• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : براي دوستان
  • نظرات : 4 خصوصي ، 116 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + يادداشتي از عليرضا غزوه 
    ديگر نمي خواهم شعرسياسي بنويسم، تا برخي خبرگزاري ها و نشريات با اهداف مشخص خودشان از آن بهره برداري کنند.
    من اصلا با خشونت و کشتار و بگير و ببند موافق نبوده و نيستم .
    از کلمه کهريزک همانقدر بدم مي آيد که از زندان هاي گوانتانامو و ابوقريب
    نشسته ام که روزي عدالت مولاعلي(ع) اجرا شود .
    اما انگار برخي نمي خواهند عدالت و آزادي اجرا شود و يا عده اي از ما بهتران نمي گذارند.آنهايي که کاتوليک تر از پاپ شده اند و صدايشان را از صداي وليّ هم بلندتر مي کنند!
    از اين سو عده اي با نام ولايت و ذوب شدن و از آن سو نيز گروهي با نام دموکراسي و اصلاحات هر کاري که دلشان بخواهد مي کنند.و خط نفاق را هم خودشان تعيين مي کنند.اينجوري اگر پيش برود همه ما منافقان بعدي خواهيم بود.
    اين را بعد از خواندن برخي نامه ها عرض مي کنم که حتي شفقت هاي برخي شخصيتهاي دلسوز را نيز برنتافته و آنان را نيز در خط نفاق برشمرده اند. به قول شاعري معلوم الحال به نام حافظ شيرازي:
    چو پرده دار به شمشير مي زند همه را
    کسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند…
    بايد از دست برخي پرده داران به خدا پناه برد.ما را چه شده است که دلسوزي هاي برخي بزرگان و مراجع و ديگر مشفقان نظام را نيز برنمي تابيم؟
    چقدر منافق خواندن مردم و تکفير اين و آن آسان شده است!
    حتي اگر صد برابر خود آنها براي نظام زحمت کشيده باشي و خون دل خورده باشي، کافي ست تا يک آدم از گرد راه رسيده با چماقي تو را ناک اوت کند. من با صداي بلند مي گويم که، آنهايي که به حمايت از ولايت در حماسه عاشورا به ميدان آمدند به عشق امثال صاحب فلان روزنامه و رسانة تندرو نيامدند.
    مرا بسياري از شما مي شناسيد. من شاعر "مولا ويلا نداشت"، شاعر "از نخلستان تا خيابان"، شاعر "با کاروان نيزه" و شاعر "کجايند مردان بي ادعا" امروز هم بر اين ادعايم که من پيش از اين شاعر مردم رنج کشيده بودم و بعد از اين هم با مردم خواهم بود.
    معتقدم که اسلام آنقدر آزادي در دل خود دارد که نيازي به دموکراسي هاي غربي نيست.
    معتقد نيستم که دولت فعلي دولت عدالت علوي ست، بلکه بر اساس خود اخبار هشت و نيم متصل به اين دولت هنوز هم هزار گونه زد و بند در بانکها و سيستم هاي ديگر اين دولت وجود دارد و بايد اين همه درست شود و هنوز کابينه دولت دهم خيلي مانده تا کابينه عدالت باشد. گرچه شايد اين دولت از برخي جنبه ها از دولت هاي قبلي بهتر هم باشد.
    معتقدم تحمل مسئولان دولت در پذيرش انتقاد بايد بسيار بيش از اين باشد.
    به عنوان يک شاعر ايراني که از زمان جنگ و پيش از قطعنامه در تمام صحنه هاي اين انقلاب بوده ام و هماره در خط رهبري و ولايت حرکت کرده ام معتقدم که راه درست برون رفت از اين بحران گذشت و فداکاري مسئولان است. همه مسئولند که به ايران اسلامي و مردم ايران فکر کنند تا ايران عراق و افغانستان ديگري نشود.
    آنهايي که در بي تقوا و گمراه خواندن انسان هاي بزرگ اين نظام کم نمي آورند مطمئن باشيد که اين شاعر را نيز بي نصيب از تهمت هايشان نخواهند گذاشت. اما به قول خودم:
    و تهمت صله شعرهاي من شد
    دلتنگ نيستم
    و کفي بالله شهيدا...
    اين ها که نوشتم نه توبه نامه است و نه تغيير موضع. که من هماره بر همين موضع بوده ام . اينها تنها بخشي از ناگفته هاي من در اين روزگار پرفتنه است که مي ترسيدم برخي از فتنه گران آن را چماقي کنند براي کوبيدن مظلومان. مقصد و مقصود من از سرودن اين شعرها تنها اداي دين بود و بس. نه دلم مي خواهد وزير و وکيل شوم و نه دلم مي خواهد بعد از اين ديگر شعر سياسي بنويسم. بس است هر چه گفتيم.
    نه دلم مي خواهد مأمومي باشم که جلوتر از امام به سجده بروم و مثل برخي براي ايشان تعيين تکليف کنم و نه دلم مي خواهد با فيگورهاي شاعرانه و روشنفکرانه قهرمان بازي در آورم. اين حکايت درد دل من است براي همان تعداد آدم هايي که وبلاگ مرا مي خوانند و مرا مي شناسند. دلم مي خواهد ايران اسلامي سربلند باشد و جهانيان اين گونه به ما نگاه نکنند که حالا فرزندان امام به جان هم افتاده اند. چون بنا بود سياست ما عين ديانت ما باشد و فعلا که اينگونه نيست.تمام آنچه نوشتم اين روزها نيز در راستاي همين هدف بود شايد نيز در جاهايي تند رفتم و شايد نيز در جاهايي اشتباه کرده باشم اما هدفم تنها نشتر زدن به برخي در جهت حفظ آرامش و حفظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي و امام خميني بود و هست. هر کسي هر تفسيري از اين نوشته کند ديدگاه اوست و آزاد است اما حرف من همين است که گفتم و نياز به تفسير بيشتر ندارد.
    و حرف آخر آن که: کاري کنيم که اين شبها راحت سر بر بالش بگذاريم و فرداي ديگر نيز خاک دستش را به مهرباني بر زير سر ما بگذارد و بگويد آرام بخواب که خواب مظلومي را نياشفته اي.
    و حرف آخر آن که: آي آدم هايي که به نام حفظ دين پيامبر اعظم به جان هم افتاده ايد، کجاي رفتارهاي دو طرف ماجرا شبيه شريعت رحماني پيامبر اعظم(ص) و مولاعلي(ع) ست؟
    اي کاش به جاي اين موج سواري ها و اين بگوها و مگوها و اين زد و خوردها همه مان يک بار ديگر به دقت نامه امام علي(ع) به مالک اشتر را مي خوانديم.
    و حرف آخر آن که:
    بيا دوباره به نهج البلاغه برگرديم.
    + ظ 
    مشت مي کوبم بر در پنجه مي سايم بر پنجره ها من دچار خفقانم من به تنگ آمده ام از همه چيز بگذاريد هواري بزنم آ ي.... با شما هستم آي... اين درها را باز کنيد مي خواهم فرياد بلندي بکشم چاره درد مرا بايد اين داد کند از شما خفته ي چند چه کسي مي آيد با من فرياد کند
    + ياد 
    موسوي قول داده بود اگر رييس جمهور شود اين "گشت‌هاي ارشاد" را جمع مي‌کند. ولي با اين که رييس جمهور نشد(؟) جمع‌شان کرد!
    + ياد 

    با ياد آوري معارفه رييس جديد فرهنگستان هنر

    زندگي صحنه زيباي هنرمندي ماست؛هر کسي نغمه خود خواند و از صحنه رود؛ صحنه پيوسته بجاست؛ خوش تر آن نغمه که مردم بسپارند به ياد…

    + ب 
    + تلاا 
    اعتراض شاعرانه عليرضا قزوه به تندروها :
    چقدر منافق خواندن مردم و تکفير اين و آن آسان شده است! / مرا بسياري از شما مي شناسيد. من شاعر "مولا ويلا نداشت"، شاعر "از نخلستان تا خيابان"، شاعر "با کاروان نيزه" و شاعر "کجايند مردان بي ادعا" امروز هم بر اين ادعايم که من پيش از اين شاعر مردم رنج کشيده بودم و بعد از اين هم با مردم خواهم بود.
    + داد 

    در كنار شعار نه غزه نه لبنان

    شعار هم غزه هم لبنان جانم فداي ايران نيز داده شد كه هيچ گاه به ان پرداخته نشد

    همچنين

    مردم چرا نشستين ايران شده فلسطين

    + دد 
    در برنامه زنده شبکه 3 (برنامه رو به فردا ) سلمي نمين و مرتضي نبوي در حال بحث پيرامون حوادث بعد از انتخابات بودند که سليمي در واکنش به شعار نه غزه ، نه لبنان ، جانم فداي ايران و همچنين شعار مرگ بر چين گفت: "من روزي که آقاي هاشمي نماز جمعه معروفش بعد از انتخابات را قرار بود برگزار کند من رفتم که ببينم اينهايي که در ظاهر از آقاي هاشمي حمايت ميکنند چه افرادي هستند. رفتم آنجا و ديدم شعار مرگبر چين مي دهند. به يکي از افرادي که آنجا بود گفتم چرا مي گوييد مرگ بر چين؟ در پاسخ گفت: آنجا مسلمانان را مي کشند. من به او گفتم که پس چرا مي گوييد نه غزه ، نه لبنان، جانم فداي ايران ؟؟ !! من به او گفتم مسئله چين خيلي مهم نيست. آنجا فقط يک مسئله قومي است و مسئله فلسطين يک مقابله اسلامي است. " / دوستان دروغ سليمي را که متوجه شديد؟ روزي که هاشمي خطبه خواند بعد از انتخابات قبل از ماه رمضان بود و شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران شعار مردم در روز قدس بود. سليمي نمين چگونه اين دروغ را در تلويزيون مطرح ميکند. واقعن گرفتار چه لجن هايي شديم. ( البته در اين برنامه سخنان مضحک و دروغ زياد بود که فقط اين گفته دروغش را براي اطلاع دوستان ارسال کردم)
    + عام فتح الله 
    حميد مصدق==تو به من خنديدي و نمي دانستي/من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم/باغبان از پي من تند دويد/سيب را دست تو ديد/غضب آلود به من کرد نگاه/سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک/و تو رفتي و هنوز،/سالهاست که در گوش من آرام آرام/خش خش گام تو تکرار کنان مي دهد آزارم/و من انديشه کنان غرق در اين پندارم/که چرا باغچه کوچک ما سيب نداشت:::فروغ فرخ زاد == من به تو خنديدم/چون که مي دانستم/تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي/پدرم از پي تو تند دويد/و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه/پدر پير من است/من به تو خنديدم/تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم/بغض چشمان تو ليک لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک/دل من گفت: برو/چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را…./و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام/حيرت و بغض تو تکرار کنان/مي دهد آزارم/و من انديشه کنان غرق در اين پندارم/که چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت.
    + عام فتح الله 
    جنبش راه سبز (جرس): ابوالقاسم خزعلي در جمع دانشجويان دانشگاه فردوسي به شدت از هاشمي رفسنجاني انتقاد کرده و به سيد محمد خاتمي حمله کرد. اين عضو مجلس خبرگان رهبري گفت:من تعجب مي کنم که آقاي هاشمي آمده در مشهد گفته موضوع رهبري برخاسته از مردم است . هاشمي که لقب آيت الله اي را هم همين طوري گرفته ! جواب روايت وليعصر را چه مي دهد که حضرت فرمود من او را حجت قرار مي دهم . وي با اشاره به اظهارات وزير اطلاعات در مدرسه فيضه اظهار داشت:وزير اطلاعات به مدرسه فضيه آمد و گفت آقاي هاشمي منحرف است و با منحرفين همدست است و ايشان با ما نيست
    + عام فتح الله 
    سايت تابناك بدون اشاره به نام هديه تهراني در خبري نوشت: امتناع از امضاي چك كمك ميليوني به نمايشگاه يك هنر پيشه به عزل مدير انجاميد. به نوشته اين سايت شنيده‌هاحاكي از آن است كه عضو هيئت مديره يك منطقه توريستي به جهت امضا نكردن چك 30 ميليون توماني كمك بلاعوض به نمايشگاه يك هنرپيشه ازسمت خود عزل گرديده است. بنابراين گزارش، مقرر گرديده بود كه مبلغ 30ميليون تومان به نمايشگاه اين هنرپيشه سينما كمك مالي شود ولي اين عضو هيئت مديره از امضاي چك خودداري نموده است. سرپيچي اين عضو هيئت مديره با برخورد بسيار تند مسئولان بالادستي مواجه گرديده تاجايي كه بعضي از منابع غير رسمي اعلام نموده اند كه به دستور يك مقام ارشد نامبرده از سمت خود عزل گرديده است
    + ييب 

    آقاي مدير وبلاگ به نظرم جا زدي

    خوب نظري كه براي يك مطلب آرشيوي مربوط به تير ماه بوده را چرا دوباره اينجا مياري پس بايد جواب هاي اين نظر را هم دوباره زنده كني حالا اون دوستتون(م) فرق حذف كردن نظر با آرشيو كردن مطلب را نميداند شما مثلا بي طرفي به خرج دادي

     <      1   2   3   4   5    >>    >