• وبلاگ : روستاي آذران (نگيني درکوههاي کرکس)
  • يادداشت : سوگ مادر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 75 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    + اتاتتا 

    باهنر طرح عدم کفايت سياسي احمدي نژاد را دنبال مي کند


    جرس: در حالي که نمايندگان مجلس طرح سوال از احمدي نژاد را بار ديگر مطرح کرده اند، باهنر خواستار طرح عدم کفايت سياسي براي رئيس هيات دولت شد.
    سايت تماشا از سلسله وبسايتهاي نوظهور نزديک به دولت است که طرح محمدرضا باهنر عليه احمدي نژاد را بازي کردن با آتش خوانده است.
    اين سايت نوشته است: محمدرضا باهنر از سران اقتدارگرايان در مجلس طرحي را مطرح کرده که براساس آن، بدون سوال از رييس جمهور، مستقيما براي عدم کفايت رييس جمهور راي گيري شود.
    بر اساس اين گزارش يک منبع نزديک به دفتر احمدي نژاد با تقبيح شديد اين گونه رفتارها تاکيد کرد، اکنون که پرسش هايي از سوي اين افراد نسبت به عملکرد دولت مطرح شده است، بهتر است مردانه عمل کرده و مطابق قانون اساسي و پس از ارايه فرصت لازم پاسخ هاي احمدي نژاد را گوش کنند.

    وي تلويحا تهديد کرده است که در صورت ادامه رفتارهاي خطرناک باهنر، ضمن پيگيري قضايي، جزييات تحرکات وي، با ملت در ميان گذاشته خواهد شد.
    وي در پايان از نمايندگان و ارباب رسانه درخواست کرد، مسايل را با آرامش پيگيري کنند، چرا که بازي با آتش عاقبت خوبي ندارد و موج اخير نيز به زودي فروکش خواهد کرد.
    + اتاتتا 
    چو مغلوبه شد جنگ آدم کشان/ کشيدند هر دسته خط و نشان// به کشتي گرفتن نهادند سر/ خريدند شمشير و گرز و سپر// چنين گفت با احمدي سيدعلي/ که اي خنگ بزمجه ول مع طلي// ترا من چنان سوت خواهم نمود/ که بر خيزد از کله ات بوي دود// گمان برده اي من چلاقم پسر/ چنان بر سرت مي زنم با تبر// که برق از دو چشمت پرد از دوسو/ سپس خشتکت را کنم پشت و رو// به ميدان فرستم يکي گاو نر/ ....
    + اتاتتا 
    شمس تبريزي : ولايت آن باشد که او را ولايت باشد بر نفس خويش، و بر کلام خويش، و سکوت خويشتن، و قهر ها در محل قهر، و لطف در محل لطف، و جواب در محل جواب
    + اتاتتا 
    عجب دنيايي شده.... يک روز محمود عکس زن ِ ميرحسين رو توي تلويزيون ميگيره بالا، يه روز توي نماز جمعه ميگن از آقا اطاعت نکني زنت رو بهت حروم ميکنه
    + اتاتتا 
    با کمال تاسف اعتراف طائب را بعد از شش سال ببينيد

    :: مهدي طائب: از شش سال پيش مي‌دانستيم تيم احمدي‌نژاد خطرناک است

    + اتاتتا 

    :: طرح 14000 صلوات براي رهايي احمدي نژاد از طلسم و جادوي مشايي!

    خودتان اين پوستر را ببينيد تا دستگيرتان شود که چرا توسل به جادو و جمبل و جن و پري پايش به عالم سياست ما نه تنها باز شده که محل دعوا هم شده است. اين طرح نشان مي دهد که حکومت جمهوري اسلامي تا کجا از اعتقادات پاک و بي آلايش مردم ايران سوء استفاده مي کند. درخواست 14000 صلوات براي رفع بلاي مشايي و طلاق احمدي نژاد از او! گاهي وقتها آدمي تصور مي کند با قصه پري ها سر و کار دارد و نه سرزميني که پادشاهي چون کوروش 2500 سال پيش از اين آن بيانيه حقوق بشر را صادر کرده است. شرم آور است منازعات سياسي اين روزهاي ايران. شرم آور!
    + hg 
    همه اينها باعث شد تا من ايمانم به آقاي "عباس غ" بيشتر شود .

    تا اينکه سال پيش من براي شرکت در مناقصه ساختمان اجلاس در کيش به تهران آمدم و فرمهارا گرفتم و همان روز هم براي اينکه مشکلم اين بار هم حل شود ! گشتم و خلاصه آقا را پيدا کردم! در محله ديلمان در شهر ري در يک باغچه مانندي ايشان را ديدم و گفتم: آقا ! اين فرمها را تبرک کنيد که برنده شوم .ايشان گفت چيست؟ گفتم فلان است و گفت حل شد کارت!


    همان لحظه پرسيدم چرا؟ گفت: الان مي بيني تو از خواصي ! خلاصه کمي که نشستم ديدم آقاي "م" از اتاقي آمدند بيرون با دشداشه اي سفيد و بلند . "عباس غ" با ايشان حرف زد و ايشان آمد نشست کنار من و حرف زديم و خلاصه گفت فردا بيا به آدرسي واقع در شمال تهران کنار مدرسه و سفارت ايتاليا . آپارتماني بود و رفتيم و نشستيم. ايشان گفت کارتان انجام مي شود ، اما بايد سهم امام(ع) را هم بدهيد! که پرسدم چقدر؟ گفت پانصد هزار يورو ! که البته براي من بسيار بالا بود ولي من نگفتم نه و گفتم چشم بايد از آلمان بياورم . همان روز آنجا خانمي را ديدم بي حجاب و با وضعيت آنچناني که اسمش بود پانته آ [...] که آمد و حرف زد و معلوم شد که ايشان و پدرشان و شرکتشان همه کاره اين پروژه هستند !
    + hg 

    هربار هم ايشان دعايي برايم مينوشت . آخرين بار که ايران بودم و مي خواستم از ايشان خداحافظي کنم و به آلمان بيايم ايشان را در منزل [...] در خيابان سبلان ديدم . گفت فلاني بيا مي خواهم تو را به يکي از خواص معرفي کنم که آقاي دکتر[...] بودند .ايشان دو سال بعد [...] شدند و من تا آنروز ايشان را اصلا نمي شناختم. رفتيم در حياط خلوت همان منزل که دکتر با چند نفري نشسته بود و ظرف اناري هم بود. آقاي " عباس غ " که همه آقا صدايش مي کردند من را معرفي کرد و نشستيم. آقاـ عباس غ ـ اناري را برداشت ونصف کرد و نصفش را در کيسه اي گذاشت و نصفش را به دکتر [...] داد و گفت اين را خودت بخور و اين راهم به سيد بده . من البته نفهميدم منظورش از سيد کيست ؟ رو به من کرد و گفت : فلاني اين انارها را مولايمان فرستاده است . خب من هم تحت تاثير قرار گرفتم و اشکم جاري شد و خلاصه نصف اناري هم خوردم و دعا کردم کار آلمانم درست شود که آقاـ عباس غ ـ گفت شک نکن همه مشکلاتت حل مي شود و البته بطور معجزه آميزي هم حل شد

    + hg 
    افشاگري بسيار مهم ---- م = مشايي --- ع غ = عباس غفاري از سايت قاليباف
    اما آقاي يوسف خ در نامه اي که براي سايت شفاف ارسال کرده ، نوشته است :

    بسم الله النور

    من يوسف خ هستم و چند سالي هست که در آلمان در يک پروژه ساختمان سازي انبوه مهندس ناظر هستم .

    اطلاعات من البته بيشتر درباره آقاي "م" [ليدر جريان انحرافي است ] و خانم ديگري بنام پانته آ [...] .

    در ساليان قبل حدود سال 1374 من آقاي "عباس غ " را از طريق فردي بنام غلامعلي [...]شناختم . گرهي در کارم افتاده بود و ايشان من را برد منزل فرد ديگري . ايشان را شناختم. يکسري دعا را با زعفران در کاسه چيني اي که گفته بود با خودم بياورم نوشت و بعد گفت با اين آب زمزم که در قوطي اي بود ، مخلوطش کن و در سه وعده بخور. من انجام دادم و دست بر قضا گره از کارمان [احتمالا اتفاقي] باز شد .

    من هيچ وقت به اين مسال اعتقاد نداشتم ولي خب راستش را بخواهيد ته دلم کمي لرزيد. گذشت و گذشت و من هر از گاهي که به تهران مي آمدم - آنزمان من در معدن گل گهر کار ميکردم ـ به ايشان هم سري مي زدم و جالب اينکه هر بار هم يکجايي بود .يک بار در باغي در شهريار و يک بار در شهرري و چندباري هم در خيابان ايران

    + hg 
    من براي زيارت امام رضا (ع) عازم مشهد بودم و گفتم چشم، حتما بروم مشهد و بيايم ، ببينيم چه مي شود که آقاي "م" گفت رازش را نمي دانم ولي تو داري خاص ميشوي ،چون ماهم با آقاـ عباس غ ـ فردا عازم مشهديم .

    واقعا من سردم شده بود و مانده بودم چه بگويم ؟ خلاصه دو روز بعد در صحن انقلاب آقاـ عباس غ ـ و " م " و خانم پانته آ نشستند و گفتند پول را سريع بايد بدهي چون براي سربازان مولا ميخواهيم غذا بفرستيم ! من شل شده بودم که بدهم يا ندهم ؟

    شب قرارمان شد در احمد آباد. وقتي رفتم در حياط آن خانه بزرگ نشسته بودم و " عباس غ " و تعداد زيادي هم دورش بودند تا اينکه خلوت که شد رفتيم داخل خانه . بعد از ساعاتي من بودم و آقاي " م" و خانم پانته آ و " عباس غ " و دو سه نفر ديگر خلاصه من وعده کردم که تا ماه آينده پول را جور کنم .

    + hg 
    به تهران آمدم و چند روز بعدش هم به دفتر معماري خانم پانته آ رفتم و درباره کار و مسائل اينگونه صحبت کردم . برگشتم آلمان نتوانستم پول را جور کنم و البته کمي هم ترديد داشتم . تا اينکه آقاي "م" به برلين آمده بود و رفتم ديدم خانم پانته آ هم هست . اول در کنفرانسي در هتل بوديم و بعد هم در رستوراني در غرب برلين پستدام دعوت شدم که چند نفري بيشتر نبوديم. سر ميز نشسته بوديم و خانم پانته آ هم بي حجاب بود . به نظرم مي رسد که رفتارشان هم کمي سرخوش بود که فکر کنم چيزي نوشيده بودند و ... من حقيقتا ترسيدم و گفتم چه بسا اتفاقي بيفتد و درد سر بشود . همان شب بعد از اينکه ايشان را تا هتل مشايعت کردم ، ارتباطم را کاملاً قطع کردم .

    براي کنفرانس ايرانيان خارج از کشور هم برايم دعوتنامه فرستاده بودند که البته بدليل کار نتوانستم بيايم و ديگر ارتباطي نداشتم تا اينکه چند روز پيش اخباري را شنيدم درباره "عباس غ" که به او مي گفتند آقا !

    اين اطلاعات من بود درباره اين آقا و دوستانش چون آقاي " م " و خانم پانته آ ...

    اميدوارم راهگشا باشد .

    يا علي
    + hg 
    .تلويزيون الجزيرا : احتمال دارد احمدي نژاد رئيس جمهور رژيم اسلامي در ايران تا يکشنبه استعفاء دهد
    + /./; 
    فردا طرفداران احمدي نژاد قرار است به بهانه عزاداري در خيابان وليعصر جمع شوند اين در حالي است که منتقدان اصولگرا و حاميان خامنه اي نسبت به اين گردهمايي هشدار دادند و اعلام کردند به جريان انحرافي اجازه نخواهد داد تا مراسم عزاداري دختر پيامبر اسلام را در وليعصر تهران برگزار کند.
     <      1   2   3   4   5      >