دکتر خزعلي از «صحنه‌هاي جالبي» که امروز در راهپيمايي شاهدش بود براي دويچه وله تعيف کرد. او گفت: «در خيابان آزادي صحنه جالبي به‌وجود آمد. يک پيرزن چادري با قدي کوتاه که شايد ?? سال سن داشت در خيابان آزادي حرکت مي‌کرد و مرتب رو به نيروهاي ضدشورش مي‌گفت، «خجالت بکشيد، حيا کنيد و...». سر تقاطع اسکندري اين پيرزن را زدند. مردم اعتراض کردند. دور اين پيرزن را گرفتند. پيرزن پوست و استخوان بود. من هم براي اين‌‌که به اين پيرزن لطمه نخورد جلو رفتم. به يکي از اين بسيجي‌ها که سني از او گذشته بود گفتم اين رفتار درست نيست، اين پيرزن جاي مادربزرگ شماست. بسيجي جلو آمد و من را شناخت. بعد از اين که يک ساعت با هم صحبت کرديم به من گفت، «تو سوژه خيلي خوبي براي بازداشت بودي. تو را مي‌گرفتيم و مي‌گفتيم فلاني را هم در اغتشاشات گرفتيم». گفتم فکر نمي‌کنيد به اندازه کافي سوژه داريد و اين سوژه به ضررتان خواهد بود. گفتم تا کي مي‌خواهيد دنبال چنين سوژه‌هايي بگرديد که، فلاني و فلاني را گرفتيم. گفتم، حالا فرض کنيد که من را بگيريد، بعد آيا من نخواهم گفت چه ديدم؟ چرا متعرض من شديد؟ معترض من شده‌ايد براي دفاع از يک پيرزن چادري محجبه‌». اين نويسنده منتقد دولت از ويژگي راه‌پيمايي ?? اسفند و فرق آن با راهپيمايي ? اسفند و ?? بهمن ???? مي‌گويد: «امروز آرامش کامل بود. هيچ کس شعار نمي‌داد. فقط حرکت بود. حرکت امروز، حرکتي آرام و بدون شعار. مردم باتوم مي‌خوردند ولي عکس‌العملي نشان نمي‌دادند. مردم فقط براي کتک‌خوردن آمده بودند. امروز روز صداي پاي ساکت مردم بود. مي‌خواهم بگويم که، اي مردم، صداي پاي ساکت شما به گوش همه، حتي به گوش بسيجي‌‌ها هم خواهد رسيد. بزرگترين فرياد ما، جسم کبود ما و سر شکسته ماست. بدن گلوله خورده کشته‌شدگان ماست، افرادي که در زندان‌ها داريم، فرياد ماست. اين‌ها بزرگترين فرياد ماست و همين کافي است.» آقاي خزعلي معتقد است راهپيمايي ?? اسفند براي حکومت ايران «پيامي» دارد. او مي‌گويد «راهپيمايي امروز اين پيام را به آقايان داشت که مسير را اشتباه مي‌رويد. همان آقاياني که به ليبي و مصر و تونس نصيحت مي‌کنند که "حرف مردم‌تان را بشنويد"، قبل از اين که کنترل از دست همه خارج شود، صداي پاي ساکت مردم را بشنويد. از جايي به بعد از دست همه منتقدين معتقد به نظام هم خارج مي‌شود. آن‌موقع کار دست کساني مي‌افتد که کف خواسته‌هايشان بسيار بالاتر است.»