• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : مراسم راهپيمايي روستاي آذران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پدر معنوي 

    از يک دوست قديمي به اهالي آزران : عزيزان دلم اگر نيت إلهي نباشد کار به جايي نمي رسدو ابتر وناقص خواهد ماند،خا را شاهد بگيريدو اعتراف کنيد هدفتان از تأسيس کانون جديد سيد الساجدين چه بود؟اگر مي خواستيد که در جبهه فرهنگي کار کنيد؛کانون علي بن ابيطالب عليه السلام( که از عملکر آن هم چندان راضي نيستم)بود!اگر مي خواستيد جوانان را هدايت کنيد با کار فرهنگي ؛خوب سفره اش توسط اين روحاني زحمت کش وبي ادعا که همه فکر ودغدغه اش را نجات روستا قرار داده(آقاي دنياديده)پهن شده بود،ديگر کانون جديد يعني چه؟فرض مي کنم که شما متوجه اين نکات نبوديد،آخر جوان کم تجربه مثل پسر محمد معصومي که نور چشم ماست از تمام زوايا و فراز ونشيبهاي کار فرهنگي باخبر نيست،حالا بعد از آنکه پيشنهاد شد ادغام شويد چرا اين کار را نکرديد؟عزيزان من مگر يک روستا با آـن جمعيت چه قدر کانون لازم دارد؟فرزندان من بايد يک کار را قوي کرد،وحدت کليد موفقيت است،با تعداد زياد کانون کار پيش نمي رود،بلکه اتحاد و همدلي و صداقت توأم با تخصص وتعهد کار را به جلو مي برد.اين پسر براتعلي (شيخ محسن)هزار جا دنبالشند،چون صاف وصادقه،هرجا ميره ولش نمي کنند ،بپرسيد از برزکيا محرم 87 چه جور بود؟ولي با اين وجود همت گذاشت با کمک دوستان يه حرکتي را شروع کرد ولي اين جور موازي کاري ها آدما دلسرد ميکنه.عزيزان من هنوز دير نشده بياييد با همدلي هدف را دنبال کنيم نه خودمان را هدف قرار دهيم.با کمک هم و صاف و ساده.خدا عاقبت امور ما را ختم به خير گرداند و ما را از گمراهي ،لجاجت،خود پرستي،حسادت،بد بيني و ......نجات دهد.اين پدر معنوي خود را که ديگر چيزي از عمرش نمانده دعا کنيد.