• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : براي دوستان
  • نظرات : 4 خصوصي ، 116 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عام فتح الله 
    حميد مصدق==تو به من خنديدي و نمي دانستي/من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم/باغبان از پي من تند دويد/سيب را دست تو ديد/غضب آلود به من کرد نگاه/سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک/و تو رفتي و هنوز،/سالهاست که در گوش من آرام آرام/خش خش گام تو تکرار کنان مي دهد آزارم/و من انديشه کنان غرق در اين پندارم/که چرا باغچه کوچک ما سيب نداشت:::فروغ فرخ زاد == من به تو خنديدم/چون که مي دانستم/تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي/پدرم از پي تو تند دويد/و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه/پدر پير من است/من به تو خنديدم/تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم/بغض چشمان تو ليک لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک/دل من گفت: برو/چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را…./و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام/حيرت و بغض تو تکرار کنان/مي دهد آزارم/و من انديشه کنان غرق در اين پندارم/که چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت.