• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : تبريك
  • نظرات : 0 خصوصي ، 247 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + jk 

    غلامعلي رجايي

    روز دفن داماد امام –يک شنبه – به دليل حرفهايي که از جناب سيدحسن خميني درباره اهانتهاي رکيک عده اي اوباش که خود راتا درب منزل هاشمي در جماران رسانده بودند و از آقامجيدانصاري در همين مورد ودرموردبيانات منتشرنشده آيت الله هاشمي درصحن مجمع خبرگان شنيدم که نمي توانم نقل کنم براي من روز تکاندهنده اي بود.

    جناب سيدحسن مي گفت وقتي عده اي از- مثلا – لباس شخصيها به جماران آمدند من درمنزل ايستاده بودم و.فحشهاي بسيار رکيکشان رابه آقاي هاشمي مي شنيدم. به گوش خود شنيدم آنها درکمال..به آقاي هاشمي خطاب مي کردند که ميداني همسرت…است.

    آقاي مجيدانصاري هم مي گفت پس ازختم جلسه مجمع دو برادرلاريجاني- علي وصادق را – به کناري کشيده و با ذکر صحنه هايي که خود شاهد آنهابودم گفتم من شاهد فححشهايي که آن روز درجلوي منزل هاشمي به خانواده اش مي دادند بودم. بعدمثالي زدم وگفتم اگر شما شنيده باشيد درهمسايگي شما رفتگري زندگي ميکند وعده اي بيايند وبدترين فحشهاي ناموسي را جلوي چشم همه به اوبدهند چه عکس العملي از خودنشان مي دهيد؟ وچه اقدامي مي کنيد؟ حالا فرض کنيد اين فرد که آنهمه به اوفحش رکيک جلوي همه داده اندهاشمي رييس مجمع ورييس مجلس خبرگان ومعتمدامام نيست.

    کس ديگري برايم تعريف مي کرد که درجلسه اي درمسجد ارک که دوستان حزب الله! درآنجا تشکيل جلسه مي دهد وقتي بحث درباره عکسهاي دخترمتاهل جناب مهندس موسوي مطرح شد ومن از يکي از اين برادران! حزب الله پرسيدم ماجراي اين عکسهاچيه؟ با صداي بلند وبدون توجه به حرمت خانه خدا داد زد (با پوزش از خانواده مظلوم موسوي) فلاني، عکسهاي اين فا..شه رابياور بهش بده بره باهاشون ح. ال کنه.

    من نمي دانم اينهايي که اين همه ادعاي دينداري و ولايتمداري د ارند چرا به تعبيرسيدالشهداء(ع) لااقل آزاده نيستند.

    گيرم اينها با هاشمي دشمن خوني اند، به همسر محترمه او چکار دارند؟ به شهادت تمام مقاتل، اهل کوفه که فاجعه کربلا را آفريدند تا امام زنده بود اهانتي به خانواده وحرم او نکردند اينها ديگر توليدات کدام مذهب ومکتب هستند که از سپاه کوفه بدترمي کنند؟

    سپاه کوفه در جماران چه مي کند؟!

    آيا کسي که ذره اي مردانگي وغيرت ديني داشته باشد نبايد ازشنيدن اين گونه خبرها ازغصه دق کند وبميرد؟

    خوشا به حال شهدا که رفتند تا اين روزهاي سخت تر از مرگ را براي دوستداران انقلاب نديدند.

    اين روزها به بعضي که از سر دلسوزي يا ..مرا نصيحت مي کنند که تند نروم مي گويم احساس مي کنم قلمي که دردست من است امانتي است که شهدا و بويژه دانشجوي شهيد عظيم اسدي مشکال که درکنارمن درصبح سرد ? فروردين سال ???? در شهرباني دزفول در اثر شکنجه هايي که به ما دادند – وبه اوبيشترازما – به شهادت رسيد به من سپرده اند.براين اساس، اين نوشتنها حداقل کاري است که از من وامثال من برمي آيد تا جلوي اتفاقي را که دارد مي افتد – ومتاسفانه مثل اينکه از آن گريزي نيست -بگيريم والا من نيز رسم عافيت مي دانم.

    راست گفت آنکه گفت اگر خدا را از جامعه وطبيعت وهستي برداري ديگر انجام هرکاري جايز است.

    آيا ايمان بخدا به اين زودي از بعضيها که داعيه اصولگرايي وولايتمداري دارند رخت بربسته است؟

    خدايا جرم ما چيست که دشمن همديگر شده ايم ؟ گناه ما چيست که ما را بحال خودمان رها نموده اي؟

    خداياُ ما همديگر رانمي بخشيم اما از تو مي خواهيم بر ما ببخشي و…

    منبع : وبلاگ شخصي نويسنده