• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : سوگ محرم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 83 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    +
    امشب شنبه بيست و هفت آذر ماه هشتاد و نه به واسطه طرح هدفمند سازي يارانه ها محمود احمدي نژاد رئيس دولت در تلوزيون صحبت کرد ا.ن:هوا آلوده س همه ميدونيم اين به خاطر اينه که هوا يه جا ثابت واستاده تکون نميخوره اصلا ما فرض کنيم ماشين هم ملت بيرون نيارن،همين تنفس مردم آلودگي ايجاد ميکنه ديگه!از دهن انسان گازهاي سمي بيرون ميادديگه باعث آلودگيه!!! ا.ن:چرا بيمارستانا پره؟چرا اينهمه مريض داريم؟اگه به حق خودمون قانع باشيم انقدر بيمارستانها پر نميشه اين سنت خداست!! ما به حق خودمون قانع نيستيم هي ذخيره ميکنيم!! ا.ن:آخرين نکته اينه که کسي نميخواد از دست کسي در بره يعني کسي نميتونه از دست دولت در بره ملت نميتونه از زير اين در بره يعني در واقع اصلا ملت همچين قصدي هم نداره!!چون در نهايت رفاه مردم چند برابر ميشه!
    +
    احمدي‌نژاد در گفتگوي تلويزيوني پس از اشاره به اين مسئله که کساني که ثبت‌نام نکرده‌اند به پول يارانه‌ها نياز نداشته اند گفت: "فردي به من مراجعه کرد و گفت در هدفمندي يارانه‌ها ثبت‌نام کردم ببينم سيستم درست کار ميکنه يا نه! و به پولش نيازي نداشتم. حالا چطور ميتونم انصراف بدم؟ منم گفتم برو سايت وزارت رفاه"
    + جان فداي مظلوميت يا حسين 
    فرق است ميان آنکه مظلوم است و آنکه مظلوم نمايي ميکند.
    امام حسين(ع) مظلوم بود و مظلوم هميشگي تاريخ مانده و خواهد ماند.
    مظلوم نمايي استمراري ندارد
    + تئذتذ 
    وبلاگ فدائي رهبر ، که از وبلاگ هاي حامي رهبر جمهوري اسلامي به شمار مي آيد ، در پست جديد خود با توهين به آيت الله وحيد خراساني وي را بي بصيرت خوانده و همراهي او با خانواده هاي زندانيان سياسي را نشانه بي بصيرتي او ، شايان ذکر است نويسنده اين وبلاگ در انتهاي پست خود با انتشار عکسي از مجتبي خامنه اي وي را آيت الله خطاب کرده است. نکته ديگري که در اين وبلاگ به چشم ميخورد نظر خواهيست که نويسنده اين بلاگ براي جانشيني رهبر جمهوري اسلامي به راه انداخته است ، نکته جالب حضور نام مجتبي خامنه اي در صدر ليست اين نظرخواهي ست
    + 111 
    * حضرت زينب (س) در كوفه يا هيچ جاي ديگر سرش را به محمل نكوبيد

    ملك‌پور،كوبيدن سر به محمل از سوي حضرت زينب (س) و جاري شدن خون را رد مي‌كند و اين نقل را از مطالب ضعيفي بر‌مي‌شمرد كه متأسفانه منشأ حركاتي شده است و دشمن روي آن مانور مي‌دهد و شيعه را متهم به وحشي‌گري مي‌كند.
    وي مي‌گويد: نوشته‌اند كه وقتي در كوفه حضرت زينب (س) خطبه مي‌خواند، براي ساكت كردن او سر بريده امام حسين (ع) را به او نشان مي‌دهند كه ايشان طاقت نمي‌آورد و سر را به چوب محمل مي‌زند و مي‌ببينند كه خون تازه از زير محمل جاري شده است. اين نقل معروف به نقل «مسلم جسّاس (گچ‌كار)» است. اين موضوع در كتاب ضعيف «نورالعين» است كه نه نويسنده‌اش و نه سال تأليفش مشخص نيست و نه اينكه توانسته جريان عاشورا را درست ترسيم كند و پر از مطالب كذب است كه با منابع تاريخي منطبق نيست.
    وي ادامه مي‌دهد: اين مطلب البته در كتاب «منتخب طريحي» كه در سال 1085 قمري يعني قرن يازدهم آن را نوشته‌اند بيان شده است. شيخ عباس قمي هم در «منتهي‌الآمال» اين نقل را در صفحه 483 مي‌نويسد و تأكيد مي‌كند كه اين را نخوانيد و آن را رد مي‌كند و مي‌نويسد كه اصلاً بعيد است كه حضرت زينب (س) كه از سوي امام حسين (ع) مأمور به صبر بوده، اين بي‌صبري را انجام دهد.
    ملك‌پور مي‌گويد: يك‌هزار سال پس از واقعه عاشورا اين حرف نبوده و از قرن يازدهم به بعد مطرح شده است. به خصوص اينكه حضرت زينب (س) بالاي محمل بوده و همه اين صحنه را ديده‌اند و بايد در برخي نقل‌ها آمده باشد اما به مدت يك‌هزار سال اين قضيه مسكوت است و بعد يك كتاب ضعيف اين را مطرح كند كه قابل اعتماد نيست و اين در حالي است كه نقل مشهوري داريم كه در آن امام حسين (ع) حضرت زينب (س) را سفارش كرده كه «بي‌صبري نكن و صورت مخراش!» كه خوب؛ سر به محمل زدن، بدتر از صورت خراشيدن است. اگر بود، قاعدتاً بايد در چند منبع متقدم اين موضوع مي‌آمد و مسلماً اين باطل است.
    + 111 
    * شب عاشورا كسي از امام حسين (ع) جدا نشد

    ملك‌پور در ادامه اظهار مي‌كند: از جمله مطالب مخدوش ديگر جريان شب عاشورا اين است كه مي‌گويند؛ اباعبدالله (ع) چراغ را خاموش كرد و بيعتش را برداشت و گفت كه هر كس كه مي‌خواهد، برود و مردم پس از آن دسته‌دسته امام را تنها گذاشتند. اول اينكه اين چراغ خاموش كردن در هيچ منبع معتبري وجود ندارد و اين نقل منحرف از كتاب «دمعة‌الساكبه» كه در قرن سيزدهم و سال 1285 قمري نوشته شده است، آغاز مي‌شود، در حالي كه اين غلط است. در شب عاشورا كه حضرت بيعت را برداشت، نه تنها كسي نرفت؛ بلكه طبق برخي نقل‌هاي معتبر بيش از 30 نفر از لشگريان عمر سعد به امام حسين (ع) ملحق شدند. حتي حرف‌هاي دلگرم‌كننده‌اي از سوي اصحاب امام مطرح شد و اول شخصي كه صحبت كرد و دل امام حسين (ع) را گرم كرد، قمر بني‌هاشم (ع) بود كه گفت: «بريم كه بعد از شما زنده باشيم؟ زندگي بعد از تو را نمي‌خواهيم.»
    وي ادامه مي‌دهد: «دمعة‌الساكبه» كتاب واسطه است. نويسنده آن ادعا مي‌كند كه اين مطلب را از كتاب «نورالعين» نقل مي‌كند، كه خود كتاب «نورالعين»، يك كتاب مجهول با نويسنده‌اي مجهول است. برخي گفته‌اند كه مرحوم «اسفرايني سني» كه در قرن‌هاي اوليه اسلام مي‌زيست آن را نوشته كه البته كارشناسان آن را رد كرده‌اند. آنها كه تخصصي راجع به كتاب‌هاي قديمي دارند، معقدند كه اين نوع نگارش با نوشته‌هاي مرحوم «اسفرايني» همسو نيست. بعد جالب است كه حتي در «نورالعين» هم اين حرف زده نشده است.
    عضو گروه تحقيقاتي دانشنامه 14 جلدي امام حسين (ع) در ادامه سخنان خود مي‌گويد: البته اين را هم بدانيد كه «نورالعين» به قدري ضعيف است كه آغاز جنگ امام حسين (ع) را از روز دوم يا سوم محرم عنوان مي‌كند و مي‌گويد كه در دوم محرم عده‌اي به شهادت رسيدند. نويسنده مجهول اين كتاب دو شخصيت به نام عباس معرفي مي‌كند كه يكي از آنها در روز سوم محرم و يكي از آنها در تاسوعا به شهادت مي‌رسد. هر آدم منصفي كه حتي اگر محقق هم نباشد، با خواندن اين مطالب متوجه كذب بودن آن مي‌شود.
    + 111 
    * بوسيدن گلوي امام حسين (ع) توسط حضرت زينب (س) قبل از جنگ امام صحت ندارد

    ملك‌پور ادامه مي‌دهد: مطلب انحرافي ديگري كه از مقاتل و كتاب‌هاي ضعيف به اذهان عمومي القا شده، بوسيدن گلوي امام حسين (ع) توسط حضرت زينب (س) قبل از جنگ امام است. اين كتاب‌ها مي‌نويسند كه وقتي امام حسين (ع) به ميدان جنگ مي‌رفت، حضرت زينب (س) به دنبال او مي‌رود و مي‌گويد: «مهلاً مهلاً يابن الزهرا (س) مادرم زهرا (س) وصيت كرده كه زير گلوي تو را ببوسم.»
    وي تأكيد مي‌كند: من خودم وصاياي حضرت زهرا (س) را گردآوري و همه كتاب‌هاي نوشته شده درباره وصاياي حضرت زهرا (س) را مطالعه كرده‌ام و در هيچ يك از اين وصايا، اين يك وصيتي كه بيان شده است را نديدم.
    ملك‌پور ادامه مي‌دهد: وقتي جست‌وجو مي‌كنيم كه اولين‌بار اين موضوع كجا مطرح شده است، مي‌بينيم كه براي نخستين بار در كتاب «انوارالمجالس» و در قرن سيزدهم يعني در سال 1280 قمري و حدود 1200 سال بعد از واقعه عاشورا، اين مطلب بيان شده است. بعد از آن هم در كتاب «تذكر‌ةالشهدا» كه در سال 1340 قمري و در قرن چهاردهم اين مطلب منتشر شده است و نويسنده خودش تأكيد مي‌كند كه «اين مطلب ضعيف است.»
    وي مي‌گويد: بيان اين مطالب در شأن امام (ع) نيست. آيا او حاضر بود كه خواهرش در مقابل خيل دشمنان زير گلويش را ببوسد؟ آيا امام حاضر بود كه ناموسش در جلوي دشمنان قرار بگيرد؟ باز تأكيد مي‌كنم كه جمله «مهلاً مهلا، يابن الزهرا (س)» را در هيچ يك از منابع معتبر حتي در كتاب‌هاي ضعيف را نيافتيم.
    + 111 

    * حضرت قاسم (ع) در روز عاشورا ازدواج نكرد

    حجت‌الاسلام ملك‌پور براي بيان و معرفي مطالب خرافي كه در مقاتل آمده و امروز از آنها در مجالس عزاداري امام حسين (ع) ياد مي‌شود، سخنان خود را اينگونه آغاز مي‌كند: خوشبختانه با افزايش آگاهي مردم، مطرح كردن مطالب خرافي به حداقل خود رسيده است و در جامعه خيلي‌ها به دنبال اين هستند كه حرف‌هايي كه مي‌زنند و روضه‌هايي كه مي‌خوانند، همه صحيح و معتبر باشد. حتي در جلساتي كه با برخي مداحان شهر قم داشتيم، اشعار و روضه‌هاي خود را تصحيح مي‌كردند؛ اما باز هر از ‌گاهي اين مشكل ديده مي‌شود كه از جمله مطالب خرافي در باره واقعه عاشورا، گرفتن مجلس عروسي حضرت قاسم (ع)، حجله‌بندي كردن و حنابندان است كه هنوز هم در برخي از مجالس به خصوص زنانه وجود دارد. اين مطالب خرافي و از جمله مواردي است كه شهيد مطهري آن را به شدت رد مي‌كند.
    + 111 
    * كتاب «اسرارالشهادة» مملو از انحرافات و مطالب خرافه است

    وي ادامه مي‌دهد: اباعبدالله (ع) تنها دو دختر دم بخت به نام‌هاي «فاطمه» و «سكينه» داشت. برخي از دختري به نام «زينب» ياد كرده‌اند و برخي هم به «رقيه» اشاره كرده‌اند كه سن آنها كم بود. دختران امام حسين (ع) را برخي 4 تن، برخي 3 تن و برخي 2 تن بيان كرده‌اند كه تنها 2 دختر بزرگ داشت كه آنها را به عقد پسران امام حسن (ع) درآورده بود.
    ملك‌پور مي‌افزايد: «فاطمه» همسر «حسن مثني» بود كه شوهرش در واقعه كربلا زخمي مي‌شود و تا مرز شهادت پيش مي‌رود؛ ولي زنده مي‌ماند. داماد ديگر امام حسين (ع)، «عبدالله بن حسن» بود كه «سكينه» را به عقد او درآورده بودند. البته در واقعه عاشورا دو «عبدالله بن حسن‌» حضور داشتند. يكي «عبدالله» يازده ساله كه در كربلا و در لحظات آخر در آغوش عمويش امام حسين (ع) به شهادت رسيد و ديگري يك «عبدالله» ديگر كه از نظر سني بزرگ‌تر بوده كه عقد «سكينه» را قبل از واقعه كربلا براي وي مي‌خوانند و در جريان كربلا به شهادت مي‌رسد. پس دختر ديگري براي ازدواج با قاسم باقي نمي‌ماند.
    اين محقق در ادامه با اظهار تأسف از مطالب منتشر شده در مقاتل ضعيف مي‌گويد: متأسفانه در كتاب «اسرارالشهادة» به طرز فجيعي داستان حضرت قاسم (ع) بيان مي‌شود. اين كتاب مي‌نويسد كه عروسي حضرت قاسم (ع) و يكي از دختران امام حسين (ع) در روز عاشورا اتفاق مي‌افتد كه اصلاً زمان مناسب براي اين كار نيست. در اين كتاب اين جريان تحريفي اينگونه بيان شده است كه در حين انجام مراسم عروسي، قاسم (ع) صداي رجز مي‌شنود و به ميدان مي‌رود و جنگ مي‌كند و بعد باز مي‌گردد و شخص ديگري رجز مي‌خواند و بار ديگر كه قاسم عزم ميدان مي‌كند، دختر به حالت گلايه مي‌گويد پس ديدار ما چه مي‌شود؟ و قاسم (ع) مي‌گويد كه ديدار ما به قيامت! بعد دختر مي‌گويد كه از كجا تو را بشناسم؟ قاسم (ع) آستين لباسش را پاره مي‌كند و مي‌گويد از اين آستين پاره. بعد در جنگ شهيد مي‌شود. سرها را كه براي ابن‌زياد مي‌بردند، يك وزير ايراني درخواست مي‌كند كه يك سر هم به ما بدهيد تا ما هم شادي كنيم. سر قاسم (ع) را به او مي‌دهند. وزير آن را به ايران مي‌آورد و مدت‌ها با اين سر چوگان‌ بازي مي‌كردند.
    ملك‌پور با اظهار تأسف دوباره ادامه مي‌دهد: كتاب «اسرارالشهادة» در ادامه در ده‌ها صفحه بحث مي‌كند كه استخوان اين بزرگان به اين دليل و آن دليل محكم است و سر مشكلي پيدا نمي‌كرد. پس از مدتي يكي از زنان كه از نواده‌هاي «عمار ياسر» بود، شبي در خواب حضرت زهرا (س) را مي‌بيند كه به او مي‌فرمايد:‌ «اين سر فرزند من است و چرا با آن اين رفتار را مي‌كنيد.» پيرزن صبح به پسرش مي‌گويد كه حاضري سرت را به جاي اين سر بدهي؟ پسر موافقت مي‌كند. پيرزن سر پسرش را مي‌برد و آن را به جاي سر قاسم (ع) براي بازي چوگان وزير ايراني و اطرافيانش مي‌دهد. آنها سر را مي‌برند تا چوگان بازي كنند؛ اما سر مي‌تركد. دوباره باز مي‌گردند و سر اصلي را مي‌برند.
    وي مي‌افزايد: در ادامه اين نقل كذب تاريخي آمده كه بالاخره تعدادي از كردها مي‌آيند و اين سر را مي‌گيرند و بعد آن را در شميران تهران دفن مي‌كنند كه به امامزاده شاهزاده قاسم (ع) معروف مي‌شود و متأسفانه هنوز هم هست.
    + 111 
    * امامزاده قاسم دربند و بي‌بي‌زبيده شهرري جعلي است

    ملك‌پور تأكيد مي‌كند: نويسنده اين مقتل ضعيف؛ چون امام حسين (ع) تنها دو دختر شوهردار به نام‌هاي «فاطمه» و «سكينه» داشت، يك دختر خيالي براي امام حسين (ع) به نام «زبيده» درست مي‌كنند كه در هيچ‌ يك از منابع تاريخي اين نام وجود ندارد. نه در منابع معتبر و نه حتي در منابع ضعيف. «اسرارالشهادة»مي‌گويد كه «زبيده» با «شهربانو» بعد از واقعه كربلا به ايران مي‌آيد كه «شهربانو» اصلاً در كربلا نبوده و هنگام تولد امام زين‌العابدين (ع) به شهادت رسيد ـ چون زن اگر هنگام زايمان از دنيا برود، شهيد است ـ به هر حال اين «زبيده» خيالي با اين «شهربانو» كه در كربلا نبوده به ايران مي‌آيد. الآن هم در شهرري قبري به نام «زبيده خاتون» وجود دارد كه مدعي‌اند همسر قاسم (ع) است.
    وي مي‌گويد: حالا اگر دقت كنيد، مي‌بينيد كه «دربندي» نويسنده «اسرارالشهادة» از اهالي «دربند شميران» بوده و مي‌خواسته امامزاده قاسم (ع) و زبيده خاتون را درست كند و بعد وقتي سؤال مي‌شود كه اين روايت را از كجا نقل كرده‌اي؟ مي‌گويد كه از يك كتاب فارسي قديمي كه چون ورق‌هاي اول آن پاره شده است، نويسنده آن مشخص نيست! آيا مي‌شود به اين گفته استناد كرد؟ وقتي شهيد مطهري (ع) اين مطلب را مي‌بيند برآشفته مي‌شود و خيلي محكم جريان عروسي قاسم (ع) را رد مي‌كند. اين نه با عقل و نه با نقل‌هاي معتبر همخواني ندارد.
    + cxv 

    همزمان با اولين سالگرد عاشوراي خونين سال گذشته مهدي کروبي پيام ويدئوي صادر کرد. کروبي در بخشي از اين پيام گفت: مردم را کشته اند و مي گويند خدا آبروي "فتنه گران" را برد. خدا آبروي آنهايي را برد که کهريزک به پا کردند. که مردم را از پل به پائين انداختند. آبروي آنهايي را بردکه خانواده ها را عزادار کردند. آنهايي که حق ملت را تضيع کردند.

    + cxv 

    ?-صدام حسين فقط در يک اقدام ?-? هزار نفر از مردم عراق را در حلبچه با بمب شيميايي کشت، براي حفظ نظام ديکتاتوري خودش. دقت کنيد بمب شيميأيي بر عليه مردم خودش.

    ?-?پل پوت نخست وزير کامبوج، براي حفظ حکومت خودش بيش از ? ميليون نفر از هم وطن‌هايش رو بين سالهاي ??-?? نابود کرد. بيش از ??????? ! دقت کنيد! فقط براي حفظ نظام!

    ?-در قحطي سال ?? کره شمالي که چهارمين ارتش بزرگ دنيا رو داره، ???????، بله ? مليون نفر از گرسنگي کشته شدند! در همين سال‌ها بودجه کره شمالي صرف ساخت بمب اتمي‌ و قوي تر کردن ارتش ميشد! براي حفظ نظام!

    ?-بنا‌ به مدارک نيروهاي اطلاعاتي‌ خود اتحاد شوروي، در دوره استالين ??????? نفر، سه مليون نفر!!! جان خود را به خاطر مخالفت با سياست‌هاي دولت از دست دادند.?????? حکم تيرباران و ?.? ميليون نفر به تنهايي در گولاگ تلف شدند! منابع غربي اين رقم را در دوره جنگ سرد تا ?? ميليون هم بالا بردند ولي‌ مورخين بي‌ طرف چيزي حدود ? ميليون را تاييد ميکنند! تقريبا برابر جمعيت کلّ کشور اتريش! به چه دليل؟ خب حتما براي حفظ نظام!

    براي حفظ نظام خودشون رهبران ناجور ديگري هم بوده اند که با درايت دست به خنثا سازي فتنه‌ها زده اند، عيدي امين، حافظ اسد و....کم نداريم رهبران فرزانه‌اي که فقط به فکر حفظ نظام بوده اند.

    + cxv 
    ايران در سراشيبي قرار گرفته است که به سرعت در حال تبديل شدن به يک کره شمالي‌ اسلامي است! اين اتفاق ترسناک است و بدبختي حد اقل يک نسل ديگر از ايرانيان را تضمين مي‌کند.
    + منک 
    شکاف ها عميق تر ميشود؛دادستان تهران:الهام به جاي كنترل همسرش مقلد او شده است؟
    + jjhg 
    خود کرده را تدبير نيست
    سردار شريف مسئول روابط عمومي و انتشارات سپاه اعتراف کرد که حجم تبليغات عليه ولايت فقيه و خامنه اي در يک سال گذشته با هجمه هاي 21 سال اخير عليه وي برابري مي کند.
     <      1   2   3   4   5    >>    >