• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : هر آذراني يك درخت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 61 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + س 
    متن کامل سخنان مهندس موسوي در اين ديدار به شرح زير است: بسم الله الرحمن الرحيم تشکر مي کنم از حضور دوستان . شرايط ويژه و خاصي در کشور حکمفرماست . خيلي خوشحال مي شدم که دوستان ديگر به ويژه دوستاني که در بند هستند امثال آقاي ميردامادي در اين جمع بودند و از محضرشان استفاده ميکرديم .شرايط کشور را شما که يک حزب سياسي هستيد بهتر مي دانيد . محدوديت هايي که براي حزب مشارکت است خودتان مي دانيد . معمولا درکشورها بايد از فعاليت احزاب و تشکيلات استقبال شودتا مشکلات کشور را از طريق آنها پيگيري و با تکيه بر خرد جمعي حل و فصل کنند . در واقع تشکل هاي غير دولتي و احزاب رابط مردم و دولت هستند و به اين طريق از هيبت دولت در برابر مردم مي کاهند علاوه بر اينکه بسياري از فعاليت هاي اقتصادي – اجتماعي و... از اين طريق انجام مي شود.ويکي از نشانه ها و شاخص هاي توسعه يافتگي و پيشترفت کشورها وجود همين تشکيلات و نهادهاي مدني غيردولتي است ، حتي در کشورهايي که نظم و نسقي دارند وجود اينها ضروري است چون بسياري از فعاليت هاي سياسي ، اقتصادي و اجتماعي از طريق اين نهادهاي مدني انجام مي گيرد در واقع وجود تشکل ها در بين مردم باعث پيشرفت مردم مي شود، و جامعه توده وار هرگز رشد مناسبي ندارد . اين مساله در کشور ما هم بي ريشه نيست و از قديم مشابه اينگونه نهادها در جامعه ما وجود داشته و تشکل هاي کوچک محله اي داشته ايم و همين ها جامعه ما را حفظ کرده است . بطور نمونه مي توان به بافت و ساختار شهر کاشان اشاره کرد که در درون محلاتش نهادهايي اينگونه وجود داشته و همين ها موجبات حفظ و رشد اين شهر را فراهم آورده و اين نهادها از طريق صدقات جاريه تامين مالي مي شده است يا وجود هيئت ها نمونه ديگري است ، در جامعه مدرن وجود اين نهاد ها به لحاظ شکل و محتوا گسترده تر شده و اهميت ويژه اي پيدا کرده تا به تشکيلات سياسي رسيده است . قانون اساسي ما در مورد حق تشکيل اجتماعات و احزاب وتشکل ها صراحت و تاکيد دارد . غفلتي که هست اينکه برخي فکر مي کنند اينگونه تشکيلات تحفه اي است که از طرف دولت به مردم داده شده است . اشکال کار اين است که فکر مي کنيم اين تشکلات بايد توسط دولت ساخته و به مردم تحويل داده شود، در حالي که اين يک خواست اجتماعي است و مردمي بودن آن باعث سلامت جامعه مي شود، و دولت نبايد مانع فعاليت آنها شود. مردم اگر تحت فشار نباشند و اين تشکلات مردمي امکان فعاليت داشته باشند لازم نيست مردم به خيابان ها بيايند و اگر در خيابان ها هم حق انها پايمال نشود و خشونت اعمال نشود مردم آرامش خود را حفظ مي کنند. متاسفانه در اين نه ماه تمام اين مسائل زير پا گذاشته شده و بيشترين خسارت متوجه مردم شده است به خاطر خشونت بسيار زياد خياباني. اين وضعيتي که با آن روبرو هستيم و وضعيتي که حزب مشارکت دارد خود دليل اعتراض مردم است و اگر به خواست و حقوق مردم شود دليلي وجود ندارد که مردم به خيابانها بيايند يا به سمت شعارهاي تند بروند . مردم بدنبال استيفاي حقوق خودشان هستند و آنچه در اين نه ماه اتفاق افتاده است ناشي از هجمه و هجوم نيروهاي دولتي به مردم بوده و آنها از اين ناحيه خسارت بسيار ديده اند . بر راهپيمايي 25 خرداد که در آن راهپيمايي مردم مراقب شعارهاي خود و مراقب همديگر بودند، هرچند متاسفانه حادثه تلخ آخر آن پيش آمد. اوج حضور مردم راهپيمايي در روز 25 خرداد بود که بايد تاکيد و تکرار زيادي روي آن کرد و نگذاشت به فراموشي سپرده شود، نوع اجتماع و حرکت مردم در آنروز نشانگر نظم و نشاط و مراقبت بود و مردم مراقب شعارهاي خود و مواطي همديگر بودند و متاسفانه آن حادثه تلخي که در انتها رخ داد آنروز پرشکوه را تلخ کرد اما بايد بيش از اين به اين واقعه و روز پرداخت تا ماهيت مردمي و سبز اين جنبش براي همگان و آيندگان روشن شود . نوشتن مقالات متعدد در مورد 25 خرداد مي تواند باعث شود که ماهيت جنبش و سرچشمه هاي آن شناسايي و بر آنها تاکيد شود. خوشبختانه اين تفکر همچنان در بين مردم باقي مانده و مردم در سطوح مختلف به آن عمق داده اند.و به رغم اتفاقات تلخي که در اين نه ماه رخداده است روحيه مردم همانند آنروز حفظ و وجه مسالمت آميز و مدني جنبش برجسته شده و عمق گرفته است . البته اين جنبش فراز و نشيب هايي داشته اما همه لازمه جريان است و بايد هوشيارانه با آنها روبرو شويم،مخالفان اين جريان با اتهامات و برچسب زدن ها تلاش کردند سران و متفکران اين جريان و از جمله اعضاي مشارکت را به جاهايي بچسبانند که مردم نمي پسندند،البته در اين مسير جنبش افت و خيزها و فشارهايي بوده ، که ازجمله حزب مشارکت در معرض بيشترين فشارها بوده و نسبت هايي به آن داده شده که نادرست و ناروا بوده است و ملت هم آنرا نمي پذيرد ،و ما نبايد در مقابل اين تهمت ها و بي اخلاقي ها حالت انفعالي بگيريم و بايد تعادل خودمان را در هرلحظه و نقطه اي در مقابل فشارها حفظ کنيم . بنده در يکي از مصاحبه ها اينرا مطرح کردم که گروهي مي گفتند مشروطه باعث خوشحالي انگليس بوده، واز قول مرحوم آخوند خراساني گفتم که هرکاري ما بکنيم ممکن است روس ها يا انگليسي ها اظهار خوشحالي کنند و اگر اينطور باشد پس ما نبايد کاري بکنيم؟ نه ، ما بايد رفتار خود را بگونه اي تنظيم کنيم که درست باشد و به اين اتهامات توجه نکنيم . ما نبايد بر اساس خوش حالي و بد حالي بقيه کارها و برنامه هاي خود را تنظيم کنيم، ما بايد کار خود را بکنيم .