• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : راه اندازي وب سايت
  • نظرات : 2 خصوصي ، 18 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + لل 
    اگر بخواهيم نمايي کلي از رويکردهايي که هم اکنون در جبهه عرب و متحدان آن عليه ايران و منافع ملي اش ترسيم کنيم ، دو جريان کلي زير را بايد به عنوان پايه هاي وضعيت کنوني مرور کنيم:

    1- آمريکا و متحدانش از استراليا و شرق آسيا تا قلب اروپا و همسايه اش کانادا، هم اکنون اين سياست آشکار را در قبال ايران پي مي گيرند: "تنگ تر کردن حلقه تحريم ها به منظور فشار حداکثري به ايران."

    آنها اميدوارند محدوديت هاي اقتصادي، هزينه بازي را براي ايران به حدي بالا ببرد که تهران در نهايت بدين نتيجه برسد که بين "هزينه و فايده"هاي برنامه هسته اي اش توازن معقولي وجود ندارد و بر اين مبنا، از آن دست بکشد و از موضع ضعف، در مقام مذاکره قرار گيرد.

    2- عربستان سعودي طي سالهاي اخير، در اکثر منازعات سياسي خاورميانه، بازي را به ايران باخته است. از جريان تقسيم قدرت در عراق گرفته تا جنگ حوثي ها و از روند امور در فلسطين (بين حماس و فتح) تا مناسبات داخلي لبنان.

    واقعيت جاري در منطقه آن است که سعودي ها، ايران را به عنوان يک رقيب قدرتمند سياسي مي نگرند و از هيچ کوششي براي تضعيف آن فروگذار نمي کنند.
    آنها حتي در ماجراي جنگ هاي 33 و 22 روزه نيز با اين تحليل که ناکامي اسراييل در برابر حزب الله و حماس مي تواند به معناي تقويت جايگاه منطقه اي ايران باشد، عملا در کنار اسراييل قرار گرفتند.

    سعودي ها همچنين از اتمي شدن ايران نگرانند و آن را مايه تثبيت برتري ايران در خاورميانه و تزلزل موقعيت خود مي دانند.

    با در کنار هم گذاشتن دو نکته فوق، به نقطه مشترک غرب و عربستان مي رسيم: هر دوي آنها به دلايل خاص و بعضا مشترکي خواستار تضعيف ايران هستند.

    تضعيف و به شکست کشاندن ايران دو راه بيشتر ندارد:

    1- جنگ
    2- فشارهاي بي امان اقتصادي

    گزينه جنگ (که مدام مي گويند بر روي ميز است) به حدي پرهزينه است که هيچ کدام از طرف هاي ماجرا، به جز در مقام تهديد، چندان بدان نمي انديشند؛ غربي ها مي دانند که هرگونه جنگي، با فرجامي پيش بيني ناپذير مواجه خواهد شد و سعودي ها و ديگر کشورهاي منطقه نيز طبيعتا بر اين نکته واقف اند که آتش ، در خانه همسايه محدود نخواهد ماند و نه دودش که شعله هايش به آنها نيز آسيب هاي جدي وارد خواهد کرد.

    بنابراين گزينه جنگ، در شرايط کنوني نمي تواند عملياتي شود و مي ماند گزينه فشارهاي بي امان اقتصادي که به عنوان سياست رسمي و اعلامي و اعمالي با آن مواجه هستيم.

    در اينجا يک نکته ظريف وجود دارد. ايران يک کشور ايزوله و بي اثر مانند کره شمالي نيست که بتوان با تحريم همه جانبه، آن را تحت فشار گذاشت بدون آنکه ديگران از اين وضعيت متضرر نشوند.

    در اين عرصه، آنچه براي کشورهاي ديگر اهميت دارد صادراتي است که به ايران دارند و نيز واردات آنها از ايران.

    اينجاست که ادامه بازي فشار عليه ايران، چنين حکم مي کند که ميزان وابستگي صادراتي و وارداتي کشورها به ايران به حداقل ممکن برسد يا حتي در شرايط ايده آل صفر شود.