ما يلفظ من قول الاّ لديه رقيب عتيد
ماجراهاي
ميرحسين موسوي و محمود احمدي نژاد و اين رسانه و آن حزب و فلان بيانيه و
بهمان تجمع و ... همه و همه ، در گذر زمان حرکت مي کنند و به تاريخ مي
پيوندند و آنچه باقي مي ماند ، کارنامه اي است که هر کدام از ما نزد
خداوند قادر و قهار ، رقم زده ايم.
عصرايران -
حضرت علي (ع) در طول زندگي پر فراز و نشيب خويش ، برغم آن که جنگ هاي
فراوان داشت و در همه نبردهايش از غزوه هاي دوران رسول(ص) تا جنگ هاي بزرگ
دوران خلافتش ، شمشيرش از خون دشمنان سيراب بود ، هرگز و هرگز اصول اخلاقي
را ولو درباره دشمناني که عليه او تيغ کشيده بودند ، زير پا نگذاشت.
او
البته ، مي توانست به استناد اين که طرف مقابل ، در برابر اسلام ايستاده ،
عليه اش جوسازي کند ، شايعه درست نمايد و به يارانش بگويد که در بلاد دور
و نزديک هر آنچه از دروغ و تمسخر و تهمت و توهين است ، به طرف هاي مقابل
علي(ع) نسبت دهند و نام اين کار را "عمليات رواني" بگذارند و به استناد
"مقابله به مثل" توجيه اش کنند ؛ چه آن که معاويه ، در شايعه پراکني و
اتهام افکني ، هيچ پروايي نداشت و البته در اين «معصيت» نيز ، به اندازه
اي موفق بود که وقتي مولا علي(ع) در مسجد ضربت خورد و خبرش به شام رسيد ،
مسلمانان با تعجب از يکديگر پرسش مي کردند که مگر علي ، مسجد هم مي رفت؟!
اينک ، حکايت ماست که ادعاي شيعه گري علي(ع) را داريم و شکافي که شيطان ميان باورها و کارهاي مان پديدار ساخته است.
جريان
بعد از انتخابات ، امتحاني بود که بسياري از ما در آن باختيم ؛ يکي رأي ها
را باخت ، ديگري ، به تعبير رهبري در آزمون بصيرت مردود شد ، آن ديگر ، در
اصول رفتاري برنده شکست خورد و ... و خيلي ها و از جمله بسياري از ما
رسانه اي ها نيز ، بي هيچ تعارفي "اخلاق" را باختيم.
مثلاً اگر در
جبهه مخالفان احمدي نژاد بوديم ، به جاي نقد رفتارهاي او ، با اسب توهين و
تمسخر ، حتي حريم شخصي و چهره ظاهري اش را نيز مورد تاخت و تاز هاي
غيراخلاقي قرار داديم و اگر از موسوي بدمان مي آمد ، هر آنچه از زشت و
نازيبا به ذهن مان رسيد ، عليه او نوشتيم بي آن که يادمان باشد فرداي
قيامت براي تک تک کلمات مان ، مورد سوال قرار مي گيريم و مواخذه مي
شويم:«ما يلفظ من قول الاّ لديه رقيب عتيد»(ق18)
البته بر سبيل
انصاف بايد گفت رسانه هايي که توهين به احمدي نژاد را پيشه خود کرده بودند
، به محاق توقيف و توقف گرفتار شدند و با آنها برخورد شد اما توهين ها و
دروغ هاي طرف مقابل ، نه تنها مورد مواخذه قرار نمي گيرد ، بلکه اي بسا
حمايت و تشويق هم مي شود!
اصلاً بياييد فرض را بر اين بگذاريم که
ميرحسين موسوي ، جاسوس کد دار "موساد" است ،(بدتر از اين که نمي شود تصور
کرد!) آيا اسلام و سيره علوي(ع) به ما اجازه مي دهد که فراتر از اين جرم
، چيز ديگري به او نسبت بدهيم و مثلاً بگوييم مشکل رواط غيراخلاقي هم
دارد؟! قطعاً چنين برچسبي ، دروغ است و آن طور که به ما ياد داده اند ،
حرام است و معصيت.
حال مروري کنيم بر آنچه در طول ماه هاي اخير
درباره او گفته اند: مزدور بيگانه ، حرام خور ، نامسلمان ، محارب ، بيمار
رواني ، تروريست ، آدمکش و ... .
هر چند اقدامات موسوي در جريانات
بعد از انتخابات ، موجبات نقدهايي شده است و البته منتقدان او نيز حق
دارند ، افکار خويش را بيان کنند و او را بي رحمانه به صلابه نقد بکشند ،
اما ، وجدان و انصاف و شريعت محمد(ص) که به ما اجازه نمي دهد به خاطر
رفتارها و رويکردهايي که از کسي قبول نداريم ، هر صفت زشتي را متوجه او
کنيم.
درست است که در حال حاضر - و در شرايطي که کوچکترين نقدها
حتي نسبت به يک مسوول دولتي مي تواند براي منتقد و خطرناک باشد - هر گونه
حمله اي عليه موسوي و برخي افراد ديگر هزينه و عواقب دنيوي خاصي ندارد و
ممکن است حتي با "دست مريزاد"هايي هم مواجه شود ، ولي بالاخره آيا قبر و
قيامتي هم هست ياخير؟
آيا اگر در دادگاه الهي ، نتوانيم نسبت هايي که
به اين و آن مي دهيم را ثابت کنيم ، آتش وحشتناک و سوزاننده دوزخ در
انتظارمان نخواهد بود؟ به عنوان مثال ، کسي که در رسانه اش مدعي مي شود
"موسوي با ريگي مرتبط بوده!" يا مي نويسد "يک روانشناس که نخواست نامش فاش
شود اظهار داشت که موسوي از 10 سال قبل از انقلاب مشکل رواني داشته!" حتي
اگر در اين دنيا ، از او نخواهند ادعاهايش را ثابت کند ، آيا جوابي براي
خداوند دارد؟
موسوي مانند همه سياستمداران ، حتماً بايد نقد شود
و مانند همه شهروندان نيز اگر از قانون تخطي کرده باشد ، حتماً بايد
محاکمه گردد ولي هيچ کدام از اينها باعث نمي شود به راحتي آب خوردن ،
گناهان کبيره اي مانند دروغ گفتن و تهمت زدن را به کارنامه اعمال خود
اضافه کنيم .
به راستي چه کسي مي تواند بپذيرد موسوي که حداکثر با
برخي اشخاص و روش ها سر مخالفت دارد - و منتقدانش نيز خواستار محاکمه اش
هستند - با تروريست و آدمکشي مانند عبدالمالک ريگي ، رابطه و سَر و سِر
داشته باشد؟! يا امام راحل(ره) - که نامش جاودان باد - اصرار داشته که
نخست وزير کشور يک فرد رواني باشد؟
ماجراهاي ميرحسين موسوي و محمود
احمدي نژاد و اين رسانه و آن حزب و فلان بيانيه و بهمان تجمع و ... همه و
همه ، در گذر زمان حرکت مي کنند و به تاريخ مي پيوندند و آنچه باقي مي
ماند ، کارنامه اي است که هر کدام از ما نزد خداوند قادر و قهار ، رقم زده
ايم و چه خسران زده خواهيم بود اگر به خاطر دنياي ديگران يا حتي دنياي
فاني خودمان ، آخرت پاينده را تباه کنيم و سال ها در دوزخ بسوزيم به خاطر
اين که براي خراب کردن کسي يا براي خوش آمد ديگري ، قلم زده ايم که فلاني
جاسوس است و ديگري رواني و آن يکي هم آدمکش!
اين ، حتماً فضيلت اخلاقي
است که در نقد افراد ، تقوا و انصاف پيشه کنيم و از نزد خود ، اتهاماتي
فراتر از آنچه هست را متوجه ديگران نکنيم. اين فضيلت ها ، آموزه هاي زيباي
مکتب اهل بيت(ع) هستند.