وبلاگ :
روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
يادداشت :
راه اندازي وب سايت
نظرات :
2
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
1
2
+
لل
شريعتي :
وقتي کبوتري شروع به معاشرت با کلاغ ها مي کند پرهايش سفيد مي ماند، ولي قلبش سياه ميشود
دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است
دل هاي بزرگ و احساس هاي بلند، عشق هاي زيبا و پرشکوه مي آفرينند
اما چه رنجي است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن و چه بدبختي آزاردهنده اي است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است
اکنون تو با مرگ رفته اي و من اينجا تنها به اين اميد دم ميزنم که با هر نفس گامي به تو نزديک تر ميشوم . اين زندگي من است
وقتي خواستم زندگي کنم، راهم را بستند.وقتي خواستم ستايش کنم، گفتند خرافات است.وقتي خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتي خواستم گريستن، گفتند دروغ است.وقتي خواستم خنديدن، گفتند ديوانه است.دنيا را نگه داريد، ميخواهم پياده شوم
+
لل
كروبي:
رهبري در مورد انتخابات نظر خود را اعلام کردند اما آنچنانکه ديديم مردم در کمال احترام به ايشان، نظري ديگر داشتند و آن مطالبه رأيي بود که به صندوق انداخته بودند. مگر مي شود با کهريزکي کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبري به مراجع و بيت و ياران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسي را زير پاي سرکوبگرانه خود له کرد؟ ياران امام و مردم هوشيار هنوز سنت و سيره عملي آن عزيز سفر کرده را فراموش نکرده اند. ايشان بارها مطالبي فرمودند و مسئولين بنا به درک و نظر خود به گونه اي ديگر عمل کردند و با اين حال نه امام ناراحت شدند و نه کسي به آنان اعتراض کرد و نه آن مسئولان که نظري مخالف ديدگاه امام داشتند از حقوق اجتماعي خود مرحوم شدند. آيا اگر اعلم علما و مرجع ديني و ولي فقيه نيزدر پايان رمضان، ماه را نديد و بر اساس معيارها به صدور حکم عيد فطر نرسيد ولي چوپان يا کارگري ساده و بي سواد دربلنداي افق کوه هاي محل زندگي خود ماه را ديد و افطار کرد، او ضد ولايت فقيه، مخالف نظام، مشرک، محارب و وابسته به آمريکا و صهيونيسم است؟ گيريم که آقايان متوجه دزديدن راي مردم نشده اند اما مردم اين اتفاق را به چشم ديده باشند حال آيا مي توان آنها را ضد ولايت فقيه و مشرک و محارب خواند؟ به راستي پرسيدن از راي خود چه ربطي به ضديت با دين و اسلام و ولايت فقيه دارد؟
+
تقديم به حاميان احمدي نژاد
عليرضا زاکاني در هفته نامه پنجره نوشت:
مصاحبه اخير رياست محترم جمهوري عليرغم داشتن نکات تحسينبرانگيز مهمي در راستاي استيفاي حقوق ملت ايران، بهويژه در حوزه انرژي هستهاي و تقابل با زيادهخواهيهاي نظام سلطه، حاوي اشارات تلويحي و يا صريحي در ديگر حوزههاست که درخور دقت و تأملاند؛ نکاتي که طرح آنها، حساسيتهايي را برانگيخت و اعلام مواضعي را نيز در پي داشت.
نقطهنظرات بيان شده توسط دکتر احمدينژاد را از زواياي متفاوت ميتوان نقد کرد و پيرامون آن سخن گفت؛ اما آنچه در اين ميان مهم مينمايد، توجه به سلسله اظهارات و رفتارهاي برخي افراد ذينفوذ دولت است که با اثرگذاري طي جرياني پيوسته، زمينه بيان چنين مطالبي را فراهم ميآورند. با اين بيان، توجه همگان را به واقعيتي تلخ جلب ميکنم؛ جرياني که در پس زحمات دولتمردان و تلاش بيوقفه آنان، بهسرعت در حال گسترش و نفوذ است و البته هر از چندگاه به طرق مختلف رخ مينمايد.
هيچ منصفي نميتواند جهتگيريهاي کلان درست و پافشاري به ارزشهاي انقلاب اسلامي و کار و کوشش بخشهاي زيادي از دستگاه اجرايي را در دولت نهم و دهم کتمان کند، اما با اندک توجهي به اقدامات، رفتارها و گفتار برخي عناصر مؤثر دولت، از جمله رئيس دفتر رياست محترم جمهوري، فاصله بلند آنها از آرمانها و ارزشهاي اسلام ناب محمدي(ص) - که اساسا ملت قهرمان ايران بهخاطر آن قيام کرده است - را ميتوان بهروشني ديد.
از اينرو، معتقدم که بايد حساب دولت را از جريان سياسي خاصي که در آن رخنه کرده، جدا کرد و نسبت به هرکدام موضعي شفاف و اقدامي مناسب داشت. بايد کوشيد دولت دهم در تمامي عرصههاي خدمتگزاري موفق شده و کارنامه درخشاني از ثمرات تلاش خود را براي کشور به يادگار بگذارد و در مقابل بايد کوشيد عوامل پيدا و پنهان جريان رخنه کرده در دولت را بازشناخت و نسبت به عقيم گذاشتن برنامههاي آنها، محدودسازي و در صورت مقاومت، رسوا کردن ايشان، اقدام کرد؛ چراکه انحراف و يا عدول از شعارها و وعدههاي عدالتخواهانه، مبارزه با فساد و احياي ارزشهاي انقلاب، خسارتي صدچندان خواهد داشت.
البته عدم دقت به اين مهم و بيتوجهي به لوازم مواجهه صحيح با جريان ياد شده، آينده سختي را فراروي معتقدان به آرمان امام و شهداء و پيروان رهبر معظم انقلاب نمايان ميسازد؛ آيندهاي که اگر نسبت به آن غفلت ورزيم و بيمسئوليتي را پيشه خود سازيم، چهبسا افقي تاريکتر از تجربه تلخ دوم خرداد و سختياي بالاتر از ايستادگي در برابر کژيهاي آن دوره را پيشرو خواهيم داشت.
ممکن است افرادي خرده گيرند که چرا بر اين نکته تأکيد ميکنم و يا بيان دارند که چرا اين عناصر را پرخطرتر ميشمارم. نزد بنده جهتگيريهاي غلط و بيبنيان صحنهگردانان دوم خرداد و دوري آنان از انديشههاي نوراني حضرت امام خميني(ره) و جفاي آنها در حق انقلاب و رهبر فرزانه آن و ملت ايران و همه حقجويان جهان، معلوم و مشخص است و بيشک عناصر افراطي آنان را خطر دائمي براي نظام اسلامي ميدانم، اما بهدلايل مختلف که سرفصلهاي برخي از آنها را در زير ذکر ميکنم و در صورت ضرورت، ساير موارد و يا مصاديق متعدد آن را بيان خواهم کرد، خطر عوامل نفوذکرده در دولت دهم را بسيار ميدانم، چراکه:
1 - اين افراد با استفاده ابزاري از دين و شعارهاي اصيل انقلاب و نداشتن درک درست و پايبندي به آنها با تفسير غلط و سطحي از دين و عملکرد دوگانه خويش، ثمري جز بدبيني بهويژه در نسل جوان ندارند و حاصلي جز دينگريزي را رقم نخواهند زد.
2 - آنان با ادعاي اصولگرايي و عدم سنخيت در عمل، بيان و رفتارشان با ارزشهاي اسلام ناب، ضمن حضور در جبهه انقلاب با بدعتگذاريهاي ناصواب در آن، شرايطي را رقم خواهند زد که با فروکش کردن غبارشان - در صورت غفلت ما - تلي از خاکستر بهجا خواهند گذاشت.
3 - اين جريان با منزوي کردن علاقهمندان به انقلاب در عرصههاي کار و تلاش کشور و کمک به بازگشت عناصر تابلودار دوم خردادي به جايگاههاي مديريتي و تأثيرگذاري بر روند اجرايي کشور - که از افتخارات دولت نهم به حاشيه راندن آنان بود - حرکت خزندهاي را آغاز کردهاند.
4 - عوامل آنان با مهرهچيني و حرکت دقيق به سوي ارکان پولساز کشور بهويژه در حوزه صنعت و نفت و پيوستگي با جريانات بدنامي که سابقه خوبي در اداره کشور ندارند، به احياء شبکههاي اختاپوسي سرمايهسالار پرداخته و زمينه سوءاستفاده و نفي صريح شعارهاي دولت نهم و دهم را فراهم کردهاند.
5 - اين عناصر با ارتباط گسترده با برخي عناصر بدنام خارج کشور و صرف هزينههاي کلان بيتالمال درمسير ناصواب از پيش طراحي شده - برخلاف نيازهاي واقعي ايرانيان خارج کشور - بهدنبال جذب آنان براي مقاصد خود هستند.
6 - ثمره تلاش آنها براي مخدوش کردن وحدت و پيگيري ايجاد جبههبندي کاذب در کشور و دامنزدن به تنشهاي بيحاصل، دستاوردي جز سرگرم کردن ذهن جامعه و ظرفيتسوزي سرمايههاي کشور و انقلاب نخواهد داشت.
7 - معتقدم وظيفه خادمان دولت دهم بهويژه شخص رييسجمهور، طرد اين افراد از دولت و تکليف دستگاههاي اطلاعاتي کشور، شناسايي دقيق اين جريان و پيگيري خشکاندن ريشههاي آن است؛ علاوهبر آنکه دستگاههايي که دسترسي به افکار عمومي دارند، وظيفهاي جز روشنگري نداشته و صدالبته جريانات سياسي معتقد به انقلاب نيز راهي جز همگرايي و وحدت نخواهند داشت؛ چراکه هم نبايد از خطر عناصر ضدانقلاب غفلت کرد و هم نبايد نسبت به عوامل جريان پيشگفته، بيتفاوت بود.
<
1
2