در ستاد انتخاباتي دكتر افراد زيادي را استخدام كرده بوديم كه با ماژيك روي كاغذ شعار تبليغاتي بنويسند و به در و ديوار بچسبانند. من از اين كار بسيار متعجب شدم و به دكتر گفتم چرا تراكت چاپ نمي كنيد كه هزينه ان يك دهم اين كار مي شود مگر نمي دانيد كه از زمان گوتنبرگ وسيله اي به نام دستگاه چاپ وجود دارد؟ ايشان با لحني فيلسوفانه گفتند هزينه مهم نيست مهم ساده زيستي است. اما من از اين جمله فيلسوفانه چيزي نفهميدم تا اينكه دكتر در انتخابات پيروز شد و در تمام چهار سال دوره رياست جمهوري با سفرهاي استاني و توزيع سي دي و سيب زميني و پرتقال مفتي و كالابرگ و چك پول و بليت استخر دست به تبليغات وسيعي زد كه بسيار هم كار ساده اي بود. اينجا بود كه فهميدم منظور از ساده زيستي چيست