وبلاگ :
روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
يادداشت :
تبريك
نظرات :
0
خصوصي ،
247
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
3
نويسنده وبلاگ "كانال ماهي" در توضيح علل عدم شناخت جنگ توسط نسل جوان چنين مي نويسد:
قبل از شروع اصل موضوع يك خاطره كانالي! آن اوايل ما يك خاطره مستند از حاج همت نوشتيم كه ايشان در آن صحنه پشت سر هم سيگار مي كشيده! در يك موقعيت جنگي! بعد تعدادي از دوستان شفاهاً و كامنتاً به ما يورش آوردند كه اين خزعبلات ديگر چيست؟ اگر واقعيت هم دارد نبايد نوشت! (حالا دوستان نروند سر كوچه يك پاكت وينستون بخرند و از همت فقط سيگارش را ياد بگيرند!)
با اين مقدمه مي رسم به اين سئوال؛ چرا نسل جديد جنگ را نمي شناسد؟ (حتي آنهايي كه ادعايش را هم دارند نمي شناسند!) اينجا قصد پاسخ به اين سئوال را ندارم كه بحثي فراخ است و فراتر از يك پست، اما باز هم يكي دو ماجراي مستند و دست اول!
1. يك نويسنده محترمي براي يك نهاد معظمي كه ادعا هم زياد دارد، كتابي درباره شهيد همت مي نويسد. نويسنده و نهاد دعوايشان مي شود. مي دانيد چرا؟ چون مي گفتند ذكر فاميلي همسر حاج همت كافي است و نامش را بايد حذف كني! مشكل اينجا بود كه اسم همسر شهيد همت به جاي كلثوم، ژيلاست!
2. مثل مورد قبلي، نويسنده اي درباره شهيدي كتابي مستند مي نويسد. مي نويسد كه در جواني و قبل از پيروزي انقلاب و متحول شدن چه كارها كه نكرده، كجاها كه نرفته و ... كتاب را مي دهد به سفارش دهنده. برادر شهيد مي گويد من همچين آدمي نمي شناسم! نويسنده هم مي گويد من هم همچين شهيدي كه شما مي گوييد و انگار با يك تسبيح شاه مقصود از مادرش زاده شده نمي شناسم! دعوا بالا مي گيرد. كتاب را مي گيرند و مي سوزانند و نويسنده را هم تهديد مي كنند اگر خطي از اين چيزها كه سوزانديم در جايي ديده شود، تكه بزرگت گوشت خواهد بود. نويسنده محترم هم چون خانم بوده و اصولاً خانمها براي گوشواره هم كه شده به گوششان خيلي اهميت مي دهند، اين سخن را آويزه گوشش كرده و شالش را روي كولش مي اندازد و مي رود دنبال كارش!
آن خانم كه روزي قلم زيبايش را وقف خاكريز و مردان خاكي اش كرده بود، حالا نويسنده يك نشريه تين ايجري است و نمي دانم از شنيدن نام دفاع مقدس چه حالي بهش دست مي دهد. (از درج اسم اين شهيد عزيز معذورم بداريد كه اگر بگويم دود از سرتان برمي خيزد و يا كافر مي شويد و يا مرا تكفير مي كنيد. بگذريم!)