محض تنوع
به سلامتي مردان و زنان شيردل توي اوين که نامرداي ترسو اسيرشون کردن . به سلامتي زندوني هاي بي ملاقاتي . به سلامتيِ درخت نه به خاطرِ ميوهش، به خاطرِ سايهش. به سلامتيِ ديوار! نه به خاطرِ بلنديش، واسه اينکه هيچوقت پشتِ آدم رو خالي نميکنه. به سلامتيِ دريا! نه به خاطرِ بزرگيش، واسه يکرنگيش. به سلامتيِ سايه! که هيچوقت آدم رو تنها نميذاره. به سلامتيِ پرچم ايران! که سه رنگه تخممرغ! که دورنگه رفيق! که يهرنگه. به سلامتيِ همه اونايي که دوسشون داريم و نميدونن، دوسمون دارن و نميدونيم. به سلامتيِ نهنگ! که گندهلات درياست. به سلامتيِ ز نجير! نه به خاطر اينکه درازه، به خاطر اينکه به هم پيوستس. به سلامتيِ خيار! نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «يار»ش. به سلامتيِ شلغم! نه به خاطر «شل»ش، به خاطر «غم»ش. به سلامتيِ کرم خاکي! نه به خاطر کرمبودنش، به خاطر خاکيبودنش به سلامتيِ پل عابر پياده! که هم مردا از روش رد ميشن هم نامردا! به سلامتيِ برف! که هم روش سفيده هم توش. به سلامتيِ رودخونه! که اونجا سنگاي بزرگ هواي سنگاي کوچيکو دارن. ميخوريم به سلامتيِ گاو! که نميگه من، ميگه ما به سلامتيِ سرنوشت! که نميشه اونو از سر نوشت. و به سلامتي همه ي بچه هاي باحال ايران چه مذهبي و چه غيرمذهبي