تلاشهاي مذبوحانهي دم انتخابات ادامه دارد
جايي چيزي خواندم در معني"تلاش مذبوحانه". شنيدهايم که مثلا فلاني تلاش مذوبحانهاي براي رسيدن به هدفش ميکرد. يعني تلاشي که از روي علاقهي بسيار فراوان به هدف انجام ميشود اما از ديد ناظر بيطرف تلاش بيفايده و بيثمري است اما خود تلاشگر از بيفايده بودنش خبر ندارد. اصل و نسب اين عبارت را ميگويند ميرسد به صحنهاي رقتانگيز در عالم واقعي: ذبح مرغ. مرغ يا خروس را که به طريقهي سنتي سر ميبرند را ديدهايد که بعد از اين که قصاب کارش تمام ميشود مرغ زبانبسته را رها ميکند تا در ميانهي قتلگاه خود دست و پا بزند؟ خودش را اين طرف و آنطرف پرتاب ميکند (بيچاره به دنبال راهي براي زنده ماندن ميگردد) اما چه سود؟ اين تلاش از طرف ما که ناظر خارجي هستيم کاملا بيفايده است. اين کلمهي مذبوحانه از اين ذبح ميآيد و تلاش بيثمري که مرغ ميکند را تلاش مذبوحانه مينامند.
اين اواخر احمدينژاد دارد کارهايي ميکند که من کم کم اميدوار ميشوم. اينها به نظرم نشانههايي بر اين است که آقايان دريافت کردهاند که گويا اوضاع خوب نيست و اگر همينطور پيش رود کلاه دکتر پس معرکه است.
چهار سال که با دو باشگاه پرسپوليس و استقلال رسما لاس زدند. هي رفقا را گذاشتند و مديريتش را به هم تعارف کردند که الان تازه دارد از سوراخ دعواهاي داخليشان گندش در ميآيد. حالا ناگهان 27 روز مانده به انتخابات آقاي دکتر يادشان افتاده که بايد اين دو باشگاه به هوادارانش فروخته شود. اين تلاش چه جور تلاشي است؟ سودي دارد؟ چه چيزي مجبور به همچه کارهاييشان کرده؟ به نظرم تلاشي مذبوحانه است.