• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : سوگ مادر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 75 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ]\[ 
    سرانجام به اصطلاح اصوگرايان به درستي گفته‌هاي مير حسين موسوي پي بردند، اما چه دير!

    افسوس! هنگامي که دو سال پيش – در چنين روزهايي – مير حسين موسوي از دلايل خود براي شکستن سکوت بيست ساله مي‌گفت، اصولگرايان چنان در بازي حفظ قدرت غرق بودند که مصلحت کشور و منافع ملي را فراموش کرده و از ترس آنکه مبادا نداي اصلاح طلبي جان بگيرد تمام قد به دفاع از احمدي‌نژاد برخواستند و تمام تخم مرغ‌هايشان را در سبد او گذاشتند.

    روزي که مير حسين موسوي از خطرهاي «مديريتي که بر اساس ماجراجويي و بي‌ثباتي، رفتارهاي نمايشي و قهرمان نمايي و شعاري، خيال بافي و خرافه گرايي، پنهان کاري، خودمحوري، قانونگريزي، سطحي نگري و روزمرگي و افراط و تفريط..» گفت، آنان نه تنها هشدار صادقانه? مير حسين را نشنيدند، بلکه بر او نيز تاختند که چرا از تريبون‌هاي صدا و سيما! «دولت خدمتگزار» را به «خرافه گرايي و خرافه پرستي متهم مي‌کند!»

    اما! اين روز‌ها که آثار مديريت جن گير‌ها و خرافه پرستان به تمامي آشکار شده و کشور در آستانه? فروغلطيدن به بزرگ‌ترين بحران‌هاي اقتصادي و اجتماعي و امنيتي است، نزديک‌ترين ياران و منصوبان رهبري هم از خرافه پرستان و مرتاض و جنگير مي‌گويند و از مديريت کشور بر اساس آن مي‌نالندو دستاورد خرافه پرستان! و زحمات دولت خدمت گزار! را انکار مي‌کنند. گويي فراموش کرده‌اند که اين حلقه پرورده و بر کشيده? کدام نهاد است.

    از کوزه‌‌ همان برون تراود که در اوست. آقايان فراموش کرده‌اند آنچه در کشور مي‌رود، حاصل طبيعي يکدست کردن قدرت است. همه چيز طبيعي است: خوبان کشور که در حصر باشند، بد‌ها به جان کشور مي‌افتند. کار‌شناسان ارشد که زنداني شوند، به کار‌شناسي جنگير و رمال بايد بسنده کرد. استادان که از دانشگاه اخراج شوند، دانشگاه ميدان دانشجونما‌ها و خرافه پرستان خواهد شد. علوم انساني را که نديده بگيريم، حاصلي جز خرافه نخواهيم داشت. کتاب‌ها را که از علوم دقيقه پاک کنيم، بر صفحاتشان دروغ و خرافه خواهند نوشت و…

    مردم، اما؛ نگران‌اند. نگران‌اند که از «انتخاب ميان بد و بد‌تر»، به «دعواي بد و بد‌تر» رسيده‌اند. به خود مي‌گويند: کاش دعواي اخير آقايان دعوايي بر سر قدرت نبود. کاش همه ماجرا، ماجراي «انتخابات يک مجلس» و «انتصاب يک وزير» و «انحصار يک قدرت» نبود. کاش هشدار ميرحسين را شنيده بودند.. کاش به قانون، به اخلاق، به اصول، به راه و رسم مير حسين بازگردند.