از دوران شهرداري او بر شهري آغاز کنيم که در روزگار شاه، شهرداري چون نيک پي را ديده بود و در دوران جمهوري اسلامي کرباسچي را. بودجه هاي همه آن دوران ها هم قابل دستيابي ست. آقاي "اوه اوه" شهر ما را آباد کرد يا ميليارد ميليارد خرج بسيج و تکيه و مداح و.... کرد که پايه هاي رياست جمهوريش را بريزد؟ آن موقع، قرار نبود از حق مردمان و حکومت قانون دفاع کند؟ حسابرسي، عملي قانوني نبود که هنوز خبري از ميلياردهاي گمشده اش نيست؟ آن موقع که ياران خويش ـ بخوانيد اعضاي باندش ـ را مي چيد تا کسي سر درنياورد که کدام نقشه شوم را مي ريزد، قرار نبود نگران قانون و حقوق مردمان باشد؟
آن زمان که حزب هايش، قارچ وار مي روييدند، و با باند اروميه و سرداراني ميلياردي و "نقدي"، طرح "عملياتي پيچيده و چند لايه" را مي ريخت، صحبت از قانون موضوعيت نداشت؟ وقتي از پله هاي مارپيچ حکومت اسلامي بالا مي رفت که بگويد "پول نفت را بر سر سفره ها خواهد آورد" قانون بي معنا بود؟ آنگاه که خاک ايران را چون غارتگران مغول، بر توبره کشيد و غنايم بين خواهر و شوهر خواهر و برادر و داماد خواهر و داماد و پدر داماد و خاله و خانباجي.... تقسيم کرد، قانون، معنايي ديگر داشت؟ آن گاه که ساختار چندين و چند ساله مملکت بر هم ريخت و سازمان برنامه و بودجه را يکشبه بر چيد و.... با معناي قانون آشنا نبود؟ آن هنگام نگراني اش "از نحوه اجراي اصول متعدد قانون اساسي" تشديد نشد؟
آن گاه که پول خزانه، نقد کرد و در جيب نوچه ها ريخت و با تقسيم پول، لشگر مردمان گرسنه به راه انداخت که در پس ماشين ضد گلوله اش بدوند به اميد لقمه اي نان و کمي حق، قانون را با "غ" مي نوشتند؟ آن روزها که در هر نشست کابينه، ده ها و صدها طرح، به تصويب مي رساند وروي کاغذ و بر زمين هاي خالي، کارخانه و سد و پل و... افتتاح مي کرد، نگران حقوق مردمان و وظايف قانوني اش نبود؟ "صيانت از حقوق اساسي ملت" وظيفه اش نبود؟.....