کند؛ پس اگر قرار شد به ایران حملهای صورت بگیرد، حتما از طریق همسایههاست و اگر ما رابطه خودمان را با همسایههایمان اصلاح کنیم، این شانس را کم میکنیم یا از بین میبریم.
یکی از کشورهای قسم خورده ایران، اسراییل است. اسراییلیها تلاش میکنند که در کشورهای همسایه ما نفوذ کنند. آنان سعی میکنند تا در خلیجفارس، آسیای مرکزی و قفقاز، حضوری فعال داشته باشند و این را هم تصریح کردهاند که ما سعی میکنیم در حیاط خلوت ایران، نفوذ کنیم. حیاط خلوت ما، کشورهای همسایه ما - عراق، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان و کشورهای خلیجفارس - هستند. اسراییلیها میخواهند با برقراری رابطه با همسایههای ما، بر ما فشار وارد کنند. ما هم اگر قرار باشد اقدام متقابل انجام دهیم تا توازنی بین امکانات ما و دسترسیهای اسراییل فراهم شود، حتما باید با کشورهایی که با اسراییل همسایهاند، رابطه داشته باشیم. بنابراین، ما با لبنان و سوریه - به عنوان دو کشور همسایه اسرائیل - رابطه استراتژیک داریم و این در حقیقت، کمک بزرگی به حفظ امنیت ملی ماست.
سوریه، متحد ماست. در لبنان، حزب اللّه، متحد ماست و اینها در کنار مرز اسراییل قرار دارند. اگر اسراییلیها در آذربایجان و ترکمنستان نفوذ کنند، یکی از اهدافشان، فشار آوردن بر ایران است و ما هم باید کار متقابل انجام دهیم تا توازن منطقهای به وجود آید. بسیاری از موارد امنیت کشورها، در سایه توازن استراتژیکی بین نیروهای مختلف و با عوامل ایجاد کننده قدرت در منطقه، حاصل میشود. اگر اسراییلیها بیایند و در جای جای کشورهای همسایه نفوذ کنند، به این معناست که هر وقت خواستند میتوانند بر ما فشار آورند و در این صورت، ما وسلیه متناسب و متفاوتی برای خنثی کردن فشار آنها نداریم.
بنابراین، اگر اسلامی و انسانی هم فکر نکنیم و یا به عرف بینالمللی بیاعتنا باشیم، باز هم مصالح و منافع ما ایجاب میکند که پایههای امنیتی خود را در بیرون از مرزهای جغرافیایی کشورمان، محکم کنیم. با توجه به این موضوع، تحکیم دوستی با حزب اللّه و مردم لبنان، در حقیقت، یکی از امکانات بسیار خوب جمهوری اسلامی در این رودررویی منطقهای است.
این، وضع توسعهطلبی زیادهخواهی آمریکاییها و اسراییلیهاست که اصلاً حد ندارد و ما با این شرایط سخت و دشوار، مواجه هستیم. آیا مصلحت است که به خواب خرگوشی برویم و منتظر باشیم تا هر بلایی میخواهند، بر سر ما بیاورند؟ نطفههای توطئه، در اطراف ما و علیه ما، در حال شکلگیری است و ما باید با خلق امکانات، اینها را خنثی کنیم؛ قبل از این که این ظرفیتهای خصومت، علیه ما به فعلیت تبدیل شوند که در این قسمت، جمهوری اسلامی تا حدود زیادی موفق بوده است.
حفظ امنیت و استقلال کشور و مقاومت و پایداری در مقابل توسعهطلبی آمریکا و اسراییل، هزینهای دارد که باید آن را پرداخت کرد و کشورهایی که حاضر نیستیم این هزینهها را بپردازند، بیش از این، به آنها تحمیل میشود و دچار وضعیتی میگردند که اگر چند برابر آن هزینه را هم صرف کنند، باز مشکلشان حل نمیشود. نمونه بسیار روشن آن، ترکیه و عراق است.
دکتر علیاکبر ولایتی