آيا اين منطق صحيح است که بني صدر در اوج جنگ و بحران ها به دليل چند حرف و اختلاف نظر سياسي عزل شود و به سادگي کشور را با بحران مضاعف روبرو کنيم اما اکنون که کشور در شرايط صلح است و حداقل درگير جنگ فيزيکي نيست و خطر احمدي نژاد و عملکرد وي به مراتب بيشتر از بني صدر است با وي مسامحه کنيم و بخواهيم وي با اين شيوه ها و عملکرد ها به او اجازه بدهيم به کار خود ادامه دهد؟درست است حدود 4 ماه بيشتر از دوران احمدي نژاد باقي نمانده اما او نشان داده هرچه به پايان نزديکتر ميشود براي بقاي در قدرت خطرناکتر ميشود.همان طوري که 8 سال قبل حتي دشمنان احمدي نژاد براي وي چنين سرانجامي را متصور نبودند نبايد اين تصور را از نظر دور داشت که ممکن است وي در همين 4 ماه نيز عملکردي را از خود نشان دهد که شايد در خواب هم نتوانيم آن را ببينيم. هر چه باشد يقينا با اين آبرو ريزي ها و ياغي گري هاي احمدي نژاد ،وي و اطرافيانش خطري بالقوه براي اساس نظام محسوب مي شوند و ميتوانند کشور را با بحران هايي روبرو کنند که گذر از آنها به هيچ عنوان ساده نباشد.(هر چند که کشور در اين بحران ها گرفتار شده است.) احمدي نژاد براي برخي ها رويايي بود که خيلي زود تبديل به کابوس شد و اين کابوس ميتواند خطرناکتر نيز بشود.کودتاي ناکامي که احمدي نژاد روز 1شنبه قصد انجام آن در مجلس را داشت و فکر ميکنم چند هفته قبل نيز که به مجلس رفته بود،کار امروز را ميخواست در آن روز انجام دهد و به قول حداد عادل بخير گذشت، نشان از اين دارد که احمدي نژاد فکرهاي خطرناکي را در سر دارد تا بتواند مخالفين و منتقدينش را به زعم خودش منکوب کند اما امروز که در مجلس ناکام ماند تا ببينيم روزهاي آينده چه چيز را رقم خواهد زد. اما هرچه که باشد يک واقعيت وجود دارد که اکثريت موافقين و مخالفين احمدي نژاد بر آن اتفاق نظر دارند و آن اينکه احمدي نژاد خيلي وقت است که به پايان رسيده!
پ.ن:اتفاقات امروز از 2 نظر ديگر هم قابل توجه است.اول راي عدم اعتماد مجلس به وزير کار جناب شيخ الاسلامي که در تاريخ جمهوري اسلامي رکورد زد و ايشان با 192 راي برکنار شدند(تا به حال اين رکورد مخصوص بني صدر و عدم کفايت سياسي وي با 175 راي در سال 1360 بود) و ديگري از حد نصاب افتادن دولت است که با توجه به 17 وزارت خانه و تغيير 9 وزير دولت دهم مجددا بايد راي اعتماد از مجلس بگيرد.