• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : حذف تيم فوتسال
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سبز 

    مردم ما از خود مي پرســـــــند که استقلال سياسي که ارمغان قيام و نثار خونهاي بسيار بوده است تا چه اندازه به عزت و اقتدار و سرفرازي و استقلال اقتصادي کشورمان در جهان ومنطقه انجاميده است؟

    مي پرســـــــند آيا ما اميد تحقق آنچه را که در بند يک سند چشم انداز بيست ساله آمده است به باد نداده ايم و آيا مديريت غلط و ماجراجوئي هاي نابخردانه و دشمن تراشي هاي بيهوده در عرصه روابط خارجي، ميراث گذشته پرافتخار ما را به باد نداده است؟ چه مانعي باعث شده که نظام نتواند از دستاوردهاي سترگ مديران فداکار و دانشمندان و متخصصان و مدافعان منافع ملي استفاده کند. و آيا مي توان از سياست خارجي که تنها در صدا و سيما و رسانه هاي مشخص دولتي پر هيبت و بااقتدار جلوه مي کند و چهره ترحم انگيز آن را حتي درهاي بسته گفتگوهاي بي ثمر و ذلت بار نمي تواند پنهان کنند جز اين انتظاري داشت؟ مردم ما به حق نگران حرکات خام دولتمرداني فاقد حمايت مردمي هستند، يعني بي بهره از گرانبهاترين سرمايه و پشتوانه ما در تعاملات خارجي در طول دو دهه گذشته. و نگران از آنکه بي بهرگان از اعتماد ملي در پشت سر ملت چوب حراج بر منافع ملي بزنند و سرزميني سوخته در پشت سر خود بر جاي گذارند.

    مردم از خود مي پرســـــــند چه ميزان از آزادي هائي که در پس قرنها اختناق و استبداد با نثار فداکاري ها و تحمل مشقتهاي بي شمار به دست آمد و پاسداشت آنها در جاي جاي قانون اساسي مورد تاکيد قرار گرفته باقي مانده است. و باز مردم مي پرسند تا چه اندازه در جامعه اي که در آن قلم ها شکسته و دهانها بسته و روزنامه نگاران و فرهيختگان و استادان و معلمان و کارگران و زنان و مردان در پشت ميله هاي زندان هستند و هرگونه انتقاد و اعتراض توطئه همداستاني با دشمنهاي خودساخته خوانده مي‌شود و هر گامي براي احقاق حق فتنه ناميده مي‌شود، بحث از حقوق ملت و کرامت انساني و آزادي ها موضوعيت دارد. با چمن کاري ميدان آزادي و اينکه بگوئيم مردم ايران از بيشترين آزادي ها برخوردار هستند طعم تلخ ديکتاتوري در دهان شيرين نمي شود. مردم سوال مي‌کنند که بدون ترس از زنداني شدن تا کجا مي توانند از صاحبان قدرت سوال کنند.

    مردم در شبهاي شهادت حضرت علي عليه السلام از خود مي پرســـــــند تا چه اندازه در زندگي شان از عدالت اجتماعي و اقتصادي و عدالت قضائي و حقوقي و عدالت اداري و استخدامي برخوردار شده اند؟ آيا در محاکم و دعاوي در پناه قانون هستند، يا قرباني اعمال نفوذ مراکز قدرتي مي‌شوند که پايبندي به هيچ قانوني را بر نمي تابند؟ آيا بسيج و نيروهاي نظامي و امنيتي و انتظامي از مال و جان و آبرو و حقوق آنان دفاع مي کنند يا از مکانت و مکنت و قدرت زور مداران؟

    مـــــــردم مي پرســـــــند آيا سفره آنان امروز رنگين‌تر از ديروز است و يا حاصل وعده دروغين آوردن نفت بر سر سفره هاشان کوچکتر شدن اين سفره ها و تحليل رفتن لوازم رفاه در زندگي آنان بوده است؟

    آنها سوگمندانه مي پرســـــــند و مي پرســـــــند کجا رفت آن حقوق شهروندي فارغ از هرگونه باور ديني و پيروي از هر مرام و مسلک، در حالي که چوب تکفير و تفسيق از سوي محافل قدرت به بهانه دگرانديشي عليه همه متفکران و فرهيختگان بلندشده است؛ تا آنجا که وزير دولت دانشگاه را به «باخاک يکسان کردن» تهديد مي کند و نجواي عاشقانه ربناي يک هنرمند به علت کرنش نکردن در مقابل يال و کوپال داران از سر سفره افطار مومنان قطع مي شود.