وبلاگ :
روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
يادداشت :
دعوت به كلبه اشعار
نظرات :
1
خصوصي ،
86
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
روحاني در هر شرايطي از بي اخلاقي
با گذشت بيش از 9 ماه از انتخابات رياست جمهوري و اعتراضات بيسابقه مردم به نتيجه آن، صفبنديهاي سياسي در ايران بسيار آشکارتر از گذشته نمايان شدهاست. دولتي که در ميان امواج اعتراضي مردم به احمدي نژاد تنفيذ شد هنوز نتوانستهاست همچون يک دولت قانوني عمل کند: علاوه بر قدرتگرفتن روزافزون اپوزيسيون در اذهان عمومي، اين دولت با چالشهاي عمدهاي درون طيف اصولگرايان نيز مواجه است. اکنون بايد به اين فهرست، بازگشت هاشمي به صحنه سياسي کشور را نيز افزود. همانطور که گفته شد، احياي منزلت هاشمي رفسنجاني در عرصه قدرت و جامعه سندي است برعدم پيروزي احمدي نژاد در کارزار انتخابات دهم. هرچند برخي از تحليلگران حمايت هاشمي از ميرحسين و موفقيت احمدي نژاد در همسرنوشت کردن او با هاشمي را حربه اصلي احمدينژاد براي کسب محبوبيت نسبي در انتخابات ميدانند، اما تأکيد صريح احمدي نژاد بر مبارزهاش با هاشمي رفسنجاني، امروز اين هزينه را براي او دارد که به وضوح نشان دهد که او نتوانسته است پروژهاش را به ثمر نشاند و هاشمي را از ميدان به در کند. تأکيد بيش از حد محمود احمدي نژاد بر نقش هاشمي رفسنجاني در انتخابات خرداد 88 تا مدتها در چارچوب حرفهاي بيپايه و اساس او و سخاوتش در گفتن حرفهاي نامربوط فهم ميشد اما اينک با گذشت بيش از 9 ماه از انتخابات ميبينيم که هاشمي همچنان براي نيروهاي طرفدار احمدي نژاد "مسئله" است. هاشمي نيز از آنسو تمايلي به کوتاه آمدن ندارد و با ارائه راهکارهاي هفتگانه به اقشار مختلف و پيام نوروزي به مناسبت 12 فروردين نه فقط در قامت يک ناصح سياسي به ميدان آمده، بلکه به همه، قدمت حضور خود در صف مقدم اين صحنه را از همان روز پيروزي انقلاب و تأسيس قانوني آن يادآور ميشود. موضوعي که آشفتگي و عصبانيت خبرگزاريها و سايتهاي هوادار احمدي نژاد را بههمراه دارد. اما چرا اقتدارگرايان نتوانستند بر هاشمي فائق آيند و او را از قدرت بيرون برانند؟ موانع و هزينههايي که آنها بايد ميپرداختند تا هاشمي را از سر راه بردارند چه بود و چيست؟ شايد بد نباشد براي نزديک شدن به جواب به سراغ مجله دوبار توقيف شده همت برويم با تيتر "همه ياران هاشمي"؛ همان مجلهاي که سراسر عصبانيت بود از آنچه نويسندگانش دوپهلوگويي هاشمي ميناميدند و با هزار داستان و روايت در پي اثبات اين بود که انقلاب براي بقايش بايد با هاشمي خداحافظي کند و 30 سال بعد از پيروزي انقلاب، هاشمي را براي تسويه حسابهاي قديمي به آنها بسپارد. تصوير روي جلد اين مجله را ميتوان سند جسميت يافته اتفاقات و موضعگيريها و کنشهاي ماههاي قبل از انتخابات و وقايع پس از آن دانست.