جماران: حجت الاسلام سيد علي خميني در رثاي بانوي بزرگ انقلابقطعه شعري سروده است.
بي تو بي تاب ترا از برگ خزانم چه کنم؟
اي هميشه نگرانم،نگرانم چه کنم؟خسته ام،مي زنم از خانه دنيا بيرون
همه رفتند از اين خانه بمانم چه کنم؟!کوه غم بود که آوار به دوشم کردند
بار اين کوه کشيدن نتوانم چه کنم؟سوخت بال و پر پروانه گر از شعله شمع
سوخت از خامشي شمع تو جانم چه کنم؟!خواستم تاز تو گويم نتوانستم ...آه
خجل از حسن توشد حسن بيانم چه کنم؟!خلق ديروز به سوي تو نمودند نماز
من اگر قدس توم را کعبه نخوانم چه کنم؟!«آشنا»دست بدار از دل بي طاقت ما