آقاي کروبي به ياد مي آوردند که در انتخابات دوره سوم مجلس دو نفر کانديدا بودندند . يکي يک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقير و ديگري يکي از منسوبين نسبتا نزديک خانواده امام . يکي از نزديکان امام از فرد دوم حمايت مي کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم راي دادند. در اينجا آن فرد که از نزديکان امام بود، براي امام نامه اي نوشت که مضمون آن تشکيک در سلامت انتخابات خمين بود . حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که “چه علامتي بالاتر براي صحت انتخابات از اينکه يک نفر از فاميل من و شما با حمايت شما نامزد مي شود ولي مردم يک معلم ساده را که چنين پشتيباناني ندارد ، انتخاب مي کنند.آيا اين از زيبايي هاي انتخابات نيست که بايد شکر گزار آن باشيم .” حالا شما اين تصوير را کنار ابطال ??? صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران قرار دهيد که فرد روشنفکر و بي پناهي را حذف کردند و يک فرد مورد علاقه شوراي نگهبان با ارتباطات نسبي و سببي را وارد مجلس کردند. يا طرح نظارت استصوابي که در زمان امام وجود نداشت. طرحي که وسيله اي شد که انتخابات در حقيقت دو مرحله اي شد. شما دقت کنيد که با اسلحه همين اصطلاح که نه ريشه در قانون اساسي دارد و نه در معرفت و آگاهي هاي مردم ، چه تعداد عظيمي از خدمتگزاران آگاه و مدير دلسوز را از ورود به صحنه رقابت کنار زدند. کاري که نتيجه اش همين پائين آمدن شان و جايگاه مجلس است .