وبلاگ :
روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
يادداشت :
مروري بر چگونگي حضور آيت الله احمدي در آذران
نظرات :
3
خصوصي ،
24
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
dc
ز شش ماه قبل از انتخابات رياست جمهوري 88 هم همين ناامني هاي علني در جامعه رايج شدند. قمه كشي ، عربده كشي، حمله به ماشينها در ترافيك، ضرب و جرح عابران و زورگيري هاي بي هدف. در شكايت شهروندان به پليس، نيروي انتظامي يك پاسخ ظاهرا" منطقي داشت: "كمبود پرسنل داريم"! با اوج گيري تقاضاي مردم براي تأمين امنيت، ناگهان سپاه به عنوان نيروي نجات بخش وارد صحنه شد و در هر محله اتاقك هاي آهني «بسيج محله» كاشت و عده اي بسيجي امنيت محله ها را به دست گرفتند. به ناگهان تمام اراذل و اوباش غيب شدند و امنيتي در حد بالا در محلات و شهرها شكل گرفت. با فروكش كردن اين ناامني ها، و در حالي كه حدود چهار ماه به برگزاري انتخابات مانده بود، بسيج محلات مأموريت بزرگتري را انجام داد كه كسي به آن توجهي نداشت. نيروهاي بسيج به عنوان امين مردم، آزادانه به شناسايي فعالان انتخاباتي، گرايش افراد مؤثر به ستادها و شناسايي خانه هايي كه جلسات انتخاباتي محلي در آنها برگزار مي شد پرداختند. ديگر خبري از اراذل و اوباش نبود [انگار آنها به طور خودجوش(!) به مخفيگاههاي خود بازگردانده شده بودند!] و بسيج محلات به بهانه سركشي به محله، تمام اطلاعات سياسي لازم را جمع آوري و ثبت مي كردند.
در فروردين ماه 88، اشخاصي با عنوان «مأمور مالياتي» به منازل شهرونداني مراجعه مي كردند كه هنوز اطلاعات دقيقي از اتفاقات درون آن خانه ها به دست بسيج محله نيفتاده بود، و جالب اينكه آدرس منزل مورد نظر و اطلاعات اوليه را از نيروهاي مستقر بسيج محله مي گرفتند و سئوالات آن مأموران مالياتي(!) بيش از آنكه مالي باشد، سياسي بود. بدين ترتيب سپاه پاسداران با استفاده از اسب تروايي به نام "بسيج محله" كه خود مردم خواهان آن بودند، توانست يك بانك اطلاعاتي از شهروندان ايجاد كند تا در مرحله بعد از انتخابات كه قرار بود بدون حضور وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران امور امنيتي و اطلاعاتي كشور را يكسره در دست بگيرد، از آن اطلاعات استفاده كند. و چنان هم كرد.
ساعتي بعد از پايان رأي گيري و اعلام پيروزي 63 درصدي احمدي نژاد، تمام نيروهاي بسيج محله ناگهان مأموريت تازه اي يافتند و در برخي محلات نظير شهركهاي پرجمعيت كرج و اطراف آن [بعدها خبرهاي مشابه از نقاط ديگر كشور هم رسيد]، به همراه نيروهاي يونيفورم پوش نظامي سپاه در حمله اي ناگهاني به خوابگاههاي دانشجويي، ستادهاي محلي و منازل انتخاب شده اشخاص متنفذ ستادها و روزنامه نگاران و... حمله ور شدند و از ديدگاه خود، كانون هاي احتمالي فتنه را در «نطفه» خفه و كنترل كردند. بدين ترتيب هنوز صبح شنبه 23 خرداد از راه نرسيده بود كه ستادهاي محلي فراواني را لااقل در كرج و حاشيه شهر بزرگ تهران به كنترل خود درآوردند و بازداشتهاي موقت تا عصر شنبه از مرز هزارها نفر هم گذشته بود. يك نكته بسيار جالب كه بعدها در عكسهاي منتشره از سركوبهاي معترضان توسط بسيجيان فاش شد، حضور و همراهي همان «اراذل و اوباش قمه بدستي» بود كه شش ماه قبل از آن، وظيفه داشتند جامعه را ناامن كنند و وحشت عمومي را به جايي برسانند تا مردم، جلوي پاي نيروهاي بسيج محله و اسب ترواي سپاه آب و گلاب هم بپاشند!