• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : روزهاي سرد
  • نظرات : 2 خصوصي ، 18 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ث 
    دكتر مهدي خزعلي
    ما را چه شده است؟ 32 سال پيش در چنين روزي غريو شادي سر داديم، فرار ديکتاتور را جشن گرفتيم، تيتر بزرگ روزنامه‌ها اين بود: " شاه رفت " چقدر شاد بوديم، در پوست خود نمي‌گنجيديم، سر از پا نمي‌شناختيم، يکي شيريني مي‌داد، ديگري شربت، هرکس به دنبال دوستي بود تا تنگ در آغوشش گيرد و آزادي را به او تبريک گفته و هيجان خود را تخليه کند. آن روز به حال کشورهاي تحت ظلم و ستم تاسف مي‌خورديم، با خود مي‌گفتيم: کي مي‌شود که همه ملت‌ها از بند شاه و سلطان و خان و شيخ و ملک و پادشاه و امير و قائد و فرمانروا و سرور و سالار و والي و غيره و ذالک رها شوند و خود بر سرنوشت خويش حاکم باشند، چون ما ! بعد از آن بود که احساس کرديم رسالتي بر دوش داريم تا همه مردمان و مظلومان عالم را بيدار کنيم و از ظلم و ستم مستبدان و مستکبران نجات بخشيم! شعار صدور انقلاب که يک شعار فرهنگي و اعتقادي بود متاسفانه توسط جهال به حربه اي براي دخالت در امور داخلي ساير بلاد بدل و موجب بروز جنگ و فتنه شد. از سوي ديگر بيرون ما مردم را کشته بود و درونمان خودمان را ! پس مردم هم آزرده از رفتار ما انقلابيون بودند! تا جايي که وقتي از آن برادر ارمني مي‌پرسند: " نظرت راجع به صدور انقلاب چيست؟" با لهجه شيرين ارمني به طنزمي‌گويد: " خيلي خوب است، همه اش را صادر کنيد! " ظاهراً آقايان رجال سياسي همه اش را صادر کرده اند و چيزي براي خودمان نگه نداشته اند! امروزدولت ايران هم پيمان ديکتاتورهاي جهان شده است، زين العابدين بن علي - ديکتاتور تونس - که در سال 1357که مردم ايران در تظاهرات خياباني شهيد مي‌دادند، دست در دست شاه داشت، براي تبريک دور دوم احمدي نژاد از ديگران سبقت مي‌گيرد و اين در حالي است که باز مردم در تظاهراتند! و وقتي مردم تونس قيام مي‌کنند و خيابان‌هاي تونس از خون شهيدان مسلمان رنگين مي‌شود و ديکتاتور فرار مي‌کند، در ميان سران رژيم انقلابي ايران خبري از شادي نيست! نه پيام تبريکي به مردم مسلمان تونس، نه افتخاري بر صدور انقلاب، برعکس با فرار بن علي گويي ترس همه را فرا مي‌گيرد! پا ها سست و دست‌ها مي‌لرزد، رنگ از رخساره‌ها مي‌پرد، سکوتي مرگبار در رسانه‌هاي جناح حاکم حکمفرماست، گويي اين بار نگران ورود انقلابي هستند که خود صادر کرده اند! کجاست تيترهاي انقلابي که تمام صفحه اول روزنامه را بگيرد که : " ديکتاتور رفت! " نکند ما در بن علي آينده خويش مي‌بينيم! نکند که ديگر انقلابي نباشيم و ديکتاتور شده باشيم! يک روز هم صدام ديکتاتور عراق که دستش تا مرفق به خون شهيدان ما آغشته بود بردار شد، باز هم از شادي قابل انتظار از مرگ ديکتاتوري که بيش از 200 هزار جوان ما را به شهادت رسانده و يک ميليون جانبازروي دست ما گذاشته خبري نبود، ما که در مبارزه با شاه فقط 2718 شهيد داده بوديم، در رفتن او چنان جشن مي گيريم ، در مرگ صدام که 200 هزار نفر را به شهادت رساند چنين جشني نمي‌گيريم و حتي هم پيمانان فلسطيني ما سه روز عزاي عمومي اعلام مي‌کنند! نکند ما راه را اشتباه مي‌رويم؟! هم پيمان و همسنگر ديگر دولت ما کيست؟ هوگو چاوز، ديکتاتور معتاد و دائم الخمر و الکلي ونزوئلا، اورا که هماره دست در گردن و آغوش فواحش دارد و بدون کوکائين نمي‌تواند زندگي کند، در آغوش مي‌کشيم و چفيه‌ي رزمندگان دفاع مقدس را بر گردنش مي اندازيم! جاي همت و باکري خالي! بهترين هم پيمان ما کيست؟ بشار اسد رئيس جمهورمادام العمر سوريه، که اين منصب را از پدر به ارث برده است، و مثل پدر و صدام هميشه بالاتر از 98 درصد آراي ملت را بدست مي‌آورد! و کور مادرزاد هم مي داند که اين نشدني است، مگر به مدد امدادهاي غيبي! و مردم سوريه با فقر و فاقه دست و پنجه نرم مي‌کنند. امروز دولت وحدت ملي لبنان را ساقط مي‌کنيم و نگران محاکمه عاملان و آمران ترور رفيق حريري ( نخست وزير اسبق لبنان) هستيم، اگر معتقديم که رفيق حريري را موساد بقتل رسانده است، چرا کابينه پسرش - سعد حريري - را ساقط مي‌کنيم؟ چرا نگران دادگاه ترور رفيق حريري هستيم؟ ما که با ترور مخالفيم؟ ما که در اين ترور نقشي نداشته‌ايم؟ از چه مي‌ترسيم؟ نکند ما عوض شده باشيم، ديگر آن انقلابي که مرزهاي انديشه را در مي نورديد نباشيم، نکند اهل معامله و زد و بند شده باشيم، نکند با ملک حسين و ملک عبدالله و ملک فلان و شيخ بهمان همداستان باشيم! نکند با ديکتاتورها مشترک المنافع باشيم! حناي دعواي ما با امريکا و اسرائيل هم ديگر رنگي ندارد، مثل خيمه شب بازي شده است، مردم مخالفت رجب اردوغان با اسرائيل را جدي‌تر و منطقي تر و مثمر ثمرتر مي‌دانند، در واقع مردم دنيا مي‌گويند: مخالفت ايران با اسرائيل موجب بقاي اسرائيل است، اما مخالفت رجب اردوغان را جدي و واقعي مي‌دانند! در دموکراسي که خواسته هر نظام انقلابي است، ترکيه که بسيار پيش است، لبنان که در صدرجدول دموکراسي است، دنيا معتقد است که عراق و افغان از ما پيشي گرفته اند. من بر اين باورم که دير يا زود، لبنان نيز به ما پشت خواهد کرد، حناي ما در آن ديار نيز رنگ مي‌بازد، حزب الله که پيشمرگ و پيشقراول سپاه ما شده است، ضربه سياسي سنگيني را در عرصه انتخابات بعد لبنان تجربه خواهد کرد، که مسبب آن ما هستيم، حيف است که جوانان غيور و مومن حزب الله لبنان بخاطر ندانم کاري ما آزرده شوند و باورهاي ديني شان در هم ريزد، اما دير يا زود اين اتفاق خواهد افتاد، مراقب باشيد، باورهاي ديني جوانان ايراني در معرض طوفاني سهمگين قرار گرفت، اين طوفان خان و مان سوز اگر به لبنان برسد، جوانان غيور لبناني در برابر مسئولين ما خواهند ايستاد و آن وقت چهره نظام ما در جهان اسلام و نزد جنبش هاي آزاديخواه دگرگون مي‌شود، آن روز، روز مرگ انقلاب است. من هشدار مي‌دهم تا دير نشده بخود آييد و انقلاب اسلامي را از مرگ حتمي نجات دهيد.