• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : اهل كاشانم اما...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 109 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + 12121 
    احمدي نژاد مقابل رهبري ايستاده ‌است در اين ترديدي نيست اما فكر نمي‌كنم اين بخشي از يك برنامه براي تغيير سيستم سياسي رسمي يا اقدامي در چارچوب مخالفت ريشه‌دار با رهبري باشد. در اينكه احمدي‌نژاد به ولايت‌فقيه اعتقاد چنداني ندارد ترديد ندارم (اصولا بعيد مي‌دانم احمدي نژاد به چيزي جز قدرت اعتقاد داشته‌باشد) اما براي احمدي‌نژاد مطلوب است كه با رهبري فعلي تعامل كند زيرا پايگاه قدرت تشكيلاتي آنها مشترك است. شيفتگان هر دو نفر (نه هواداران و علاقمندان) يعني كساني كه حاضر هستند به فرمان آنها وارد ميدان شده و هزينه بدهند تقريبا يك گروه مشترك هستند و هر دو نفر اين را مي‌دانند. انتخابات 88 اين به هم گره‌ خوردگي را بيشتر كرده‌است. احمدي نژاد فقط مي‌خواهد به رهبري هزينه‌ تصميماتش را تحميل كند و با همين قهر چند روزه به همه نشان داد رهبري را هم بازيگري در كنار بازيگران عرصه سياست مي‌داند نه بيشتر. بازيگري كه بايد آمادگي پرداخت هزينه اقداماتش را داشته باشد. اين كاري است كه او با همه مي‌كند و به قول فوتبالي‌ها از تمام فضاي زمين بازي استفاده مي‌كند و همين باعث مي‌شود كه بازيگر فعال باشد (در مقابل بازيگر منفعل). او به احتمال زياد از چند روز آينده به روال عادي كارش بازمي‌گردد اما خوب مي‌داند كه موفق شده رفتار از اين به بعد رهبري را تحت تاثير قرار دهد. اما به نظر من احمدي‌نژاد اشتباه مي‌كند، اولا رهبري بازيگر بسيار قدرتمندتري در قياس با او است چون ابزارهاي بسيار بيشتري دارد ثانيا گروكشي شيفتگان مشترك، صرفا يك توهم است. اين شيفتگان اگر در بزنگاه انتخاب قرار بگيرند بين رهبري و احمدي‌نژاد، اولي را برخواهند گزيد. درست است كه قرار دادن شيفتگان بر سر اين دوراهي، براي رهبري هزينه‌هايي دارد اما هزينه‌اش براي احمدي‌نژاد كشنده ‌است. ظاهرا ديكتاتور كوچك ما، دچار خطاي «بيش‌برآورد» شده‌است.