• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : فراخوان عنوان نظرسنجي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ددددددد 
    جوانفکر آزاد شد پس طبق تحليلي که قبلا گفتم مشايي حتما رييس جمهور منتصب خامنه اي و احمدي نژاد خواهد بود
    + hhh 
    ه عبارت ساده تر اصولگرايان با بصيرت، زير سايه منويات رهبري، از ترس اصلاح طلبان ، خودشان مار را انداخته اند يک جايي از خودشان که حالا به اين سادگي ها نمي توانند درش بياورند. تا جايي که آقاي اصفهاني ابراز مي کند " بي احترامي هاي او به روحانيت و نارضايتي مراجع از همان دور اول که در نهايت منجر به آن شد که برخي مراجع او را به بيت خود راه ندهند، همه نشان از عدم انتساب احمدي نژآد به اصولگرايان دارد." حالا اينکه مراجع او را به بيت شان راه ندادند، ولي آقا اعلام کرد از همه به من نزديکتر است، کلا و جزئا ربطي به آقاي اصفهاني ندارد.

    اين چهره که خودش خيلي اصولگراست، ادامه مي دهد:" امروز هم ما او را اصولگرا نمي دانيم و در انتخابات پيش رو هم باز اين رايحه خوش خدمتي‌ها (خودش گفته رايحه خوش خدمتي هاااااا ... ما نگفتيم) و بخشي از جريان انحراف به سرکردگي مشايي کارها را به سمتي پيش مي برند که به رقيب اصولگرايان تبديل شوند."

    احتمالا در اين انتخابات هم باز اصولگرايان مي خواهند، با بصيرت عميقشان زير سايه منويات رهبري، از ترس مموتي و دوستان دراقدامي مشابه يک نفر را از نردبان ولايت بفرستند روي آنتن و بعد از هفت سال بيايند دوباره بگويند" اوه اوه ... "

    دبير کل انجمن‌هاي اسلامي اصناف و بازار، خيلي تاکيد دارد "آن بخش از اصولگراياني که از احمدي نژاد حمايت کردند بايد امروز به اشتباه خود اعتراف کنند"

    که البته از يک طرف آن بخش بزرگشان که با تن ناسالم و جان ناقابلش آمد با ماشين از روي مردم رد شد، چون داراي شئونات امام معصوم است، امکاناتش را ندارد بيايد اعتراف کند، از آن طرف هم آن بخش کوچکشان هم که خودشان هر روز دارند از مردم اعتراف مي گيرند، وقت نمي کنند بيايند اعتراف کنند، تازه وقت هم بکنند، کسي پيدا نمي شود برود ازشان اعتراف بگيرد. مگر اينکه به صورت خودجوش مثل همين آقاي اصفهاني خودشان بيايند بگويد: اوه اوه ...".ما نه در دور اول و نه دوم موافق کانديداتوري ايشان نبوديم."

    باور کنيد همين طور پيش برود چند روز ديگر مي گويند اصلا احمدي نژاد کانديداي اصلاح طلبان بوده، بعد هم لباس سبز مي پوشند مي آيند توي خيابان داد مي زنند: راي ما رو دزديديد داريد باهاش پز مي ديديد... بعيد هم نيست.

    البته آقاي اصفهاني همچنان اميدوار است، چون" در زمان آقاي هاشمي کارگزاران کار را در دست گرفتند اما با اتمام دولت سازندگي آنها نيز از قدرت کنار گذاشته شدند، در دوره آقاي خاتمي هم مشارکتي‌ها هياهوي زيادي به پا کرده بودند اما با اتمام دولت اصلاحات رو به افول رفتند، رايحه خوش خدمتي‌ها هم انشاالله جداي از آنها نخواهند بود." که البته با بصيرتي که در انتخاب مموتي به خرج دادند، حتما اين پيش بيني شان هم درست از آب در مي آيد، فقط شايد يک کمي خيس بشوند.

    نتيجه گيري فلسفي: اصولگرايان پيرو رهبر بودند، احمدي نژاد از همه به رهبر نزديکتر بود، پس اصولگرايان مخالف احمدي نژاد بودند.

    نتيجه گيري اخلاقي: وقتي من اشتباه کردم، بقيه بايد به اشتباهات شان اعتراف کنند.

    + hhh 

    همان طور که خودتان حتما بارها شنيده ايد و در تاريخ هم دقيقا به همين شکلي که الان مي آيد، آمده، خيلي سال پيش دکارت يک گوشه اي نشسته بوده و داشته با خودش فکر مي کرده و در همين حال هم يکي از دوستانش که کار خيلي مهمي با دکارت داشته، صدايش کرده و دکارت هم که خيلي مشغول فکر کردن بوده، جوابش را نداده. بعد هم آن دوستش خيلي عصباني شده و رفته زده روي شانه دکارت و پرسيده: کجايي عمو؟ هستي يا نيستي؟ و دکارت هم در حالي که با تعجب به دوستش نگاه مي کرده، براي اينکه ثابت کند هست، در جواب گفته" من فکر مي کنم، پس من هستم"... قاعدتا در اين موقعيت، دوستش بايد از شنيدن اين جمله خيلي تعجب کرده باشد، ولي اين اتفاق نيفتاده و بر عکس خيلي هم خنديده و به دکارت گفته: مطمئني داداش؟

    و دکارت هم که اصولا آدم با اعتماد به نفسي نبوده، دچار شک شده و در جواب گفته: " نه، ولي در اين که من دارم شک مي‌کنم، نمي‌توانم شک کنم،" و خيلي خوشحال شده و ادامه داد:" پس من هستم که دارم شک مي‌کنم، پس من هستم".بعد هم سه شبانه روز از خوشحالي گريه کرده. از آن طرف در شرايط کاملا مشابهي که احتمالا براي آندره ژيد هم پديد آمده بوده، در حالي که احساس برش داشته بود ه و هر چه زنش صدايش مي کرده اصلا صداي خانم را نمي شنيده، بعد از اينکه زنش به او گفته: " آندره ذليل مرده، کدام قبرستاني هستي؟ اصلا هستي يا نه؟" با صداي لرزاني فرياد کشيده: " من احساس مي کنم، پس من هستم" و بودنش را اين طوري به همه ثابت کرده. و باز در شرايط کاملا مشابه، آلبر کامو با مشت به ديوار کوبيده و اعلام کرده: " من عصيان مي کنم، پس من هستم". و اين يکي هم بودنش را اين طوري ثابت کرده. و شايد به اين ترتيب بوده که همه آدم ها به اين فکر افتادند که براي بودنشان يک دليلي پيدا کنند و بگويند: من فلانم ... پس هستم

    اما غرض از بيان اين حقايق تاريخي اين بود که اخيرا مورد چهارمش هم به بازار آمده و خيلي هم بين مسئولان جمهوري اسلامي گل کرده،يعني مسئولان جمهوري اسلامي هم براي اينکه بودنشان را ثابت کنند، الان دارند از شيوه مشابهي استفاده مي کنند.

    الان هر کسي که مي خواهد به يک نوعي بودنش را ثابت کند، مثل اين آقاي احمد کريمي اصفهاني، عضو جبهه پيروان امام و رهبري، مي‌گويد:" من اوه اوه خوردم ، پس هستم" به عبارت ساده تر، بوي گلاب دولت خدمتگزار آن قدر بلند شده، که هر کسي دارد از يک طرف سعي مي کند پايش را از ماجرا بکشد بيرون. البته آقاي اصفهاني مرام به خرج داده و دوستانش را هم با خودش جمع بسته و اظهار کرده:"اصولگرايان بايد اعتراف کنند که اوه اوه خوردند از احمدي‌نژاد حمايت کردند، پس هنوز هستند"

    اين آقاي اصفهاني در تشريح دلايلي که منجر به اين اقدام شده، ادامه مي دهد: " در آن زمان (منظورش انتخابات سال 84 است) 15 تشکل اصولگرا در قالب شوراي هماهنگي بررسي کانديداهاي اصولگرايان براي انتخابات را دنبال مي‌کردند که در نهايت تصميم بر آن شد که از ميان 5 کانديداي معرفي شده يک نفر به عنوان کانديداي نهايي مورد تاييد قرار گيرد. و اتفاقا در همان زمان تذکرات زيادي به شورا داده شد که احمدي نژاد در حد رياست جمهوري نيست و با وجود اينکه فرد مورد نظر شورا نشد، اما زمينه‌اي شد تا روي آنتن برود."

    و باز ادامه مي دهد: " احمدي نژاد از نردبان ولايت بالا رفت، او خود را به عنوان کانديدا مطرح کرد و با شعارهايي که داد بخشي از اصولگرايان را با خود همراه کرد. به همين خاطر هم بايد گفت حرف احمدي نژاد که مي گويد اصولگرا نيست حرف درستي است و حقا هم اصولگرايان درست فکر کرده بودند و عملکرد هفت ساله او نشان داد که او نمي‌توانست کانديداي اصلحي براي رياست جمهوري باشد."

    احتمالا الان داريد از خودتان سوال مي کنيد که چطور مي شود کسي که نمي توانسته کانديداي اصلحي براي اصولگرايي باشد، از نردبان ولايت که اساسا خودش اصل جنس است برود بالا روي آنتن و بشود رئيس جمهور؟. اما اشتباه مي کنيد. چون بايد از آقاي اصفهاني بپرسيد و آقاي اصفهاني هم جواب بدهد: " در سال 84 بعد از اينکه انتخابات به دور دوم کشيده شد بايد از بين دو نفر يکي انتخاب مي شد در آن زمان اصولگرايان ناچارا به احمدي نژآد رسيدند، اما نه به عنوان فردي که مورد قبول يا منتسب به اصولگرايان باشد بلکه برخي به اين نتيجه رسيدند که در مقابل اصلاح طلبان از او حمايت کنند."

    + جواد 
    من که ديگه راي نميدم،ميخاي بده ميخاي نده.
    + حسن 
    به نظر شما سطح مشارکت مردم در انتخابات پيش رو چقدر است؟
    + حسن 
    کي وضع اين مملکت درست ميشه ؟
    + مملي 
    برادر عزيز : حداقل يه خبرهايي از وضعيت آب و هوا و ميزان بارندگي آزرون رو که ميتونيد روي وبلاگ بگزاريد؟
    پاسخ

    خبر داريم، خبري از بارندگي نيست ولي هوا بسيار سرد مي باشد.
    + fgggg 
    قاي واعظ طبسي در گفت و گويي به آقاي هاشمي رفسنجاني مي گويد آن گونه که من شنيده ام مذاکراتي با آمريکا در جريان است. هاشمي اظهار بي اطلاعي مي کند. اما وي در اولين ديدارش با رهبري ج.ا در اين باره سوال مي کند. رهبر ج.ا در پاسخ مي گويد من موافق نبودم اما آقايان آمدند اصرار کردند من هم موافقت کردم بروند مذاکره کنند!

    در اين شنيده مشخص نيست منظور اصرار چه کساني به رهبري ج.ا است تيم دولت و يا تيم مرتبط با سپاه و نزديک به بيت رهبري؟ به نظر مي رسد احتمال دوم قوي تر باشد.

    شايان ذکر است از ماه ها پيش شايعاتي در فضاي سياسي به گوش مي رسيد که مراکز قدرتمند در ايران از کانال هاي مختلف گفت و گو با آمريکائي ها را آغاز کرده اند.

    طبق همين شنيده يکي از اين مذاکرات قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريکا بوده است در اين مذاکراه از طرف رهبر ايران طرحي نه ماده اي به آمريکايي ها داده مي شود.

    گفته مي شود محوري ترين نکات اين طرح نه ماده اي توقف غني سازي اورانيوم توسط ايران به مدت 20 سال و متقابلا لغو تحريم ها عليه ايران تا قبل از برگزاري انتخابات آمريکا بوده است. ظاهرا اين پيشنهاد (غيرکارشناسانه) توسط آمريکايي ها رد شده است.

    گفتني است در همان زمان نيز شايعات ضد ونقيضي در اين باره با ذکر برخي جزئيات غير دقيق مطرح بود که بالطبع از سوي طرفين مذاکره تکذيب شد!

    در هر حال در فضاي سياسي رسمي و علني در ايران ، حداقل از سوي محافل نزديک به بيت رهبري (همچون روزنامه کيهان)، موضع مخالف مذاکره تبليغ شده و مي شود.

    برخي ناظران سياسي اين مخالفت ها را ناشي از شکست مذاکرات و پاسخ منفي آمريکايي ها به پيشنهاداتي که حالت برد – برد دارد مي دانند. بنا به نظر اين صاحب نظران سياسي آمريکائي ها برخلاف مسئله گروگانگيري اين بار به بازي برد – برد باور ندارند و معتقدند در ايران بايد يا تغيير حکومت و يا تغيير اساسي رفتار سياسي صورت بگيرد و اين جز بازي برد- باخت نيست.

    + fgggg 
    بر طبق اطلاعات دريافتي، احمدي نژاد در زماني که موضوع سوال وي در مجلس مطرح بود، ملاقاتي با برخي نمايندگان مجلس داشته و در مقابل خواسته آنها مبني بر حضور وي در مجلس و پاسخگويي گفته است: «ايرادي ندارد. من به مجلس مي آيم. ولي دو نکته را خواهم گفت. يکي اينکه 200 ميليارد تومان از خزانه دولتي را با نامه رهبري به بيت ايشان داده ام و بايد مشخص شود در کجا هزينه شده است. دوم اينکه افزايش قيمت دلار به چهار هزار تومان به درخواست و نظر رهبري بوده است» اين تهديد در واقع مهمترين عامل براي تاکيد خامنه اي در مورد پس گرفتن سوال از سوي نمايندگان بوده است. گفته مي شود که احمدي نژاد 180 هزار سند از وزارت اطلاعات در مورد مسئولان رده بالاي کشور از جمله خامنه اي در اختيار دارد و اين برگ برنده اي براي او در رقابت با خامنه اي است. پيش بيني مي شود که انتخابات آينده، انتخاباتي چالشي خواهد بود و جتي پيش بيني مي شود که کانديداي طيف احمدي نژاد- رحيم مشايي- با اين برگ برنده براحتي از سد شوراي نگهبان نيز بگذرد
    + م 

    نظر مردم در باره

    1-جملات بسيار نايابي که از زبان مسئولينجاري ميشود(مثل جمله زير)

    2-عملکرد مسئولين (اعم ار روستايي تا کشوري)

    3-سنتهاي خرافي وغير آن

    4-و....


    + gfg 

    احمد خاتمي امام جمعه تهران: مصدومان حادثه آتش سوزي دبستان بر روي تخت چرا بي حجاب هستند