مصاحبه حضرتعالي درپاسخ به اتهامات آقاي کروبي به جنابعالي را ملاحظه نمودم و بسيارتعجب نمودم که حضرتعالي اقرار نموده ايد که تا شش ماه قبل ازعزل آقاي منتظري در درس ايشان شرکت نموده ايد. قبل از آن که علت تعجب خود را بيان کنم، مقدمتا به سمع مبارکتان برسانم که اينجانب مطالب مطروحه از سوي آقاي کروبي در نامه اخيرشان در رابطه با وقايع اتفاق افتاده در بازداشتگاهها راقبول ندارم وآن راتوهين به نظام ميدانم که مسوولين ذيربط بايدنسبت به آن تصميم گيري کنند.

اماعلت تعجب بنده ازپاسخ حضرتعالي اين است که علت عدم شرکت خودرادردرس آقاي منتظري اين دانسته ايدکه متوجه عدم رضايت امام ازايشان شده ايدآياواقعابراي حضرتعالي که درزندگينامه خودنوشته تان فرموده ايد که ازسال 1372شروع به تدريس درس خارج نموده ايدکه باتوجه به سنت مالوف درحوزه هاکه معمولاشروع به تدريس درس خارج چندسال بعدازرسيدن به درجه اجتهاداست.

يقيناجنابعالي درزمان حضوردردرس آقاي منتظري به لازمه اقرارخودتان (شروع تدريس درس خارج درسال1372)مجتهدبوده ايد. حال باتوجه به نامه حضرت امام به آقاي منتظري درتاريخ12مهرسال1365که خواستارطردمهدي هاشمي ازسوي ايشان وهمچنين ابرازتاسف حضرت امام دراين نامه ازاينکه آقاي منتظري به مجردوصول يکسري نامه وگزارشات سريع ترتيب اثرميدهندکه اين خودکنايه ازساده لوح بودن آقاي منتظري است چراشمازماني متوجه انحراف آقاي منتظري شديدکه ديگراکثرجامعه هم متوجه انحراف ايشان شده بودند.

آيابراي فردي مثل جنابعالي که مدعي هستيددرآنزمان به درجه اجتهادرسيده بوديد قبيح نيست اينقدرديرمتوجه انحراف آقاي منتظري شويدشايدجواب دهيدکه اين نامه هاسري بوده است وشما ازآن هاخبرنداشتيدوصرفاآن نامه هايي که رسمابين ايشان وامام ردوبدل ميشده است وحاکي ازارادت آقاي منتظري به امام بوده است خبرداشته ايدکه اين پاسخ فرضي ازشماکه ادعاي اجتهاددرآنزمان که لازمه اش تيزبيني حضرتعالي است دورازذهن است چراکه لازمه متوجه شدن انحراف آقاي منتظري ازامام درآنوقت اطلاع يافتن ازنامه هاي سري حضرت امام نبوده است چراکه به دليل ساده لوح بودن آقاي منتظري که امام راحل نيز به آن اقرارنموده بودند يقينناکدهاي ازخودبروزميداده اندکه افرادتيزبين متوجه ميشوند .

شايدپاسخ ديگري ارايه دهيد که شمامتوجه انحرافشان ازآن ابتداي انحراف به دليل تيزبينيتان شده ايد ولي صرفابه جهت استفاده علمي دردرس ايشان حاضرميشديدچراکه پيامبرنيزفرموده انداطلبوا العلم ولوبالصين ويقينناچيني هادرآنزمان کافربوده اند.

که پاسخ بنده به اين جواب فرضيتان اين است که چراازسال67ديگربه درس ايشان نرفتيد چون شماکه خودراازدرس ايشان بي نيازندانسته ايد بلکه درمصاحبه تان علت عدم شرکتتان راعدم رضايت امام ازايشان ذکرنموده ايد پس تمام علت عدم رضايت امام ازايشان بوده است که اين عدم رضايت حداقل ازسال1364 بوده صرفاعلني نشده وفقط افرادتيزبين متوجه شده اند.

که البته اينجانب درصددنفي تيزبيني حضرتعالي بطورمطلق نيستم بلکه قايلم که لازمه تيزبيني درعلوم حوزوي تيزبيني درسياست نميباشد جراکه هرکدام مقدمات خودراميخواهد
حال سخن اصلي بنده باشمااين است که اکنون که شما اينقدرسنگ آقاي احمدي نژادرابه سينه ميزنيد شخصي که به تعبيرمقام عظماي ولايت درنمازجمعه، درباره سي سال سياه نمايي نمودوشخصيتهاي طرازاول کشورهمچون رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام وبازرس ويژه رهبري رامورداهانت قرارداده واکثرقريب به اتفاق مراجع وعلما ازبرخوردهاي ايشان دلخورند .

آيااحتمال نميدهيدکه جريان برخورد ديرهنگام شمابا آقاي منتظري دوباره تکرارشود؟ نکنددوباره دل به حمايت هاي رسمي مقام معظم رهبري خوش نموده ايد آيابعدازاين همه سال حضوردرسياست بازقصدداريدمانندسال1367ديرهنگام برخوردنماييد آياتاکنون ازخودپرسيده ايدکه چراشخصيتي مثل آقاي ناطق که ساليان سال است درکناررهبري وازنظريات حضرتش بهترازهرکسي خبردارد حاضربه حمايت ازاحمدي نزاددراين 4سال نشده است.

نميتوانيدچنانکه مقام معظم رهبري فرمومدنددردلدادگي آقاي ناطق به اسلام نظام ورهبري شک کنيد که اگرچنين کنيدبايددرخودتان شک کنيدکه چگونه درسال 1376براي ريس جمهورشدن ايشان تلاش ميکرديدواکنون براي فردي که درمقابل ايشان ايستاده اند تلاش ميکنيد؟آيامردم حق دارنددراين صورت به کردارورفتارشماشک کنند؟البته نظربنده اين نيست که درمقابل احمدي نژاد بايستيدبلکه معتقدم اولاتازماني که تنفيذرهبري باقي است به صورت منطقي ونه افراطي ازايشان حمايت کنيدوثانيامطالبي راکه رهبري راجع به داشتن بصيرت خواص مي فرمايند رابرخودتان نيزکمي تطبيق دهيدواحمدي نژادراخوب بشناسيد تا به نوع برخوردتان باقضيه آقاي منتظري گرفتارنشويد