يعقوبي كه اساس فقه و فقاهت را در پاسخگويي به سؤالات جديد ناكارآمد مي داند، به اينجا ميرسد كه «حكومت بايد ادامه پيدا كند ولي توسط واجدان نعمات خاصه» و اينگونه است كه يعقوبي زمينه را براي ولايت مدعياني چون خودش آماده ميكند. «در ماجراي سال ?? در غائله كوي دانشگاه بلنت اجويت نخست وزير تركيه به رهبر معظم انقلاب جسارت كرد و ما كه به محبت الهي در آن زمان در موقعيت ملكوتي، كلام يكي از دوستان را نقل كرديم و ازخدا خواستيم كه: خدايا اينها را تنبيهشان كن. بلافاصله آن خواسته مستجاب شد و دوسه روز بعد به صورت زلزله بزرگي در تركيه واقع شد… در ماجراي مرگ اسحاق رابين هم همين طور بود. در ماجراي انتفاضه دوم هم همين طور بود. زماني كه از خدا خواستيم كه مردم فلسطين براي بار دوم قيام كنند.»