کوچک مردي زشت خوي و نابکار، به هزار ترفند و ريا آمد [او را آوردند] و از خون مردمان بگذشت تا قاتق نان "آقا" باشد، شد قاتل جانش. مبارک است؛ خودتان گفته ايد چوب خدا صدا ندارد. بگذريم که اين يکي صدا دارد و بسيار هم.
به هر روي اين دعوايي ست بين گرگ ها و در آن سخنگويي از قانون و ملت و حق ملت، تنها محملي ست براي پيشبرد دعوا؛دعوايي که در آن ز هر طرف شود کشته، سود ايران است، اما حالا که آقاي "اوه اوه" چشم در چشم مردمان دوخته و از "عزم" خويش براي دفاع از حقوق مردمان دم مي زند، بد نيست به ياد هم بياوريم که احمدي نژاد خود تبلور و نماد کامل نقض قانون و حق ملت است. و از همان روز اول که نام دروغينش بر اروميه و اردبيل و تهران و بر ميهن ما، ايران نشست. [بعدها بود که تغيير نامش آشکار شد و پدرش براي دومين بار در گذشت. ]