عکس قشنگي از موسوي گذاشتين، ممنونم
خيلي دلم براش تنگ شده.بعدها همه خواهند فهميد اوچه کسي بود و ما با او چه کرديم
ميرحسين موسوي در ادامه ي اين مناظره مي گويد : “من ابتدا يک شاخص هايي از دوران جنگ مطرح مي کنم که در جلسه اي که با فعالان اقتصادي داشتم يک جمله گفتم و آن اين بود که جنگ و “اقتصاد جنگي” تمام شده و من قويا از اقتصاد دوران جنگم دفاع مي کنم.” “به گواهي سند پيوست برنامه اول پس از انقلاب سياستهاي کلي مداخله دولت در اقتصاد از 63 درصد در سال 56 به 40 درصد تا سال 67 رسيد يعني همان موقعي که عليرغم اقتصاد جنگي مسئله کوپن و توزيع کالاهاي اساسي و مداخلات دولت در اقتصاد بوده ولي شاخص کلي مداخلات دولت نسبت به قبل از انقلاب از 63 به 40 درصد رسيده در دوره بعد از جنگ نيز استثنا بوده است.” موسوي ادامه مي دهد : “بالاترين نرخ رشد توليد ناخالص داخلي در فاصله سالهاي 56 تا امروز متعلق به سال 1361 ميباشد که معادل 12?6 درصد است که تا امروز تکرار نيز نشده است و همينطور پايينترين نرخ رشد نقدينگي از سال 1353 تا به امروز که در آن قرار داريم نرخ رشد 6 درصد است که متعلق به سال 1363 است و پايينترين نرخ تورم نيز از سال 1353 تا به امروز در سال 1364 اتفاق افتاد که معادل 6?9درصد بود و ضريب جيني نيز که مشخص کننده نابرابري درآمد در کشور نيز است که کشور در آن به سمت شکافهاي طبقاتي پيش ميرود و با برعکس آن از 0?51 درصد در سال 58 به 0?40 درصد در سال 67 رسيد که البته اين ايدهآل نيست، ولي اين روند را نشان ميدهد و در حالي که تعداد کارمندان دولت فرانسه از حدود 700 هزار نفر در سال 1939 يعني آغاز جنگ به حدود 2 ميليون نفر در سال 1945 رسيده اما اين عدد براي ايران در جنگ تحميلي تعداد کارکنان دولت از يک ميليون و 600 هزار نفر در سال آغاز جنگ به يک ميليون و 492 هزار نفر در پايان جنگ رسيد يعني تقليل پيدا کرده و جنگ در موقعي آغاز شد که عراق 14 ميليون نفر جمعيت داشت و درآمد سالانه آن 26 ميليارد دلار بود و هر ماه نيز يک ميليارد دلار از سوي کشورهاي عربي به آن هديه ميشد.” ميرحسين موسوي ادامه مي دهد : “در تمامي سالهاي جنگ شرايط خاصي بر کشور حاکم بود در سالهايي درآمدمان به 7تا 8 ميليارد دلار در سال ميرسيد وقتي جنگ تمام شد عراق 86 ميليارد دلار بدهي خارجي داشت ولي ما هيچ بدهي خارجي نداشتيم و کشور را با آن رقم کم اداره کرديم و اينها شاخصهايي است که توجيه کننده وضعيت اقتصادي ما در دوران جنگ است.”..
اين نوع پالس هاي الکترومغناطيسي را از دو طريق مي توان ايجاد کرد: انفجار هسته اي در ارتفاع بالا و يا از طريق انفجار شيميايي در ارتفاعات پايين تر. سلاحهايي که با انفجار هسته اي صورت مي پذيرند قدرت تخريبي بسيار بالايي دارند و شدت عمل آنها بستگي به ارتفاع انفجار دارد. بيشترين راندمان انفجار زماني است که انفجار هسته اي در ارتفاعات بالاي 30000 متر صورت گيرد. انفجار هسته اي از طريق يونيزه کردن اتمسفر ميدان مغناطيسي بسيار قويي درست ميکند که از جمله باعث سوختن خازنهاي برقي خواهد شد. اين انفجار کمتر از يک ميليونيم ثانيه طول ميکشد و به ساختمانها ضرري وارد نميکند و ميزان خسارت آن با يک بمب اتمي که بروي زمين منفجر شود قابل مقايسه نيست و بسيار کمتر است زيرا تنها وسايل برقي را نشانه مي گيرد. اما بسياري از دانشمندان بر اين عقيده هستند که اين نوع انفجارها بروي شبکه مغزي انسان نيز تاثير ميگذارد و ممکن است حتي باعث مرگ انسانها نيز بشود. هنگامي که پالس را بخواهند از طريق انفجار هسته اي ايجاد کنند بايد موشک هاي با دوربرد بالا را بکار ببرند و اگر پالس را از طريق انفجار شيميايي بخواهند توليد کنند بايد از هواپيماهاي بدون خلبان براي حمل سلاح استفاده کنند. اسرائيل هر دو نوع اين فني آوري را در اختيار دارد. قدرت پالسهاي با انفجار شيميايي بسيار کمتر از قدرت با پالسهاي هسته اي هستند و بيشتر در مورادي از آنها استفاده مي شود که قصد ضربه زدن به منطقه کوچک و ويژه اي باشد. پالس الکترومغناطيسي يا به زبان انگليسي EMP Electro-Magnetic Pulse انتشار سريع و بسيار کوتاه مدت امواج الکترومغناطيسي با دامنه بسيار قوي است که مي تواند بسياري از تجهيزات الکتريکي و الکترونيکي منطقه اي بسيار بزرگ را از بين ببرد. عواقب ناشي از ايجاد چنين پالسي در يک منطقه پرجمعيت مي تواند ويرانگر باشد. در کشورهاي صنعتي اين سلاح هميشه بعنوان يک خطر بزرگ در نظر گرفته شده است. اين نوع پالس در سال 1945 در آزمون هسته اي آمريکا کشف شد و سلاح جديدي نيست بلکه بعنوان استفاده جانبي از يک بمب اتمي بسيار خوب شناخته شده است. برنامه هاي کاربردي EMI عمدتا نظامي هستند، اما در صنعت نيز کاربردهايي دارند. از زمان جنگ سرد کشورهاي بزرگ همچون آمريکا در باره کاربرد اين نوع سلاح ها عليه دشمن فرضي تحقيقات زيادي کرده اند. اساس اين سلاح ايجاد يک پالس الترومغناطيسي است که مدت کوتاهي طول مي کشد و همانند برق ناشي از برخورد ابرها عمل ميکند اما با شدتي ميليونها بار قوي تر و در منطقه اي بسيار بزرگ. پالس باعث اختلال شبکه برق و کليه دستگاههاي الکترونيکي ميگردد و در اغلب اوقات خساراتي که وارد ميکند جبران ناپذير است و دستگاههاي برقي و الکترونيکي بايد عوض شوند. راديو، تلويزيون، کامپيوتر، تلفنها و ... همه مي سوزند.
اين نوع پالس هاي الکترومغناطيسي را از دو طريق مي توان ايجاد کرد: انفجار هسته اي در ارتفاع بالا و يا از طريق انفجار شيميايي در ارتفاعات پايين تر. سلاحهايي که با انفجار هسته اي صورت مي پذيرند قدرت تخريبي بسيار بالايي دارند و شدت عمل آنها بستگي به ارتفاع انفجار دارد. بيشترين راندمان انفجار زماني است که انفجار هسته اي در ارتفاعات بالاي 30000 متر صورت گيرد. انفجار هسته اي از طريق يونيزه کردن اتمسفر ميدان مغناطيسي بسيار قويي درست ميکند که از جمله باعث سوختن خازنهاي برقي خواهد شد. اين انفجار کمتر از يک ميليونيم ثانيه طول ميکشد و به ساختمانها ضرري وارد نميکند و ميزان خسارت آن با يک بمب اتمي که بروي زمين منفجر شود قابل مقايسه نيست و بسيار کمتر است زيرا تنها وسايل برقي را نشانه مي گيرد. اما بسياري از دانشمندان بر اين عقيده هستند که اين نوع انفجارها بروي شبکه مغزي انسان نيز تاثير ميگذارد و ممکن است حتي باعث مرگ انسانها نيز بشود. هنگامي که پالس را بخواهند از طريق انفجار هسته اي ايجاد کنند بايد موشک هاي با دوربرد بالا را بکار ببرند و اگر پالس را از طريق انفجار شيميايي بخواهند توليد کنند بايد از هواپيماهاي بدون خلبان براي حمل سلاح استفاده کنند. اسرائيل هر دو نوع اين فني آوري را در اختيار دارد. قدرت پالسهاي با انفجار شيميايي بسيار کمتر از قدرت با پالسهاي هسته اي هستند و بيشتر در مورادي از آنها استفاده مي شود که قصد ضربه زدن به منطقه کوچک و ويژه اي باشد.
سردار سعيد قاسمي در جمع دانشجويان دانشگاه صادق اعتراف کرد که برخلاف شورش طبقه متوسط جامعه، قادر نيستند شورش طبقه پائين جامعه را کنترل کنند و به محض اينکه پائين شهري ها قيام کنند ، مجبور به فرار از کشور هستند.