مردم مي گويـــــند کاش به جاي مهندسي فرهنگ و دانشگاهها بار ديگر پشتوانه عظيم مردمي را که روزگاري دولتمردان ما به هنگام نشستن پشت ميز مذاکره همراه خود داشتند به دست مي آورديد، تا مي توانستيد با عزت و اقتدار، از منافع ملي و بين المللي اين سرزمين جانانه دفاع کنيد.
اي کاش به جاي دست و پا زدن براي توجيه مهاجرت بي سابقه سرمايه هاي انساني، دست از مهندسيهاي بي فرجام نيروي علمي و کار کشور بر مي داشتيد و از اين بزرگترين و ماندگارترين سرمايه کشور بهترين بهره ها را براي پيشرفت و توسعه اين سرزمين محنت زده مي گرفتيد. شايد هنوز هم راه بازگشت باز باشد. انتخاباتي آزاد برگزار کنيد و حق مردم در تعيين سرنوشت خود را به راستي به رسميت بشناسيد. و بدانيد که حق تعيين سرنوشت تجلي کرامت انساني است. شرکت در انتخابات يک حق است و بر گزاري انتخابات آزاد و غير گزينشي تکليف حکومت است.
از مردم بپرســـــــــيد آنها به شما خواهند گفت زندانيان حوادث پس از انتخابات را آزاد و به جاي آن، عاملان و آمران فجايع شوم را مجازات کنيد و با باز کردن درهاي زندان، خود را از چرخه پايان ناپذير و مضمحل کننده به کارگيري خشونت و ستم بيشتر آزاد نماييد. راه و رسم سخن گفتنتان را با مردم دگرگون و صداقت و شفافيت را جايگزين دروغ و تزوير کنيد. با مردم خود آشتي کنيد و از پشتوانه آنها عزت کسب کنيد، تا مجبور نشويد در مناسبات خارجي خود تن به ذلت دهيد.
اسلام رحماني را بجاي اسلام متحجرين تشنه قدرت بنشانيد، همکاري و همدلي و اتحاد مبتني بر اجماع ملي را بر استفاده از زر و زور و تزوير ترجيح دهيد، آنگاه خواهي ديد که همين مردم ستم ديده از شما، آماده بخشش شما خواهد بود و با بزرگمنشي، که از ويژگيهاي تاريخي ايرانيان است، به شما فرصت جبران همه جفاهايي را که در حق آنها کرده ايد خواهند داد. در غير اين صورت، مردم شما را تنها خواهند گذاشت و سرانجام همه حکومتهاي خودکامه اي که ملتشان آنها را تنها گذاشت، در انتظارتان خواهد بود.
و سخن آخر اين همراه کوچک جنبش سبز، با ديگر همراهان پايدار و مقاوم در سراسر ايران عزيز است. دوستان همراه، نوجوانان، جوانان و سالمندان، زنان و مردان حق طلب، روستائيان و شهرنشينان غيور، در هر کجاي اين سرزمين پرعظمت که زندگي مي کنيم چاره اي جز صبر و استقامت در راه احقاق حق نداريم و بايد شعله هاي آگاهي را در ظلمت ناپايداري که اين روزها بر ميهنمان سايه افکنده است زنده نگه داريم و به ياد داشته باشيم که در شرايط کنوني، بسياري از هموطنان ما با چهره هاي زشت و توانفرساي فقر و تنگدستي در زندگي مواجه هستند. بسياري از همسايگان ما شب را با دل نگراني نسبت به فردا سپري مي کنند. چه بسيار که در پرداخت هزينه هاي درماني فرزندانشان درمانده اند. چه بسيار که خود فروشي و اعتياد، خانمانشان را برباد داده است. و بي شک وظيفه همه ماست که دست درماندگان را بگيريم، در سفره هايمان با آنها شريک شويم، سنت ديرينه ايراني در اطعام و نذورات و انفاق را زنده نگه داريم، جلوه هاي زيباي اسلام رحماني را به نمايش بگذاريم و از حال و روز يکديگر با خبر شويم. مگر نه اين است که پيشواي پنجم ما به جابر فرمود که شيعيان ما شناخته نمي شوند مگر به تواضع، خشوع در برابر خداوند، امانت و درستکاري، به ياد خدا بودن، روزه و نماز، نيکوکاري نسبت به پدر و مادر، رسيدگي به همسايگان فقير و بيچاره و ورشکسته و يتيم، راستگويي، قرآن خواندن، بدگويي نکردن به مردم، و درباره مردم سخن نگفتن مگر به نيکي؟ و مگر نه اين است که اينها پايه ها و مغز دينداري در همه اديان الهي است؟ از بزرگداشت خانواده هاي شهداي انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات غفلت نورزيم، و به ياد داشته باشيم که تعيين کننده سرنوشت اين ملت، نه بازيگران منفعت جوي سياست ورزي رسمي، که ظهور ملتي است که مدنيت پاينده و عزم راسخ خود را براي حق خواهي و تحول براي آينده اي بهتر در راهپيمايي عظيم مردمي ?? خرداد سال گذشته، به نمايش گذاشت. اعتماد به مدنيت، همچون لنگري است که اين ملت را در طول بحران ها و توفان هاي سهمگين، پابرجا نگه داشته است و به اتکاي آن، پرچم هويت ديني – ملي خويش را از گزند تندبادهاي حوادث، مصون و پراهتزاز نگاه خواهد داشت.