• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : باز اين چه شورش است...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 32 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + st 
    خنديدن به ضرب ِ گلوله

    و استجاب دعاي ِ کشور همسايه

    در بوسه هايي که به ازاي هر ده عدد / دو تا رايگان ميگيري

    پاي ميز سياست نشستيم و زير/ ميزي گرفتيم

    و پايتخت / پاي تخت ها از يادمان رفت

    سيايست / سوتين شد با سايز هايي که دهان ما را ميبست

    و ما در صف دستشويي / با درد هاي مشترک ايستاديم

    و يادمان رفت طناب ِ سيفون / به درد خودکشي نمي خورد

    دو دستي / خودمان را تاراج زديم / امتياز پخش زنده اش را به عرب ها فروختيم

    و خليج را پس گرفتيم و جايش دختر صادر کرديم

    حالا نشسته ايم

    تا نخ هايمان را ببندند ... و خيمه شب بازي کنيم

    تا به اعتقادات کسي / فشار نيايد

    ايمانتان اگر ستون بود که با تفنگ آبپاش زير سوال نمي رفت

    گشت هايتان اگر براي امنيت بود / که بر گشت نمي خورد

    و روسري ها هر چقدر هم / سر به هوا بودند ...چشم هاي شما از راه راست / کج

    نمي شد

    همين روز هاست تيتر مي زنيد

    " آزادي در بسته بندي مجاز / موجود است "

    ما به هر سازي به رقصيم شما را ميسوزاند

    شما برقصيد و دلاوري کنيد ما هورا مي کشيم و مي خنديم

    ما ... هميشه ... به ضرب گلوله ميخنديم




    اثــــــر : هـــومن شريـــــفي