• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : بارش برف زمستاني
  • نظرات : 3 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + به دور از احساسات وتعصب بخوان 
    : محمد نوري زاد به رهبر: احرام بپوشيد، من شما را به حج مي برم!

    عمده ي فيلمهايي که تاکنون براي شما انتخاب کرده اند، جوري بوده اند که شما را به نشستن بر صندليِ تماشا فرا خوانده اند. و حال آنکه من مي خواهم شما از جا تکان بخوريد و به جنبش درآييد. با اطمينان مي گويم: شما در تماشاي فيلم خانم بني اعتماد، صرفاً يک تماشاگر نخواهيد بود. اين فيلم، مشخصه ي محوري اش همين است. که مخاطب را تکان مي دهد. و چُرتِ مستمر او را مي پراند. و او را به راهي درمي اندازد که بايد برود. به کانوني از انديشه و عمل. به معبري ازنگراني. و به منتهايي از بصيرت. همان واژه اي که شما آن را بسيار دوست مي داريد. و ما نيز. مطمئنم شما در حين تماشاي فيلم جديد خانم بني اعتماد از جا برمي خيزيد و به طواف مردم خروج مي کنيد. مردمي که شما سخت از آنان غافل مانده ايد. و آنها را به امان خدا، و به دست کارگزاران هفت خط خود سپرده ايد. اين فيلم، صداي مردمي را به شما مي رساند که دستشان از دامان کبريايي شما کوتاه است. مردمي که همه جا هستند و شما فراموششان کرده ايد. مردمي که به هيچ گرفته شده اند و هرازچندي بهنگام دادنِ رأي و راهپيمايي، آگاه و سلحشور و شهيدپرور و در صحنه و داراي مشتِ محکم لقب مي گيرند. اغلب فيلمها “قصه”اند. و زاييده ي ذوق نويسندگانشان. فيلم سرکار خانم بني اعتماد با آنکه اسمش “قصه ها”ست، مطلقاً قصه نيست. بل مستندي از کوچه پس کوچه هاي اين کشور فقيه زده است. کشوري که فقيهان طلبکارش مرتب بر مردم تحکم کرده اند و بر حلال و حرامشان خط و نشان کشيده اند اما هيچگاه جانبدار حاجت هاي بطئي و جاري مردم نبوده اند. در فيلم “قصه ها” سرکار خانم بني اعتماد در قامت هزار مرجع تقليد ظاهر شده است. مرجعي که حلال و حرام و بايستگي ها را به شايستگي رصد کرده و همگان را، و بويژه جناب شما را به ترميم حاجت هاي فروخورده ي مردم فرا مي خواند. اغلب فيلم ها در محدوده ي زمان نمايش خود محدودند. يعني به محض اتمام، به حاشيه مي روند و از خاطره ها محو. حُسنِ فيلم خانم بني اعتماد اما به اين است که تازه بعد از پايان يافتن، شروع مي شود. و يقه ي مخاطب را مي گيرد. و سهم و نقش هر يک از مخاطبان را در قصه هاي خود مطرح و حقوق معوقه ي مردم را از آنان واخواهي مي کند. و البته سهم و نقش جناب شما را. تقاضا مي کنم حتماً اين فيلم را ببينيد