بخشي ار اين تخريب ها براي اين است که ما را به انفعال دچار کنند و بخشي براي اينکه بين ما و مردم فاصله ايجاد کنند و نسبت به ما بد بينشان کنند. ما نبايد نسبت به اينگونه مسائل و تهمت ها و تحليل ها منفعل باشيم . اخيرا نشريه اي در نوشته اي حزب مشارکت و آقاي خاتمي و...را با اوباما و ريگي بهم وصل کرده و نتايجي گرفته است عجيب و لابد اينگونه مي خواهند برخي ها را توجيه کنند که اينها ريشه در خارج دارند و...اما ما بايد روي اصول خودمان حرکت کنيم و در دام اينها نيفتيم و در عين حال که روي حفظ اصول و استقلال خود پافشاري مي کنيم، نبايد تعادل خود را از دست دهيم و دچار افراط و تفريط شويم. ما مي خواهيم روابط خارجي را با توجه به مصالح خويش پيش ببريم، نه اينکه در هر سخنراني براي خود کلي دشمن بتراشيم و يک دوست براي خود باقي نگذاريم. نبايد اين همه ماجراجويي کرد.يکي از نعمت هايي که انقلاب اسلامي براي ما آورده است استقلال ماست و ما نبايد اينرا از دست بدهيم . البته ما مسائلي با جهان خارج داريم ، با آمريکا و اروپا ، اما روابط خارجي مان را بايد بگونه اي شکل دهيم که در جهت تامين منافع و امنيت ملي و حفظ تماميت ارضي و رشد و توسعه کشور باشد و سياست خارجي ما نبايد ماجراجويانه و تنش زا باشد و ما دوستان قابل اطمينان و همراهي در شرايط سخت نداشته باشيم .ما نبايد اين حالت تعادل را چون زير فشار هستيم از دست بدهيم . حقيقت اين است که در چند سال اخير مدام از حربه ارتباط با بيگانه براي انفعال و سرکوب مردم و نيروهاي متفکر جامعه استفاده شده و اين بايد روشن شود . اطلاعات رسيده بما مي گويد که مخالفان راجع به وقايع و جريانات پس از انتخابات يک افسانه ساخته اند و ظاهرا خودشان هم اين افسانه را باور کرده اند و افراد و احزاب را با قلب اطلاعات در جايگاه هايي که مي خواهند مي نشانند، در اين داستان براي هرکس و هر حزب يک نقش قائلند، يک تصويري از حرکت هاي مردمي و جنبش مي سازند اما همه ابعاد اين افسانه بايد باز و شکافته شود . تصويري از ماهيت جنبش سبز و حرکت مردم ساخته اند که نادرست است و البته مي خواهند از اين تصوير ساخته شده براي توجيه مراجع و روحانيون و متدينين و...استفاده کنند و در اين تصوير نقشي هم براي احزاب و گروهها قائلندکه اينها را وابسته به خارج نشان دهند . در برگه هاي تبليغاتي که روز 22 بهمن توزيع مي شد تحليلي برهمين مضمون ارائه شده بود و اين نشان مي دهد که اينگونه تحليل ها پشتوانه در برخي جاها دارد ! اين کارها و رفتار ها مبتني بر تحليل هايي است که در پس پرده انجام مي دهند و علاوه بر اين يک باور نسبت به دورغ هايي که گفته اند و داستان هايي که گفته اند در ذهنشان به وجود آمده است . آنچه ما بايد انجام دهيم اينکه تلاش کنيم نشان دهيم که اين حرکت و جنبش يقينا وابسته به بيگانه نيست، منافاتي با دين ندارد، در راستاي زنده کردن قانون اساسي و احيا اسلام رحماني است. ما بايد ريشه هاي حرکت مردم و جنبش سبز را نشان دهيم و اينکه ريشه اين حرکت در انقلاب اسلامي و حتي قبل از آن در جنبش مشروطيت است و اين حرکت مخالف با اسلام نيست و برآمده از باورهاي ديني مردم و ظلم ستيزي آنهاست . برآمده از قانون اساسي ماست که ميراث گرانسنگ انقلاب و خونبهاي هزاران هزار شهيد است . اين ميثاق ملي مجموعه و منظومه اي بهم پيوسته از اصول است که با هم معنا دارد و مردم به اين مجموعه راي داده اند و همه آنها بايد با هم اجرا شود نه اينکه بخشي از آن را برداريم و سوء استفاده کنيم و به بخش هاي ديگر هيچ توجهي نکنيم . مردم به همه اين اصول راي داده اند و همه آن را ميثاق مي دانند و هر نوع کم رنگ کردن بخشي از اصول لطمه هاي بزرگي را در پي دارد. جلوگيري از برگزاري کنگره يک حزب قانوني قطعا لطمه به اين قانون و ميثاق است، خراشي براين ميثاق ملي و صورت نظام است و همه اينها بايد براي مردم توضيح داده شود . در اين شرايط همه ما بايد بايد از تکيه بر نخبه ها فراتر رويم و به گروههاي مرجع ديگر و تاثير گذارجامعه متوجه شويم ، بايد به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برويم و مسائل را براي آنها توضيح دهيم و اگر فراگيري هرچه بيشتر امواج حق خواهي رامي خواهيم بايد اين ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد . نکته ديگر استفاده از روحيه مذهبي مردم است و بايد به گرايش مذهبي مردم توجه تام داشت . ما همه مذهبي هستيم، اما صرف اينکه مذهبي هستيم کافي نيست، تبليغات پر شدتي که در جامعه براه انداخته اند برخي ها را دچار ترديد کرده است به طوري که گاهي من با برخي افراد روحاني و مذهبي که به خوبي من را مي شناسند صحبت مي کنم گمان مي کنند که پشت پرده اتفاقاتي افتاده و ماتغيير کرده ايم، اما وقتي با آنها صحبت مي کنم و توضيح مي دهم آرام مي شوند . ما بايد مردم را توجيه کنيم که اينگونه نيست و اينها دروغ و تهمت هايي بيش نيست . ارتباط با مراجع و روحانيت بايد بيشتر و قوي تر شود، حداقل با ان بخشي که آمادگي ذهني داردو دلسوز است. بايد آنها را با اهداف جنبش آشناتر و نزديک تر کرد، در راهپيمايي ها هم بعضي از روحانيون شرکت مي کنند ولي باز هم لازم است که اين ارتباطات بيشتر شود. اين مي تواند خنثي کننده افسانه آنها باشد. در ذهن مردمي که اطلاعاتي ندارند بعضا اين افسانه مي نشيند. اگر جنبش بخواهد پيش برود و عقبگرد نداشته باشد بايد دامنه اهدافش را در بين مردم توسعه داد، هم در ميان اقشار مختلف مردم و هم در شهر هاي مختلف، بايد مسائل اقتصادي را برا ي مردم توضيح داد، بايد به مردم نشان دهيم که براي کم شدن فشار اقتصادي، براي ثبات زندگي، براي کاهش طلاق و بسياري مشکلات ديگرو کاهش اسيب هاي اجتماعي بايد به اصول قانون اساسي برگشت. اين را مردم بايد حس کنند. نبايد حس کنند اين جنبش فقط در راي مردم خلاصه شده است و تنها خشم ناشي از پايمال شدن راي شان است. بايد ايران پيشرفته و سعادتمند را با اهداف جنبش پيوند دهيم و يکي کنيم و به مردم نشان دهيم. سال آينده سال صبر و استقامت ماست و نبودن دوستاني امثال آقاي ميردامادي در ميان ما خسارت است اما در بند بودن همين ها اثراتي دارد که قابل مشاهده است . بنظرم زندان ديگر خاصيت و اثر خود را در مقابله با جنبش سبز از دست داده است . بارها در اين هشت نه ماه گذشته فرصت هايي پيدا شده که دعا مي کردم اينها زنداني ها را آزاد کنند ، روزنامه ها را آزاد کنند ، اما اينگونه نشد و مديريت اين تحولات انجام نشد . قطعا اگر روزنامه ها و رسانه هاي کشور محدود نبودند اقبال مردم به رسانه هاي خارجي کمتر مي شد . اگر اينها تدبير داشته باشند راه حل مسائل و مشکلات کشور از لشکر کشي و پادگاني کردن جامعه نمي گذرد ، راه حل در آزادي هاي قانوني است . اگر روزنامه ها رانبسته بودند، اگر محدوديت ايجاد نکرده بودند، اگر فضا را کمي باز گذاشته بودند، مردم خيابان ها را خالي مي کردند، اگر اين آزادي هاي حداقلي را داده بودند هم دولت قوي تر بود هم مجلس و در مجموع ارکان قوي تري داشتيم. البته اين آزاديها براي صاحبان قدرت محدوديت ايجاد مي کند اما اين بنفع نظام و کشور است