• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : تبريك
  • نظرات : 0 خصوصي ، 247 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + لتن 

    سهم امام زمان در مجلس خبرگان سه راي !

    خبرگزاري برنا وابسته به سازمان ملي جوانان نوشت :

    آيت الله مهدوي کني با 63 رأي به عنوان رييس مجلس خبرگان رهبري انتخاب شد.

    به گزارش خبرنگار سياسي برنا، اعضاي مجلس خبرگان رهبري در انتخابات هيأت رييسه اين مجلس با 63 رأي آيت الله مهدوي کني را به عنوان رييس انتخاب کردند.

    بر اساس اين گزارش هاشمي رفسنجاني، کانديداي رياست مجلس خبرگان رهبري نشده است.

    نهمين اجلاس رسمي مجلس خبرگان رهبري در دوره چهارم صبح امروز با حضور 60 نفر از خبرگان ملت در محل ساختمان قديم مجلس شوراي اسلامي آغاز به کار کرد.

    + gh 
    حجت‌الاسلام حسين طائب شنبه شب گذشته در نشست جمعي از طلاب بسيجي مدارس علميه معصوميه، عترت و الهادي حاضر شد و پس از شنيدن نظرات و راهکارهاي آنان براي مهار فتنه به پرسش‌هاي مطرح شده پاسخ داد.در اين نشست که حدود دو ساعت به طول انجاميد، طائب با بيان اين که براي شنيدن آمده است نه حرف زدن، فتنه ?? را پيچيده‌ترين امتحان پس از انقلاب توصيف کرد و گفت «اين غربال الهي است که سره را از ناسره جدا مي‌کند».وي در پاسخ به پرسشي درباره مواضع انتقادي برادران لاريجاني (رؤساي قواي مقننه و قضائيه) نسبت به دولت، گفت «بايد سعي کنيم اينها را نگه داريم، به هرحال نيروهاي انقلاب که همه مالک اشتر نيستند، ياران اميرالمومنين هم مراتب داشتند، البته به اين آقايان هم گوشزد شده است که حواسشان جمع باشد؛ هم در اظهارنظرهاي عمومي و هم خصوصي چيزي عليه دولت نگويند که به سود دشمن تمام شود».

    طائب افزود «همين نامه منسوب به آيت‌الله لاريجاني ناشي از بي‌احتياطي آنها بود، آن نامه البته دروغ بود و سبزها هم اعتراف کردند که دروغ بود و بين‌شان اختلاف افتاد اما حرفهاي ايشان بود و ظاهرا کسي شيطنت کرده و حرفهاي شفاهي را مکتوب کرده و به سايت‌هاي حامي سران فتنه داده تا منتشر کنند، به هرحال به خير گذشت اما واقعا حواسشان بايد جمع باشد، اگر هم بخواهند به اين روند ادامه دهند و دولت را تحت فشار بگذارند همين مطالبي را که دوستان گفتند در آن گزارش آمده (؟) اگر منتشر شود به نفعشان نيست، البته آقا هم نشان دادند که درباره مصالح نظام با کسي تعارف ندارند منتهي در اين شرايط حساس بنابر دفع کسي نيست».

    حجت‌الاسلام طائب در پاسخ به پرسش ديگري درباره نگراني از تحريم‌هاي بين‌المللي و افزايش حمايت دولت‌هاي جهان از سران فتنه گفت «به لحاظ اقتصادي دوره سختي را در پيش داريم، به هرحال ما يک تنه در برابر نظام سلطه در جهان ايستاده‌ايم و اين کار ساده‌اي نيست، اين وضعيت در سال جديدي که در پيش است اثرات خود را نشان مي‌دهد و مي‌تواند ما را وارد يک بحران اقتصادي کند اما کارشناسان هم دارند فکر مي‌کنند که چگونه از اين مرحله عبور کنند».

    طائب افزود «اما آنچه که دوستان درباره حمايت بين‌المللي از سران فتنه گفتند جاي نگراني ندارد؛ يک موج است که اگر مقاومت کنيم تمام ميشود، مهم اين است که در داخل سران‌شان را خفه کرديم و تجربه انقلاب نشان داده که در خارج اين گروه‌ها و شوراها هرکاري بکنند تاثيري ندارد و لابي‌هاي بين‌المللي‌شان هم مهم نيست، ما هم که بيکار نمي‌نشينيم و لابي مي‌کنيم، در گذشته اين نگراني وجود داشت که مبادا خاتمي که اعتبار بين‌المللي و جهاني دارد بعد از دستگيري موسوي و کروبي رهبري را به دست بگيرد که خوشبختانه اين اتفاق نيافتاد، به هرحال هر يزدي که مصباح يزدي نمي‌شود، خوبي ديگر ماجرا اين است که صهيونيست‌ها هم به اين‌ها اعتماد ندارند و سران فتنه تا وقتي صريحا حضرت امام و جمهوري اسلامي را نفي نکنند، مرضي خاطر اسرائيل قرار نمي‌گيرند، (و لاترضي عنکم اليهود و النصاري حتي تتبع ملتهم) و تا صهيونيست‌ها از اين‌ها راضي نشوند، جامعه بين‌المللي هم که به شدت تحت تاثير لابي صهيونيست‌هاست تمام قد به حمايت از اين‌ها بر نخواهد خواست و اين هم در نهايت به سود ماست».

    وي در بخش ديگري از سخنانش به اعتراض‌هاي خياباني در تهران و شهرهاي مختلف کشور پرداخت و گفت «اين تجمعات خياباني موتور محرکش همين نهضت‌هاي منطقه بود که فتنه‌گران از آن سوء‌استفاده کردند و با شبيه‌سازي کاريکاتوري مقام ولايت و ديکتاتوري‌هاي منطقه مردم را به خيابان کشاندند، البته اين‌ها اگر ادامه داشته باشد بد است و مي‌تواند آمريکا و نظام سلطه را براي فشار بر دولت جسور و پر رو کند».

    حجت‌الاسلام طائب در پاسخ به پرسشي پيرامون ارزيابي «رويارويي اطلاعاتي امنيتي سپاه با فتنه» آنرا موفق ارزيابي کرد و گفت «يکي از نقطه ضعف‌هاي فتنه‌گران، جاه‌طلبي آنهاست و اصلا اين فتنه، فتنه‌ي جاه‌طلبان است و ما هم روي همين کار کرديم؛ مثلا نقطه ضعف موسوي در خارج اين است که در سالهاي اعدام گسترده ضد انقلاب، نخست‌وزير بوده است، اگر بخواهد آن دوره را نفي کند، حضرت امام را نفي کرده چون ايشان دستور داده و اين باعث مي‌شود ارادتمندان امام در داخل کشور که متاسفانه هنوز موسوي را قبول دارند و انحراف او را باور نکرده‌اند از او فاصله بگيرند و اگر هم بخواهد تاييد يا سکوت کند اپوزوسيون خارج کشور را که همه بر محور سران فتنه متحد شده‌اند از دست مي‌دهد، کافي است شما يکي از اين عناصر ضد انقلاب که هم کينه حضرت امام را به دل داشته باشد و هم جاه‌طلب باشد را غير مستقيم اجير کنيد، پول يک‌ سايتي، چيزي را به او بدهيد، تأمين‌اش کنيد و شيرش کنيد که هر روز از آن اعدام‌ها بنويسد و از موسوي و سران فتنه بخواهد اظهارنظر کند، خوب ما اين کار را کرديم، گرفت و بين خودشان الان معضل شده است، برنامه‌هاي ديگري هم داريم که مصداق مکر الهي اين انقلاب است».
    + jh 
    واقعا حماقتي است تمام نشدني اين صدا و سيما..... و رسانه عزتي که تا ميتونه داره براي شبکه هاي اجتماعي خصوصا فيس بوک تبليغ ميکنه....دمشون گرم....امروز بابام که اصلا نميدونه اينترنت چيه و کيبورد کامپيوتر رو با سيني آشپزخونه و CD-ROM کيس رو با جا ليواني اشتباه ميگيره ..ازم پرسيد اين فيس بوک چيه ؟ ميخوام منم عضو بشم ....؟!... با کمال تعجب ازش پرسيدم اين اسمو از کجا شنيده !... بهم گفت: ايناها... هر روز تلويزيون داره دربارش صحبت ميکنه.....! ( نهي از منکر به روش ضرغام
    + نت 
    به گزارش اديان نيوز, يکشنبه گذشته چند فرد ناشناس با مراجعه به منزل شيخ مهدي اسناوندي از روحانيون سر شناس و ولايي منطقه ورامين در استان تهران از وي تقاضا ميکنند براي اقامه نماز ميت بر جنازه يک شخص بي بضاعت با انان همراه شود . اسناوندي دعوت انان را پذيرفته و با انان به طرف محل اقامه نماز حرکت ميکند . در مسير حرکت وي را ربوده و به امامزاده هاجر واقع در جاده چرمشهر به ورامين منتقل نموده و ايشان را با طناب به ضريح امامزاده بسته و با ريختن بنزين به اتش ميکشند و از محل متواري ميشوند . با شعله ور شدن اتش و دود ناشي از ان چند فرد که از نزديکي امامزاده عبور ميکردند متوجه اتش سوزي داخل امامزاده شده و پس از مراجعه ا صحنه دلخراش و بدن نيمه جان اين روحاني مواجه ميگردند .پزشکي قانوني اعلام نموده است اين روحاني پيش از به اتش کشيده شدن مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته است ./شيعه نيوز
    + نت 

    آينده، سرويس سياسي؛ آيت الله مهدوي كني در حالي كه با ويلچر به جلسه هفتگي شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز تهران آورده شد، كانديداتوري مشروط خود را براي رياست مجلس خبرگان به اعضاي اين جامعه اعلام كرد تا شايد تصميم گيري آيت الله محمدرضا مهدوي كني كه در مرز هشتاد سالگي قرار دارد، براي كانديداتوري رياست خبرگان رهبري، آخرين فصل مهم از زندگي سياسي وي به شمار آيد.

    آيت الله مهدوي كني در مرحله افزايش اعضا از سوي حضرت امام (ره) به عضويت شوراي انقلاب درآمد و پس از پيروزي نيز عهده‌دار مسؤوليت‌‌هاي حساس و گوناگوني نظير سرپرست كميته انقلاب اسلامي، عضويت شوراي نگهبان، وزارت كشور، نخست وزيري پس از شهادت رجايي و باهنر، عضويت در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مسئول ستاد رسيدگي به مناطق جنگ زده، عضويت در شوراي بازنگري قانون اساسي، عضويت در مجمع تشخيص مصلحت بود.

    اما مسئوليت‌هاي كنوني آيت الله مهدوي كني دبيري جامعه روحانيت مبارز تهران، رياست دانشگاه امام صادق (ع)، عضو مجلس خبرگان رهبري و توليت مدرسه علميه مروي تهران؛ از سوي حضرت امام خميني(ره) است.

    محمدرضا مهدوي كني كه در دوران انقلاب جزء روشنفكرترين روحانيون انقلابي به شمار مي آمد و حتي بنا بر برخي روايت ها از حاميان دكتر علي شريعتي مقابل برخي منتقدين محسوب مي شد، اولين صف بندي خود را با نيروهاي انقلابي موسوم به خط امام در جريان تسخير لانه جاسوسي به نمايش درآورد و با انتقاد از تسخير لانه جاسوسي، از حضور و نمازخواندن در اين مكان خودداري كرد و آنجا را غصبي دانست.

    در انتخابات رياست جمهوري دوره نخست نيز كه حزب جمهوري اسلامي با محوريت آيات بهشتي، هاشمي و خامنه اي از مخالفين سرسخت ابوالحسن بني صدر محسوب مي شد،برخي معتقدند آيت الله مهدوي كني با به ميدان آوردن جامعه روحانيت مبارز در حمايت از بني صدر، يكي از مهمترين حاميان وي در ميان روحانيون انقلابي محسوب مي گرديد.

    در عين حال خود ايشان در كتاب خاطراتش مي گويد:" آن زمان تعدادي از اعضاي جامعه روحانيت در انتخابات از بني‌صدر طرفدار ي كردند و گروهي هم طرفداري نكردند. از جمله كساني كه مخالفت كرد، بنده بودم. دوستان نزديك ما مي‌دانند كه بنده در آن موقع با بني‌صدر علني مخالفت نمي‌كردم و آن، دو علت داشت؛ يكي اينكه اولا بني‌صدر ماهيتش به آن صورت كشف نشده بود، دوم اينكه امام ايشان را تأييد مي‌كردند. بنده هم وقتي تأييد امام را مي‌ديدم، لذا تأييد مي‌كردم. ما هميشه طبق موضع‌گيري‌هايي كه رهبري داشتند رفتار مي‌كردم و با آن مخالفت نمي‌كرديم. ممكن بود حتي گاهي در دل چيزهايي را نمي‌پسنديديم ولي در مقام عمل، ‌تبعيت را لازم مي‌دانستيم."

    به هر حال پس از پيروزي بني صدر و نخست وزيري شهيد رجايي، ايشان وزير كشور دولت شد.

    با جداشدن طيف بني صدر و نيروهاي ملي مذهبي از صف انقلابيون، وي به ميان ياران سابق خود بازگشت و پس از شهادت شهيد رجايي و شهيد باهنر، با حكم آقايان هاشمي رفسنجاني و موسوي اردبيلي (روساي وقت قواي مقننه و قضائيه) به عنوان شوراي رياست جمهوري، نخست وزير موقت دوران انتقال گرديد.

    نام آيت الله مهدوي كني بار ديگر در آغاز دوران دوم رياست جمهوري آيت الله خامنه اي مطرح شد، تعدادي از نمايندگان حامي مهدوي كني، وي را به عنوان گزينه اي براي جايگزيني ميرحسين موسوي در نخست وزيري مطرح كردند اما اين گزينه با حمايت رييس جمهور وقت همراه نشد و با دخالت محسن رضايي، فرمانده وقت سپاه و درخواست وي از امام خميني براي ابقاي موسوي در نخست وزيري به دليل مصالح جنگ، زمينه اي براي پيگيري هم نيافت.


    + نت 

    اگرچه گويا ايشان يك بار ديگر نيز زمينه و تمايل معرفي به عنوان نخست وزير آيت الله خامنه اي را داشت، اما به جاي ايشان مير حسين موسوي، عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي معرفي شد.

    مهدوي كني كه حامي جدي حضور ناطق نوري در انتخابات رياست جمهوري دوره هفتم محسوب مي شد، يك روز پس از آنكه رهبر انقلاب در 31 ارديبهشت 1376 با انتقاد صريح از پروژه كارناوال عاشورا به صورت تلويحي مقابل تخريب سيد محمدخاتمي موضع گرفتند، مهدوي كني در مصاحبه با روزنامه ابرار گفت حدس مي زنيم نظر رهبري بر ناطق نوري است و اين جمله تنها يك روز قبل از انتخابات و در زمان ممنوعيت تبليغات انتخاباتي تيتر يك ابرار شد و اين اقدام ابرار، هزينه هاي تحميلي به رهبري را پس از دوم خرداد افزايش داد.

    آيت الله مهدوي كني كه در جريان پرونده نشريه موج نيز مواضع صريحي را عليه دولت اصلاحات اتخاذ كرده بود، بعد از حمايت رهبرانقلاب از رييس جمهور وقت در اين موضوع و نفي اقدامات خاص دلگير شد. با اين همه نقش آفريني سياسي آيت الله مهدوي كني در انتخابات رياست جمهوري 1388 بار ديگر خبرساز شد.

    با نظر مخالف بسياري از چهره هاي شاخص جامعه روحانيت مبارز نظير آيت الله امامي كاشاني، ناطق نوري و... با حمايت از كانديداتوري محمود احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري به عنوان كانديداي محوري، اين جامعه امكان اعلام موضع رسمي در اين انتخابات را نيافت، اما آيت الله مهدوي كني ابتدا رئيس دولت نهم را اقل الشرين خواند و مدتي بعد حمايت رسمي خود كه دبيركلي جامعه روحانيت مبارز را برعهده داشت، از احمدي نژاد بعنوان خيرالموجودين اعلام كرد. اما بلافاصله بعد از مناظره جنجالي 13 خرداد در مراسم 14 خرداد از سخنان احمدي نژاد در مناظره عليه هاشمي و ناطق نوري گلايه كرد كه با واكنش عجيب احمدي نژاد به خود مواجه شد.

    با اين همه مواضع آيت الله مهدوي كني پس از حوادث و ناآرامي هاي بعد از انتخابات نيز قابل توجه بود. ايشان در شهريور 1388 و پس از اوجگيري اعتراضات، بدون اشاره به نام موسوي، وي را به تبعيت از شيوه امام حسن(ع) فراخواند و او را به عقب نشيني از موضع خود توصيه كرد.

    آيت الله مهدوي كني در اسفند سال 1388 در برابر جريان متمايل به حذف آيت الله هاشمي رفسنجاني با صراحت موضع گرفت و در حالي كه وي در پاسخ به كساني كه كانديداتوري وي در انتخابات مياندوره اي خبرگان را مقدمه اي براي رقابت وي با آيت الله هاشمي براي رياست خبرگان مي دانستند، اظهار كرده بود با آيت الله هاشمي رفسنجاني رقابت نخواهد كرد.

    در حال حاضر نيز ظاهرا نظر آيت الله تغيير نكرده است و دو روز پس از اعلام حضور رسمي هاشمي به عنوان كانديداي رياست خبرگان كه در جلسه مجمع تشخيص مصلحت ابراز شد، حجت الاسلام ميرلوحي، داماد آيت الله از كانديداتوري او در اين انتخابات خبر داد با اين تفاوت كه شرط اصلي ايشان براي حضور كه عدم رقابت با ايت الله هاشمي بوده است بيان نگرديده است.

    + نت 

    اعاده حيثيت! از مافياي نفتي:

    هويت خريدار كاپشن دكتر لو رفت!!!!!!

    پس از درج برخي احتمالات در ارتباط با خريدار كاپشن آقاي دكتر و انتشار گمانه زني برخي افراد بدبين در اپوزيسيون مبني بر اين كه ممكن است فرد خريدار با مافياي نفتي در ارتباط باشد و در قبال پرداخت 54 ميليون تومان براي كاپشن مذكور، در آينده از رانت هاي نفتي بهره ببرد، پيگيري هاي صورت گرفته نشان داد نامبرده هيچ ارتباطي با مافياي نفتي ندارد و در حوزه ديگري مشغول كار است

    پس از درج برخي احتمالات در ارتباط با خريدار كاپشن آقاي دكتر و انتشار گمانه زني برخي افراد بدبين در اپوزيسيون مبني بر اين كه ممكن است فرد خريدار با مافياي نفتي در ارتباط باشد و در قبال پرداخت 54 ميليون تومان براي كاپشن مذكور، در آينده از رانت هاي نفتي بهره ببرد، پيگيري هاي صورت گرفته نشان داد نامبرده هيچ ارتباطي با مافياي نفتي ندارد و در حوزه ديگري مشغول كار است.

    به گزارش سرويس اجتماعي «آينده»، پس از اعلام خبر خريد كاپشن دكتر احمدي نژاد توسط فردي به نام «مهدي ابراهيمي» و رسانه اي شدن مبلغ پرداخت شده براي كاپشن مذكور، فارغ از برخي تحليل هاي ناجوانمردانه كه اصل كار انجام شده يعني فروش كاپشن را زير سوال بردند و دولت محترم را به دروغ متهم كردند، برخي احتمالات ديگر از سوي عده ديگري مطرح و عنوان شد ممكن است پرداخت پول كلان براي يك كاپشن، به منظور خودشيريني و با اهدافي در آينده انجام شده باشد.

    در همين زمينه پيگيري هاي خبرنگار «آينده» به يافتن اطلاعات جالبي انجاميد كه نشان مي دهد اگر چه فرد نامبرده آن طور كه بعضي ها مي گفتند و آينده نيز تنها به عنوان يك احتمال از قول بدبينان و اپوزيسيون آن را مطرح كرد، با مافياي نفتي ارتباطي ندارد. اما در بخشي ديگري فعاليت مي كند كه از نظر درآمد، كم از صنعت نفت ندارد.

    پيگيري هاي صورت گرفته نشان مي دهد فرد نامبرده كه گفتگوهايي با رسانه ها نيز درباره اقدام خيرخواهانه خود داشته، فردي است به نام «مهدي ابراهيمي‌زاده» كه فعاليت پررنگي در صنعت برج سازي و البته صنعت كنكور دارد.

    نامبرده برادر همسر «ابوالفضل ج» مدير يكي از موسسات آموزشي بزرگ كنكور در كشور - موسسه گ- بوده و اگر چه تا مدتها در آلمان زندگي مي‌كرده، اما در حال حاضر به ايران برگشته است.

    با مراجعه به سايت اينترنتي موسسه كنكور مذكور و مشاهده بخش «تماس با ما»، نام فرد مورد نظر ذيل عنوان «واحد روابط بين الملل» ديده مي شود و علاوه بر آن مصاحبه اي نيز از نامبرده در سايت فوق الذكر وجود دارد.

    با توجه به اينكه در آن مصاحبه به زندگي نامبرده در آلمان اشاره شده و همچنين تطبيق عكس منتشر شده در آن مصاحبه با عكسي كه در كنار ماشين دكتر منتشر شده، مي توان تا حد زيادي نسبت به رابطه نامبرده با موسسه آموزشي گ اطمينان يافت.

    علاوه بر فعاليت گسترده در بخش كنكور كه از قديم الايام از پولسازترين حوزه هاي كشور بوده، گفته مي شود نامبرده به همراه تني چند از نزديكان خود عضو يك گروه بزرگ برج سازي است و رفاقت ديرينه اي با «علي س» يكي از مسئولان دولتي و از نزديكان احمدي نژاد دارد.

    مطابق شنيده ها ابراهيمي زاده علاوه بر موسسه آموزشي كنكور و صنعت برجسازي با يكي از شركت هاي معروف كفش سازي – شركت كفش و- نيز ارتباط تنگاتنگي دارد.

    مطابق شنيده ها آقاي ابراهيمي زاده پيش از انتخابات سال 88 از احمدي نژاد حمايت كرده و در اين حمايت خود به شدت دست و دلباز نيز بوده است.

    اعلام خبر پرداخت 54 ميليون تومان پول براي كاپشن معروف آقاي دكتر از جانب يكي از دوستداران پرو پا قرص وي كه از قضا رفاقت نزديكي نيز با يكي از نزديكان دكتر دارد، از اين حيث كه نشان مي دهد آقاي دكتر چقدر در ميان هواداران خود محبوب است و آنها حاضرند براي عشق خود به دكتر حسابي هزينه كنند، جالب است.

    اما ممكن است اين گمانه زني را نيز در ذهن برخي از تحليلگران – كه همچون شخصيت جالب كارتون گاليور هميشه بدبين هستند- به وجود بياورد كه خداي نكرده ممكن است اين افراد با اين پرداخت هاي نجومي به دنبال ماهي گرفتن از آب گل آلود باشند و بكوشند تا با خودشيريني در آينده از رانت هاي كلان در عرصه هاي فعاليت خود بهره ببرند، اگر چه «آينده» نسبت به پاكدستي دولت آقاي دكتر احمدي نژاد اعتقاد راسخ دارد اما به آقاي دكتر برادرانه توصيه مي كند كه برخي فعاليت هاي تبليغاتي كه با محوريت برخي اطرافيان ايشان صورت مي گيرد، اگر هم منجر به رانت خواري و چپاول منابع كشور نشود – كه انشاءالله با درايت دكتر حتما نمي شود- سبب ضربه خوردن وجهه ايشان در افكار عمومي مي شود، وجهه اي كه انصافا آسان به دست نيامده و حيف است پس از اين همه سفر استاني و هزينه و غيره، به اين راحتي بازيچه دست اقدامات تبليغاتي برخي از اطرافيان شود.!!!!

    + نت 
    مشرق نوشت: امروز (دوشنبه) رئيس جمهور در دومين جشنواره صنعت و معدن در شيراز براي افتتاح 170 طرح صنعتي و معدني حضور يافت.

    در اين مراسم كه پيش از ظهر امروز در تالار حافظيه شيراز برگزار شد، پس از سخنراني احمدزاده استاندار فارس و محرابيان وزير صنايع، يك گروه موسيقي سنتي در جايگاه مستقر شد كه به اجراي موسيقي بپردازد كه در اين هنگام، آيت الله ايماني نماينده ولي فقيه در استان، آيت الله سيدعلي اصغر دستغيب نماينده فارس در مجلس خبرگان، آيت الله سيد محمد مهدي دستغيب توليت آستان شاهچراغ و آيت الله زبرجد توليت آستان مقدس سيدعلاء الدين حسين به نشانه اعتراض مراسم را ترك كردند.

    + نت 
    مسئولان وزارتخانه خارجه ما و ساير مقامات ذيربط در دولت آيا هنوز مشغول تفکر و تدبير پيرامون انقلاب هاي صورت گرفته هستند يا اينکه سکوت و انفعال آنها معناي ديگري دارد؟ فرستادگان رئيس جمهور که قبل از انقلاب هاي اخير به چند کشور دنيا از جمله اردن و يمن !!!!سفر کردند اکنون کجا هستند و به کجاها مي روند؟! چرا اعلام موضع نمي کنند....
    + ggg 
    خودموني با مير

    دارم فکر مي‌کنم، به اين‌که چه اتفاقي افتاده دقيقن؟ ببين بذار رک و رو راست بت بگم، من که آخه تو رو نديده بودم که. يه جوري نبود مثلن کلي بشناسمت و باهات خاطره داشته باشم که. تو پير شده بودي ديگه. از باباي منم پيرتر.
    جوونيات مال جوونياي بابام اينا بود. به ما که رسيد پير شده بودي. بعد مي‌گفتن تو دم و دستگاشون بودي. منم تارف که ندارم باهات. کلن حال نمي‌کردم از اولش با اين وض. دلم اينا رو نمي‌خواست. بعدشم که اون سالايي که ما بزرگ مي‌شديم، دانشگا مي‌رفتيم، سياست‌بازي مي‌کرديم، بازم تو نبودي. اسمي ازت هيچ جا نبود. گاهي يکي يه چيزي مي‌پروند. ولي در همون حدا، نه بيشتر. بعد يهو گفتي مي‌خواي بياي. حتي اومدنتم همون اولش زد منو افسرده کرد. از اومدنتم خاطره‌ي خوشي اولش به دلم نبود که الان بگم حال کرده بودم باهات. فک مي‌کردم تو نمي‌فهمي حرف ماها رو. فک مي‌کردم ازت گذشته ديگه. پير شدي. فسيل شده مغزت عين همه اون دهه شصتيا. چم‌دونستم که قراره چي بشه. بعد هي خودمو... خودمونو راضي کرديم که چاره‌اي نداريم. از اين وض که بهتره هر چي هس. حتي همون موقشم به اکراه بود. باهات که رودربايستي ندارم تا روز آخرش به اکراه بود. اون پيام اوليتو يادته؟ من باهاش کهير زده بودم قشنگ. يادم نمي‌ره. ولي هي گذشت. هي اوج گرفت قضيه. هي تو مشت کوبيدي... هي اين ديواره ترک خورد. فاصله‌هه ريخت. تو از اون ور کوبيدي. ماها از اين ور. يه جايي صدامون رسيد به همديگه. دستمون رسيد به هم‌ديگه. تو نيفتادي جلو. هر کي ديگه بود افتاده بود. تو ولي نمي‌خواستي بيفتي جلو. از جلو افتادن خوشت نمي‌يومد. هي مي‌نوشتي همراه کوچک، هي انگشتتو مي‌کردي تو چشم يارو مي‌گفتي حالا وخ مال منه تو خفه! بعد يه عالمه وخ يکي بهش گف خفه يه دقه من حرف دارم. يه چيز گفتي، صدتا چيز ازت ريخت...

    اون شب يادت نيس، جلو دوربين بودي نمي‌فهميدي، ما اين ور تو ستاد جلو تلويزيون، انگار داريم بازي ايران- استراليا مي‌بينيم. منتظر بوديم گل پيروزي رو بزني. هي مي‌گفتي چيز ولي. بعد يهو اون لحظه‌هه رسيد. يادته خداداد عزيزي رو؟ يهو از ته زمين خودشو رسوند به توپ؟ يهو زدي ... زدي. دسمالتو آوردي بالا، گفتي هي اينطوري اينطوري مي‌کنه، همون گل پيروزي بود. من ما ريختيم خيابون. همه اومده بودن، همه که مي‌گم نمي‌توني بفمي اصن يني چي، همه. زنه تو ماشين بغلي، بچه شيرخوره بغل، فقد دماغش پيدا بود و عکس تو که دستش بود. همه اومده بودن برات. يهو بارون گرفت. بارون تند گرفت. افتاديم تو سرازيري. تو رفتي مام دنباله‌ي کتتو گرفتيم اومديم سر خورديم باهات، بهمن ريخت رو سرشون. بيس‌پنجم ديگه تو حنجره‌ي همه بودي. نم‌دوني که يني چي؟ حنجره جاي مهمي‌اه. يه جاييه که صدا و بغض با هم يکي مي‌شن بعدش داد مي‌زني. دااااااد. يا حسين، ميرحسين... داد زديم. پيرزنه هم مي‌لرزيد و خودشو پايين بالا مي‌کوبيد همينا رو مي‌گف. بعد تو رفتي اون بالا. بلن‌گو دادن دستت. ما اين پايين خودمونو پاره کرديم واسه‌ت. نديدي ولي. گفتي غسل شهادت کردي اومدي. صدات از تو حنجره‌ت در مي‌يومد. عين ماها. بعد هي رفت و رفت و رفت. هي رفتيم و رفتيم و رفتيم. تو بودي. کنارمون بودي. همراهمون بودي. کوچيک نبودي ولي. الکي مي‌گفتي. شکسته‌نفسي عنه؟ حالا ببين! حالا يهو يه روز، يه شب يني، اومدم خونه تو اين تنهايي کثافتي که الان ديگه نمي‌خوام تموم شه، اومدم ديدم نيستي. ورداشتن بردنت يه گورستوني به اسم حشمتيه، روضه مي‌خوام چي کار؟ مي‌گم حشمتيه زوزه مي‌کشم واسه‌ت. بعد الان چند روزه نيستي. من هي دارم خفه مي‌کنم خودمو که چس ناله نکنم. هي خودم در خودمو مي‌ذارم که کولي بازي در نيارم بگن يارو جوگير شده. ولي ديگه امروز نتونستم. خاصيت روزاي تعطيله؟ نمي‌دونم چيه. هر چي هس که نتونستم. هي عکساتو ور مي‌دارن مي‌ذارن، اسمتو حذف کردن از اون ساختمونه که بهترين جاي واستادن و نيگا کردن بود تو تهرون، بعد من همينجوري هي خودمو ساکت نگه مي‌دارم، ولي به پير، به پيغمبر، دلم برات تنگ شده مرد، با اينکه نمي‌ديدمت، نديده بودمت اصن. انگار مي‌گي قلبمو کندن از جا بردن خاک کردن.

    خب مرد! نمي‌گي که چه کار کردي با ماها که اينجوري دوستت داريم. ولي ما اينجوري دوستت داريم. خيلي. گريه مي‌کنم مي‌نويسم اينا رو اينجا. که يادم باشه يه روزي يکيو که فکرشم نمي‌کردم يه روز اين همه دوس داشتم و دلم براش مي‌مرد. هوا سرده، بيا گرم کن ماها رو. بيا
    +
    نويسنده وبلاگ "كانال ماهي" در توضيح علل عدم شناخت جنگ توسط نسل جوان چنين مي نويسد:

    قبل از شروع اصل موضوع يك خاطره كانالي! آن اوايل ما يك خاطره مستند از حاج همت نوشتيم كه ايشان در آن صحنه پشت سر هم سيگار مي كشيده! در يك موقعيت جنگي! بعد تعدادي از دوستان شفاهاً و كامنتاً به ما يورش آوردند كه اين خزعبلات ديگر چيست؟ اگر واقعيت هم دارد نبايد نوشت! (حالا دوستان نروند سر كوچه يك پاكت وينستون بخرند و از همت فقط سيگارش را ياد بگيرند!)

    با اين مقدمه مي رسم به اين سئوال؛ چرا نسل جديد جنگ را نمي شناسد؟ (حتي آنهايي كه ادعايش را هم دارند نمي شناسند!) اينجا قصد پاسخ به اين سئوال را ندارم كه بحثي فراخ است و فراتر از يك پست، اما باز هم يكي دو ماجراي مستند و دست اول!

    1. يك نويسنده محترمي براي يك نهاد معظمي كه ادعا هم زياد دارد، كتابي درباره شهيد همت مي نويسد. نويسنده و نهاد دعوايشان مي شود. مي دانيد چرا؟ چون مي گفتند ذكر فاميلي همسر حاج همت كافي است و نامش را بايد حذف كني! مشكل اينجا بود كه اسم همسر شهيد همت به جاي كلثوم، ژيلاست!

    2. مثل مورد قبلي، نويسنده اي درباره شهيدي كتابي مستند مي نويسد. مي نويسد كه در جواني و قبل از پيروزي انقلاب و متحول شدن چه كارها كه نكرده، كجاها كه نرفته و ... كتاب را مي دهد به سفارش دهنده. برادر شهيد مي گويد من همچين آدمي نمي شناسم! نويسنده هم مي گويد من هم همچين شهيدي كه شما مي گوييد و انگار با يك تسبيح شاه مقصود از مادرش زاده شده نمي شناسم! دعوا بالا مي گيرد. كتاب را مي گيرند و مي سوزانند و نويسنده را هم تهديد مي كنند اگر خطي از اين چيزها كه سوزانديم در جايي ديده شود، تكه بزرگت گوشت خواهد بود. نويسنده محترم هم چون خانم بوده و اصولاً خانمها براي گوشواره هم كه شده به گوششان خيلي اهميت مي دهند، اين سخن را آويزه گوشش كرده و شالش را روي كولش مي اندازد و مي رود دنبال كارش!

    آن خانم كه روزي قلم زيبايش را وقف خاكريز و مردان خاكي اش كرده بود، حالا نويسنده يك نشريه تين ايجري است و نمي دانم از شنيدن نام دفاع مقدس چه حالي بهش دست مي دهد. (از درج اسم اين شهيد عزيز معذورم بداريد كه اگر بگويم دود از سرتان برمي خيزد و يا كافر مي شويد و يا مرا تكفير مي كنيد. بگذريم!)
     <      1   2   3   4   5    >>    >