وبلاگ :
روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
يادداشت :
مزارع زيبا گل محمدي
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
kk
يک مقاله مفصل و خواندني توي وال استريت ژورنال. من اينجا بعضي از نکات مهمشو ترجمه ميکنم. اين يارو به اسم مهدي مراداني، 24 ساله، از نيروهاي فعال بسيجه و ساکن شهر ري. يک مغازه داره و ظاهرا از اين خرت و پرتهاي مذهبي و سيدي نوحه و از اين جور چيزها ميفروشه. البته تو روزهاي اخير همراه نيروهاي بسيجي ديگه مشغول مهرورزي به معترضان تهراني بوده و طبق اقرار خودش تو سرکوب دانشجويان کوي دانشگاه تهران موقعي که 14 سالش بوده هم دست داشته. يکجا ميگه " اسلام و انقلاب به من نياز دارد و اگر حکومت از من بخواهد جانم را فدايش ميکنم. جامعهي ما آغشته به گناه شده و مملو از ضد انقلاب است". ميگه رئيسمون، حسام غلامي، 27 ساله، فرمانده بسيج شهر ري گفته که اينا (معترضين) مردم معمولي نيستند و همشون دشمنند. وظيفه شرعي و انقلابيمون اينه که اينها رو سرکوب کنيم. يک جايي ميگه توي تظاهرات از موتورش افتاده و مردم کتکش زدند و الانم با يک پاي شل راه ميره. بعد ادعا ميکنه که تعداد زيادي بسيجي مجروح و کشته شدند و بعضي از بسيجي ها به صورتشون اسيد پاشيده شده! اما نکتهي جالب حرفاش اينه که ظاهرا نامزدش بخاطر دست داشتنش تو کتک کاري مردم ازش جدا شده و حلقهي نامزديشو پس فرستاده و کلا تلفنهاش رو جواب نميده (حيونکي!). ميگه ضد انقلابها نامزدم را هم گول زدهاند.