نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2      >
 
+ م.م.م 
سلام بچه ها اين آدرس زير فقط جهت مشاهده قبض گاز است.کافيست شماره اشتراک را وارد و قبول را بزنيد.
http://www.nigc.ir/Site.aspx?ParTree=111914&LnkIdn=30052
+ nnn 
«...کمتر از دو هفته قبل، همين روزنامه - کيهان - با انجام محاسبات رياضي، ثابت كرده بود شركت كنندگان در مراسم تشييع جنازه مرحوم آيت الله منتظري 5000 نفر بوده است. استدلال روزنامه مزبور براي پنج هزار نفري دانستن تشييع جنازه، آن بود كه طول خيابان برگزاري تشييع، 150 متر و عرض آن تنها بيست متر بوده است. اگر "متر" اين روزنامه در محاسبه تعداد شركت كنندگان در تشييع جنازه مرحوم منتظري درست باشد و در فضاي سه هزار متر مربعي (به ادعاي آن روزنامه) تنها امكان حضور پنج هزار نفر وجود داشته باشد، شرط حضور چهار ميليوني در تجمع روز چهارشنبه، وجود فضايي به مساحت دو ميليون و چهار صد هزار متر مربع است. عرض خيابان انقلاب و خيابان هاي منتهي به ميدان انقلاب، حدود سي متر است و با "متر" روزنامه اصولگرا، شرط حضور چهار ميليون نفر در تجمع چهارشنبه، آن است كه طول جمعيت حدود 80 كيلومتر باشد» ...... اين جملات ، بخشي از مقاله اي بود که در اوج رجز خواني حکومتي ها، در مورد راهپيمايي حکومتي نهم دي ماه و تعداد شرکت کنندگان در آن در ستون « به قلم سردبير آفتاب يزد » نوشتم . توجه داريد که اين متن در داحل کشور و دراوج تفاخرهاي خامنه اي و دارو دسته او در مورد حضور چهار ميليون نفر در آن راهپيمايي ، نوشته شده و در روزنامه اي درداخل کشور ، منتشر شده است. نکته ظريف يادداشت، گراي تلويحي به اين بود که حداکثر تعداد راهپيمايان 9 دي ، حدود صد و پنحاه هزار نفر بوده است
+ nnn 

روز نهم دى هشتاد وهشت بود كه از زمين و زمان با بوق و كرنا تبليغات حكومتى را بمثابه بمباران به سر و مغز خود احساس ميكردم، در خلال وب گردى به مجموعه اى از عكسهاى اين "حماسه" در نشريه اينترنتى "جوان" برخوردم، بعد از چند عكس باكمال ناباورى عكس برادرم را ديدم كه در اصل افسر نيروى انتظاميست كه محل خدمتش در شرقى ترين نقاط ايران در مرز افغانستان است را بالباس شخصى در حال پياده شدن از اتوبوس شركت واحد در حوالى ميدون انقلاب كه كمى هم به سر و وضع خود رسيده بود و بقول معروف با لباس پلوخورى خود بود. سريعن تلفن رو برداشتم و به خونشون زنگ زدم، خانومش گوشى رو برداشت و روحش هم از هيچى خبر نداشت، فقط ميگفت كه رفته ماموريت و دو سه روز ديگه مياد. ***و اين بود حماسه نهم ديماه سال هزار سيصدو هشتاد و هشت هجرى شمسى***

+ nnn 
علي‌اکبر ناطق‌نوري در برابر اصرار جمعي از کنشگران سياسي ميانه‌رو براي نامزدي وي در انتخابات سال 1392 تاکيد کرد: «دور از جوانمردي است که موسوي و کروبي در حصر باشند و من در انتخابات مشارکت فعال داشته باشم.»
+ nnn 

ناطق‌نوري: نامزدي در انتخابات با وجود حصر موسوي و کروبي ناجوانمردانه است

+ nnn 

خبرگزاري ايرنا در عنوان دو خبر خود از عبارت «فتنه 9 دي» استفاده کرد.

اين خبرگزاري روز جمعه (هشتم دي) در تيتر و ليد دو خبر مربوط به هاشم حسيني بوشهري? مدير حوزه‌هاي علميه کشور و غلامعلي ابوحمزه? فرمانده سپاه همدان از عبارت «فتنه 9 دي» استفاده کرده است.

ايرنا به نقل از آقاي حسيني بوشهري نوشته است: «فتنه 9 دي بصيريت و زمان‌شناسي مردم را نشان داد.»

اين خبرگزاري وابسته به دولت همچنين به نقل از آقاي ابوحمزه اعلام کرده است: «خواص بي‌بصيرت در جريان فتنه 9 دي مقابل ارزش‌هاي انقلاب ايستادند.»

مشخص نيست آيا در انتخاب اين دو عنوان تعمدي در کار بوده و يا مسئولان اين خبرگزاري مرتکب خطاي رسانه‌اي شده‌اند.

با اين حال با گذشت بيش از چهار ساعت از انتشار اين دو خبر? سردبيران اين خبرگزاري هنوز عناوين اين دو خبر را تغيير نداده‌اند.

علي خامنه‌اي و حاميان وي از وقايع سال 1388 با عنوان «فتنه» و از تجمع روز 9 دي همان سال با عنوان «حماسه» ياد مي‌کنند.

+ nnn 

افسانه‌اي بنام "حماسه 9 دي"


مهمترين آسيب حاکميت از بحران بعد از انتخابات سال 88، لطمه شديدي بود که به مشروعيت عمومي‌ حکومت و وجهه‌ و اقتدار سياسي نهاد هايي‌ وارد شد که حکومت با صرف مدت‌ها وقت و هزينه‌هاي زياد، حداقل به صورت رونما ساخته بود، ظاهري که در کوتاه مدتي‌ ريخت و بي‌ اعتبار شد. برخورد‌هاي خياباني و فضاي امنيتي اگرچه مي‌توانست ظاهر بحران را کنترل کند و حداقل در ظاهر آرامش را به خيابان‌ها بازگردند، ولي‌ خود عاملي بود که باز هم مشروعيت عمومي‌ حکومت و اقتدار آن را در پيش افکار عمومي‌ بيشتر خدشه داري ميکرد. تنها يک حضور خياباني عظيم تر مي‌توانست بخشي از اعتبار از دست رفته را بزگرداند، چيزي که در توان حاکميت نبود، پس کاري که حکومت کرد اين بود که دست به خلق مجموعه‌اي از افسانه‌ها زد و با ابزارهاي تبليغاتي در اختيار سعي‌ کرد آن را واقعي‌ بنمايد، افسانه‌هايي‌ از جنس "حماسه 9 دي".
"9 دي" محصول تهديد و بسيج عمومي‌ بخش‌هاي مختلف بود، ولي‌ باز هم کم رونق از آب درامد، هيچ آماري در مورد اين حضور که به زعم آقايان بزرگترين نمايش خياباني تاريخ ايران است وجود ندارد، غير از چند عکس تله و يک خروار اظهار نظر و توليد مکتبي‌ و سفارشي در مورد آن چيزي ديده نمي‌شود، ولي‌ باز هم هست. روزانه در اظهارات مسئولين وجود دارد و حتا وارد تقويم رسمي‌ کشور نيز شده است. ولي حکومت بايد بداند (شايد هم مي‌داند که چنين اعتماد به نفس‌اش در مراجعه به اين افسانه و ملاک قرار دادنش کم است) که در روزگاري که در دست هر کودکي يک موبيل دوربين دار است و هر کس قادر است به فشار دادن چند دکمه کيبورد، مجموعه اطلاعات يک اتفاق را در صفحه مانيتور مشاهده کند، آفرينش چنين افسانه‌هايي‌ براي بلند مدت بسيار دشوار است. يک نسل شاهد آن اتفاقات بود، نسلي که تواناي ضبط و ثبت مستندات يک اتفاق را به لطف ابزار‌ها و امکانات تکنولوژيک داشت و علي القاعده در مواجه با چنان ادعاهايي، خواهان چنان استناداتي نيز خواهد بود.
+ مرگ بر دروغ 
باز صدا سيماي ميلي وباز دروغ -سنگ پاي قزوين!!!
يَردِه بَخَنديمَ.
باهم بخنديم به آدرس زير مراجعه کنيد.
http://azeran.iran.sc/post11.php
يا به سايت مراجعه کنيد.
+ م.م.م 
روزنامه وضميمه امروز جام جم
1391/10/08






+ lolo 

وقتي جهان

از ريشه جهنم

و آدم

از عدم

و سعي

از ريشه هاي يأس مي‌آيد

وقتي که يک تفاوت ساده

در حرف

کفتار را

به کفتر

تبديل مي‌کند

بايد به بي‌تفاوتي واژه‌ها

و واژه‌هاي بي‌طرفي

مثل نان

دل بست

نان را

از هر طرف بخواني

نان است

قيصر امين‌پور


+ مملي 

خدا خيرت بده، خيلي قشنگ بيان کردي دمت گرم.(متن زير رو ميگم)

9

+ درود بر صداقتت مير حسين 

شيخ محمدتقي مصباح يزدي اخيرا در همايش جبهه پايداري که به مناسبت فرارسيدن 9 دي ماه برگزار شد، گفته است: “عده‌اي سياستمدار فقط مي‌خواهند در فضاي سياسي فريبکاري کنند و چيزهايي را مطرح مي‌کنند که مرد‌م خوششان بيايد و به شعارهاي خود عمل نمي‌کنند‌.”

اگرچه با همين يک جمله به راحتي مي توان ضمير نهفته در اين اتهام را پيدا کرد، اما براي رفع شبهه به جمله بعدي اش مي توان دقت کرد تا ببينيم که همه نشاني ها را داده و فقط اسم احمدي نژاد را نياورده است. او با بيان اينکه صداقت و صاف بودن با مردم به منزله آن نيست که ما اسرار نظام را فاش کنيم، خاطرنشان کرده: “در زمان پيامبر نيز همه مسايل‌ مطرح نمي‌شد و در حال حاضر مسايلي که بسيار داخلي و محرمانه است، فقط به برخي از مسئولان گفته مي‌شود لذا تأکيد من بر آن است که نبايد کلاه سر مردم بگذاريم و نبايد مردم را فريب بدهيم، چراکه اگر ‌صداقت‌‌ با مردم را در فعاليت‌هاي سياسي اجتماعي در پيش بگيريم، موفق خواهيم شد.”

سياستمدار فريبکاري که حرف هايي مي زند تا مردم خوششان بيايد و به آن عمل نمي کند و به بهانه صداقت، اسرار نظام را همچون نامه نگاري علني با صادق لاريجاني افشا مي کنند، در فضاي سياسي کشور به دو نفر آدم بسته نمي شود تا از بين آنها يکي را انتخاب کنيم؛ مقصود فقط يک نفر است: رئيس دولت اسلامي و معجزه هزاره سوم.

مصباح که رهبر معنوي جريان حامي احمدي نژاد در انتخابات نهم و دهم رياست جمهوري محسوب مي شود، در ابتداي دولت نهم در ديداري با احمدي نژاد دولتش را نويدبخش احياء اسلام خوانده بود و در ابتداي دولت دهم اطاعت از او را به واسطه تنفيذ حکمش توسط ولي فقيه، هم عرض اطاعت از خدا دانسته بود، در حالي که چنين منطقي را درباره رييس جمهورهاي پيشين به خصوص خاتمي که آنها نيز حکمشان مورد تنفيذ قانوني رهبري قرار گرفته بود، جاري نمي دانست، حالا بدون عذرخواهي از مخاطبانش بابت آن حمايت ها و حداقل توضيحي در اين باره، احمدي نژاد را فريبکار، دروغ گو و افشاگر اسرار نظام مي خواند.

طبعا اين سخنان مصباح بسيار پردامنه تر و موثرتر از پيامک هايي است که مردم پس از انتخابات دهم درباره همين انتقادات وارد به احمدي نژاد، به يکديگر مي زدند و بابت آنها حبس و شلاق دريافت کردند. اين يادداشت هم در پي توصيه به اجراي اصل “ظلم علي السويه عدل است” نيست تا معترض به عدم بازداشت و انفرادي بردن و حبس و شلاق آيت الله باشد. فقط در پي يک پرسش از وي است تا به عنوان استاد فلسفه که طبعا حداقلي از منطق را درک مي کند توضيح دهد، وقتي که بصيرت را در مردم عادي “تقليد، حتي در سياست و انتخابات” مي دانيد و در انتخابات در چارچوبي تکليف گرايانه، مردم را موظف به مشورت با خود و امثال خود براي کشف اصلح مي دانيد، پاسختان براي بي بصيرتي و قالب کردن يک فريبکار افشاگر که به حاميانتان توصيه اش کرده بوديد، چيست؟ فريبکار را معرفي کرديد که مي توان عاقبت او و دوستانش را از حالا پيش بيني کرد، اما شما به عنوان سردسته فريب خوردگان چه هزينه اي بايد بپردازيد؟

اتهاماتي که امروز به احمدي نژاد مي زنيد همان حرف هايي است که ميرحسين موسوي و ميليون ها هوادارش در انتخابات 88 مي زدند. آنها متهم به بي بصيرتي شدند و شما آنها را به حبس و حصر و شلاق کشيديد. جمع متنوعي از اقتصاددانان نسبت به پيامدهاي ويرانگر سياست هاي اقتصادي دولت اسلامي شما تذکر دادند، ولي متهم به سياسي کاري و سياه نمايي شدند تا اکنون معلوم شود چه کسي درست مي گفت. جناب مصباح بهتر مي دانند که عذرخواهي رسم پسنديده اي است که براي اين وقت ها گذاشته اند. نماد همه انتقادها و خون دل هايي که همه کشور از دست احمدي نژاد خورده و مي خورد، اکنون در حصر است. دست ما که به او نمي رسد، آيا خود جناب آيت الله وظيفه اخلاقي خود نمي دانند که به ديدار ميرحسين برود و عذرخواهي کند؟ از حاميانش نبايد دلجويي کند و بگويد من بصيرت لازم براي هدايت شما را ندارم؟ اين که نمي شود تمام مقدرات اجرايي کشور را به دست يک فريبکار بدهيد و بدون عذرخواهي دوباره مدعي شويد که مي خواهم براي دور بعدي تان، من تصميم بگيرم.

+ جواد 
اين وبلاگ، فقط قسمت نظرات خوانندگانش جذابه
   1   2      >