• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : تبريك
  • نظرات : 0 خصوصي ، 247 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    16   17      >
     
    + kj 
    نامه مطهري به جنتي؛ انتقاد از"حصر بي محاكمه يک طرف فتنه" نسخه PDF چاپ ارسال به دوست
    30 بهمن 1389 ساعت 14:55

    به نظر مي رسد خواست مردم مبني بر محاكمه موثرين در فتنه، منطقي تر و قانوني تر از درخواست جناب عالي است زيرا همه احكامي كه صادر فرموده ايد فرع بر محاكمه اين افراد است و بدون رسيدگي اتهامات آنها در دادگاه صالح و صدور حكم قانوني قابل اجرا نيست. علت اصرار مردم بر محاكمه اين افراد اين است كه...

    آخرين نيوز: پس از ايراد خطبه هاي نماز جمعه ديروز تهران توسط آيةالله جنتي و تحليل مسائل مرتبط با فتنه و غائله اسراييلي 25 بهمن توسط ايشان، دكتر علي مطهري نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي نامه اي خطاب به ايشان نگاشته است.


    تابناک متن اين نامه را منتشر کرد:

    بسمه تعالي

    جناب آقاي جنتي دامت بركاته

    با اهداء سلام و آرزوي توفيق براي جناب عالي، در خطبه اخير نماز جمعه تهران فرموديد: «كاري كه قوه قضاييه مي تواند با سران فتنه انجام دهد اين است كه ارتباط اينها را به كلي از مردم قطع كند، درب خانه آنها بسته شود، رفت و آمد هايشان محدود شود، نتوانند پيام بگيرند و تلفن و اينترنت آنها بايد قطع شود و در خانه بايد زنداني شوند.»
    به نظر مي رسد خواست مردم مبني بر محاكمه موثرين در فتنه، منطقي تر و قانوني تر از درخواست جناب عالي است زيرا همه احكامي كه صادر فرموده ايد فرع بر محاكمه اين افراد است و بدون رسيدگي اتهامات آنها در دادگاه صالح و صدور حكم قانوني قابل اجرا نيست. علت اصرار مردم بر محاكمه اين افراد اين است كه مادام كه متهم تبديل به مجرم نشده و مجازات براي او معين نگرديده است نمي توان به او تعرض كرد و محدوديت براي وي ايجاد نمود و او را از حقوق شهروندي محروم كرد، والا مجازات مستقيم اين افراد توسط مردم كار آساني است و تا كنون رشد اسلامي مردم ما مانع اين كار بوده است.
    البته عدالت حكم مي كند كه همه موثرين در فتنه، چه آنها كه ادعاي تقلب كردند و به جاي پيمودن راه قانوني، مردم را به حضور در خيابانها دعوت نمودند و چه كساني كه با اتهام زني هاي خود در مناظره ها و دريدن پرده حرمت ميان مردم و حكومت زمينه فتنه را ايجاد كردند، به طور همزمان محاكمه شوند گرچه اتهاماتشان هم وزن نيست. در اين صورت وجدان جامعه چون شميم خوش عدالت و انصاف به مشامش مي خورد آرام مي گيرد و ريشه فتنه خشك مي شود. اگر اين كار در همان روزها و لااقل ماههاي اول فتنه انجام مي شد غائله 25 بهمن كه ناشي از بي تدبيري و ابزار واقع شدن عاملان آن براي آمريكا و اسرائيل بود پديد نمي آمد. هنوز دير نشده است. هيچ وقت براي اجراي عدالت دير نيست.


    + kj 
    آيا يکي از مهمترين مولفه‌هايي که ماهيت يک رژيم را تعيين مي‌کند، ظرفيت و نحوه‌ي برخورد با معترضان نيست؟ آيا برخورد امنيتي و نظامي و خشن با خواسته‌هاي سياسي و اجتماعي، ماهيت غير دموکراتيک و يا شبه دموکراتيک يک نظام را آشکار نمي‌کند؟
    + vb 
    جنبش سبز هم بر جنبش هاي دموکراسي خواهي در کشورهاي مسلمان تاثير مي گذارد و هم از آنها مي آموزد
    + vb 

    انگار مثل ژانوس، الهه راه ها و دروازه ها، که دو چهره داشت. صانع ژاله هم دو چهره پيدا کرده است:

    يک بسيجي ، طرفدار ولايت فقيه و دولت احمدي نژاد و حافظ قرآن که در روز ?? بهمن توسط منافقين که او را نشان کرده بودند، شهيد شده است. مراسم تشييع جنازه اش را هم بسيج و نيروهاي امنيتي و لباس شخصي ها بي حضور خانواده و دوستان و همکلاسي هاي صانع برگزار کردند.


    علاوه بر اين مدير مسئول کيهان در گفتگوي با تلويزيون جمهوري اسلامي گفت: صانع يکي از بچه حزب اللهي هاي بود که منبع اطلاعاتي کيهان بوده است و براي کيهان خبرچيني مي کرده است. به عنوان نمونه بعد از ملاقات با آقاي منتظري، صانع گزارش اين ملاقات را به کيهان داده است و مدام با کيهان در تماس بوده است. پسر خاله صانع هم در مصاحبه با فارس بر بسيجي بودن صانع تاکيد کرده است.


    براي تثبيت سيماي بسيجي صانع تصويري هم به سرعت توسط فارس و سايت هاي همسو با دولت ايران منتشر شد. صانع قيافه اي حزب اللهي و موهايي صاف و خوابيده دارد.


    چهره ديگر صانع متفاوت است. او دانشجوي کرد اهل سنت اهل پاوه است. هنر مي خواند. در نمايش نامه بازي مي کند. قصه کوتاه مي نويسد. عضو انجمن نويسندگان کردستان است. از جنبش سبز حمايت مي کند. به ديدار آيه الله منتظري به همراه بچه هاي انجمن اسلامي دانشکده هنر مي رود. بسيجي نيست. هيچگاه در بسيج نبوده است. بلکه از زمره منتقدان حاکميت و وضع موجود به شمار مي رفته است.


    برادر صانع، قانع ژاله پس از اين که در مصاحبه اي به برخي از اين نکات اشاره مي کند، توسط وزارت اطلاعات تهديد مي شود. قانع گفته است: صبح روز سه شنبه ?? بهمن ماه، پسر خاله شان که کارمند وزارت اطلاعات است. به خانه پدري صانع مي رود و عکسي از صانع مي گيرد. آن عکس تبديل به عکس کارت شناسايي صانع در بسيج مي شود. البته در عکس تغييراتي داده اند. نشانه هاي فتو شاپ را برخي از سايت ها در عکس نشان داده اند. مثلا ريش مدرن صانع را به ريش بسيجي تغيير داده اند. موهاي سربالايش را خوابانده اند.
    براي اين که اين چهره دوم مقبول به نظر برسد، مي گويند صانع توسط منافقين شهيد شده است. با گلوله اي شهيد شده است که اساسا در ارتش ايران چنين گلوله اي وجود ندارد.


    طرح شهادت صانع توسط منافقين ، بخشي از همان تدبير قديمي است. مي خواهند هر گونه اعتراض و نقد و حضوري را با نسبت دادن به : منافقين، سلطنت طلب ها، بهايي ها، انگليس و آمريکا و اسراييل نامشروع و ناموجه نشان دهند.
    در تمام سناريوي دولتي شهادت صانع شايد بتوان يک نکته درست يافت. آن نکته اين است که صانع را شناسايي کرده اند و با تامل و تدبير او را کشته اند. قاتلان هماناني هستند که به سرعت براي صانع سناريو نوشته اند.


    اگر دولت ايران مدعي است که: صانع بسيجي بوده است، دست کم تعدادي از عکس هاي او را با دوستان بسيجي اش و در مراکز بسيج منتشر کنند. با دوستان بسيجي اش مصاحبه کنند. يک هيات موجه و غير امنيتي و سياسي، ماجراي صانع ژاله را بررسي کند. مجلس شوراي اسلامي که قرار شده وقايع ?? بهمن را بررسي کند. به اين موضوع هم بپردازد. البته مثل گزارش يورش به دانشگاه و مجتمع سبحانِ گمان نکند که با فراموش کردن موضوع، مساله حل مي شود. از سوي ديگر خانواده و دوستان و هم کلاسي هاي صانع هم بتوانند، از نظر و داوري خود دفاع کنند.


    ترديدي نيست که سناريوي حکومت مبتني بر دروغ و دغل و تاريکي است. مدير مسئول کيهان بزرگترين هتک و بي حرمتي را نسبت به صانع انجام داد و او را خبرچين و عامل اطلاعاتي کيهان معرفي کرد.


    بسيج با جعل کارت نشان داد، که از چه اعتبار و صداقتي بهره ور است. در يک کلام: بي ترديد رژيم مبارک و بحرين و تونس و يمن با مخالفان خود شرافتمندانه تر رفتار کردند. با دزدي نام ها، حرمت انسان ها را ملکوک نکردند. شهيد ندزديدند. برادر شهيد را در وضعيتي که خانواده عزادارند به زندان نيفکندند.

    + ty 

    اين همه عصبانيت چرا؟

    با وجودي که محافل رسانه اي جمهوري اسلامي تظاهرات گسترده مردمي در عصر دوشنبه را دست کم گرفته بودند اين سوال مطرح مي شود که چه چيز باعث شد که واکنش ها به آن تا اين حد خشمگينانه باشد.

    روزنامه زمان چاپ ترکيه از طعنه هاي گزنده عبدالله گل به سران تهران خبر داد و حتي تاييد کرد که رئيس جمهور ترکيه به ميدان انقلاب تهران رفته بود.

    سايت اصولگراي مشرق نوشت : عبدالله گل نمک خورد و نمکدان شکست . رئيس جمهور ترکيه با اشاره به قطع تلفن در روز تظاهرات 25 بهمن گفته بود شايد بتوان تلفن هاي همراه را قطع كرد اما تلويزيون ها همه چيز را نشان مي دهند و نبايد هيچ اقدامي عليه مردم انجام شود.

    عبدالله گل در اظهاراتي که داشت گفت: من، پيش از آغاز وقايع اخير و تظاهرات هاي مردمي در كشورهاي منطقه، به سران كشورها درباره اينكه بايد سر و ساماني به اوضاع كشورهاي شان بدهند هشدار داده بودم.

    + ty 

    سناريوي جولان منافقين

    بيشتر تظاهرکنندگان شب را در حالي صبح کردند که هيچ چيز در باره تير اندازي منجر به مرگ چند بسيجي نمي دانستند اما ناگهان در صبح روز سه شنبه رسانه هاي حکومتي از حمله تروريستي به چند بسيجي از سوي منافقان خبر دادند.

    خبرگزاري مهر به نقل از جانشين فرمانده نيروي انتظامي صبح سه شنبه از مجروح شدن 9 تن از نيروهاي امنيتي در تيراندازي‌هاي روز گذشته خبر داد و گفت: تيراندازي گروهي از منافقان در روز 25 بهمن منجر به کشته شدن يک نفر و مجروحيت چند تن ديگر شد.

    با انتشار اين خبر تلاش براي سوق دادن تظاهرات جنبش سبز به سازمان مجاهدين خلق آغاز و نخستين واکنش عصبي و شتابزده از مجلس آغاز شد. بيشتر نمايندگان که گويا از قبل متقاعد شده بودند که اتفاق خاصي در 25 بهمن رخ نخواهد داد گويا با مشاهده تصاوير حضور مردم شوکه شده و تعادل خود را از دست دادند.

    + ty 
    تظاهراتي که رسانه هاي حکومتي نظام آن را تجمعي پراکنده و چند صد نفره مي ناميدند ، ساعاتي بعد به عذاب روحي بزرگ براي سران نظام در ايران تبديل شد . رسانه هاي حکومتي عصر 25 بهمن با مخابره اخباري مبني بر آرامش بي سابقه در خيابانهاي تهران از عدم استقبال مردم از راهپيمائي سخن گفتند اما با انتشار تصاوير حجم گسترده جمعيت معترض، حجم وسيعي ازحملات و دروغ سازيها براي حمله به سران جنبش به راه افتاد.

    تظاهراتي که محافل سياسي حکومتي خبري با تمسخر آن را بي اهميت قلمداد مي کردند در کمال ناباوري در صدر اخبار محافل حکومت قرار گرفت بطوريکه اکثراخبار سياسي در ايران به واکنش مسئولان نظام به تظاهرات 25 بهمن و حواشي آن اختصاص يافت.

    + ty 
    اگر دولت‌ها بپذيرند که مردم صاحب حق هستند و مشروعيت و مقبوليت آنها با خواست و اراده اکثريت تحقق مي‌پذيرد، آنگاه سايه شورش، اعتراض، انقلاب و... از سر دولت‌ها کنار مي‌رود. اما زماني که دولت‌ها مردم را رعيت به حساب آورند و حق «انتخاب شدن» و «انتخاب کردن» را از آنان سلب کنند، دير يا زود دولت‌ها در برابر مردم شکست خواهند...
    + ty 

    هر کسي مي تواند اين سوال ساده را از دولتمردان جمهوري اسلامي که اين همه نيرو را به خيابان آورده بود بپرسد که چطور و چرا چند هزار نيروي امنيتي و لباس شخصي را فقط براي مقابله با سيصد- چهار صد معترض به خيابان ها آورديد؟ آيا اين با هيچ عقل و منطقي همخواني دارد ؟چرا براي چند صد نفر اين همه برنامه تلويزيوني و تيتر در روزنامه هايتان اختصاص داده ايد؟ و چرا به خاطر اين جمع کوچک سرعت اينترنت را پايين آورده و موبايل ها را قطع...


    + ty 

    کلمه – مهستي شيرازي: در ?? ساعت پس از تجمع ?? بهمن، واکنش هاي اقتدارگرايان ديدني تر از هميشه بود. سراسيمه بودن اين واکنش ها خبر مي داد که تجمع ?? بهمن، فراتر از انتظار آن ها بوده است و دستپاچگي آنها در مصادره ي نمادها و شهيدان جنبش نشان داد که به راستي دستشان ار هميشه خالي تر است.

    همان شب، حسين شريعتمداري در سرمقاله کيهان از هول حليم در ديگ افتاد و در مطلبي شکرين، شيريني را از حد گذراند و در يک «گاف بزرگ» و يک «قياس معنادار»، خودش را در مقام يکي از زندانبانان رژيم ديکتاتوري پهلوي قرار داد و به نقل از او خطاب به معترضان نوشت: اينا رو باش! بلد نيستند چند تا آشغال رو از ديگ بيرون بندازند، اون وقت مي خواهند “اعليحضرت همايوني” رو از تخت پايين بکشند!»

    شايد هر کس ديگري به جز حسين شريعتمداري اين خبط را مرتکب مي شد و مناسبات و مقامات نظام را اين گونه با ديکتاتوري پهلوي مقايسه مي کرد و با اين صراحت از «اعليحضرت همايوني» مي گفت، حسابش با کرام الکاتبين بود. به راستي چه شاهدي بهتر که اين زنداني سابق با عقده گشايي در حال کامگيري از قدرت است و به نوعي انتقامش را از زندانيان امروزي مي گيرد؟ و چه اعترافي صريح تر از اين، که شريعتمداري ها از فرط دشمني اعليحضرت، رنگ و خلق و خوي او را به خود گرفته اند و از اقرار به آن هم ابايي ندارند؟

    + ty 

    کلمه: حصر خانگي مهندس ميرحسين موسوي و دکتر زهرا رهنورد که از روز ?? بهمن آغاز شده است، از روز ?? بهمن ماه کامل شده و با قطع آخرين ارتباطات محدود آنها، هيچ اطلاعي از وضعيت و سلامتشان در دست نيست. اکنون محافظان موسوي از محافظت وي عزل شده و نيروهاي امنيتي جاي آنها را گرفته‌اند.

    گزارش خبرنگاران کلمه حاکي است محل محافظان موسوي که در کنار منزل مسکوني ايشان قرار دارد، اکنون توسط نيروهاي جديد امنيتي که مشخص نيست وابسته به کدام نهاد هستند، اشغال شده است. تمامي محافظان موسوي از محافظت عزل شده‌اند و معلوم نيست کجا هستند. کيوسک نگهباني که از سالها قبل در ابتداي کوچه قرار دارد و معمولا يک نگهبان در آن بود، در حال حاضر خالي است و نگهباني که به طور معمول سر کوچه بود، ديگر در آنجا حضور ندارد.

    همچنين چنان که در اخبار نيز آمده است، ابتداي کوچه‌ي بن‌بست اختر در خيابان پاستور که منزل ميرحسين موسوي در آن واقع است، همچنان با يک اتومبيل ون مسدود است، به طوري که دو طرف ون با ديوار و کيوسک نگهباني در تماس است و هيچ‌کس نمي‌تواند از کنار آن رد شود.

    + ty 
    با عرض تسليت به مناسبت شهادت دو تن از جوانان مظلوم اين مرز و بوم درتظاهرات 25 بهمن و با گراميداشت خاطره دهها شهيد جنبش سبز، از ملت بزرگوار ايران دعوت مي شود تا در تجمعات بزرگداشت هفتمين روز شهادت اين عزيزان که روز يکشنبه اول اسفندماه 89، ساعت 3 عصر در تهران و شهرستانهاي سراسر کشور برگزار مي شود، حضور به هم رسانند...
    + ty 

    مهدي کروبي: اگر غيرت و شجاعت داريد لااقل مانند حکومت شاه رفتار کنيد، فوراً دادگاه علني براي من تشکيل دهيد و به رسانه‌ها در داخل کشور اجازه دهيد دفاعيات و اسناد من را منتشر نمايند تا نشان دهم براندازان اصلي چه کساني هستند.

    + ty 
    عصبانيت ناشي از حضور صدها هزار شهروند معترض در راهپيمايي 25 بهمن حاميان حکومت را به يک جنگ تبليغاتي و سياسي تمام عيار واداشته است. آنها تا پيش از برگزاري اين تجمع ادعا مي کردند جنبش سبز از بين رفته و تبديل به يک جسد شده است اما اکنون با مستقر کردن هزاران نيروي امنيتي در خيابان ها، حصر رهبران جنبش و تهديدهاي پياپي مبني بر محاکمه و مجازات آنان وحشت خود از دور تازه اعتراض سبزها را به نمايش گذاشته اند.
    + oi- 
    آنچه دلالت دارد بر اينکه دولت راست نمي‌گويد و رسانه‌هاي دولتي مطابق معمول دروغ‌گويي پيشه کرده‌اند، آن است که در تشييع جنازه اين جوان همکلاسي‌هايش مي‌خواستند شرکت کنند ولي با پليس و بسيج با حمله‌اي گسترده آن‌ها را در دانشگاه محبوس کردند و درهاي دانشگاه را بستند و اجازه ندادند دوستان و همکلاسي‌ها در مراسم تشييع جنازه او شرکت کنند.
     <    <<    16   17      >