انتشار خبر مذاکره ولايتي با دولت ايالات متحده در خاک آمريکا مهمترين شايعه امروز فضاي مجازي است، اگرچه طي يکي دو روز آينده يکي از سخنگويان دولت آمريکا احتمالا بصورتي صريح درباره صحت يا سقم اين شايعه موضعگيري خواهد کرد اما به نظرم وجود سه عنصر در اين خبر کوتاه نشان از ساختگي بودن آن دارد: اول: مذاکره بين ايران وآمريکا ابتدا قطعا و براي چند دور در کشور ثالث صورت مي گيرد قطر, عمان، عراق يا ترکيه گزينه هاي اوليه به نظر مي رسند و آمريکا بعيد ترين گزينه براي جمهوري اسلامي است. دوم:فرد مذاکره کننده قاعدتا بايد کاکردي متفاوت با دکتر ولايتي که يک چهره سياسي - ديپلماتيک وکانديداي رياست جمهوري است داشته باشد، نظام از ساير مهره هاي خود براي چنين مذاکره اي استفاده خواهد کرد که کارکرد مستقيم وغيرسياسي داشته باشند. سوم:همراهي طائب رييس سازمان اطلاعات سپاه بعيد ترين قسمت شايعه است، سفر وي به خاک آمريکا در حالي که در فهرست سياه قرار دارد کمي طنزآميز به نظر مي رسد. با اين حال به نظرم خبر يکشنبه سي ان ان درباره گفتگوهاي محرمانه ايران وامريکا که به توافقي منجر نشده را بايد جدي تر گرفت در ادبيات ديپلماتيک گفتگو با مذاکره تفاوت دارد و بعنوان مقدمه اي براي آن محسوب مي شود بنابراين خوشبينانه ترين نوع نگاه به اين شايع آن است که ولايتي نبوده کس ديگر بوده، آمريکا نبوده جاي ديگر بوده، طائب هم اصلا نبوده، مذاکره هم نبوده گفتگو بوده است و به توافقي منجر نشده. و نکته ديگري که ميتواند قابل تامل باشد اين است که مذاکره و توافق با دولتي که کمتر از ده روز تا پايان عمرش باقيست براي طرفين ماجرا کمي عجيب به نظر ميرسد. مگر اينکه نظر بر کمک در حفظ اوباما باشد و قرار است اين گفتگو برگه برنده اي براي اوباما باشد. احتمالا همان شايعه اي که درباره سفر ولايتي به آمريکا در اوائل تابستان در تهران پخش شده بود تازه به دوستان رسيده، البته شايد هم خبر درست باشد، به هرحال سخنگوي دولت آمريکا قطعا در اين شرايط حساس قبل از انتخابات نمي تواند در برابر خبرنگاران دروغ بگويد پس منتظر مي مانيم.
کوچک مردي زشت خوي و نابکار، به هزار ترفند و ريا آمد [او را آوردند] و از خون مردمان بگذشت تا قاتق نان "آقا" باشد، شد قاتل جانش. مبارک است؛ خودتان گفته ايد چوب خدا صدا ندارد. بگذريم که اين يکي صدا دارد و بسيار هم.
به هر روي اين دعوايي ست بين گرگ ها و در آن سخنگويي از قانون و ملت و حق ملت، تنها محملي ست براي پيشبرد دعوا؛دعوايي که در آن ز هر طرف شود کشته، سود ايران است، اما حالا که آقاي "اوه اوه" چشم در چشم مردمان دوخته و از "عزم" خويش براي دفاع از حقوق مردمان دم مي زند، بد نيست به ياد هم بياوريم که احمدي نژاد خود تبلور و نماد کامل نقض قانون و حق ملت است. و از همان روز اول که نام دروغينش بر اروميه و اردبيل و تهران و بر ميهن ما، ايران نشست. [بعدها بود که تغيير نامش آشکار شد و پدرش براي دومين بار در گذشت. ]
وقتي مست باده قدرت، مي رفت تا دومين دور رياست جمهوريش را آغاز کند، حفظ حقوق مردماني که در خيابان، راي خود را مي خواستند و پاسخگويي قانوني به آنان، جزو وظايف اش نبود؟ وقتي ماموران حکومت جوانان ميهن ما را در خيابان ها زير ماشين مي گرفتند و در زندان ها مي دريدند، و او با نيشخند دردآورش، مرگ ندا را در رسانه هاي غربي، افسانه مي خواند، نظارت بر اجراي قانون و حفظ حقوق شهروندي و "رعايت حقوق اساسي ملت" جزو وظايفش نبود؟ براي نشان دادن به پاي بنديش به قانون نبود که قاتل کهريزک، سعيد مرتضوي را به دندان گرفت و رتبتش بالاتر برد؟ ساختار اداري تامين اجتماعي رازير و رو نکرد و زمين و زمان به هم ندوخت تا سعيد مرتضوي در کنار وي بماند؟
راستي آنگاه که به صراحت گفت "خط قرمزش کابينه" اش است به کدام بند قانون اساسي اشاره داشت؟ جوانفکر، ملت است يا ملت، ملت؟ همان ها که دسته دسته شان در بندند و آقاي "اوه اوه" بابت شان ياد قانون نيفتاده و حالا ناگهان فيل اش ياد قانون کرده و اينکه "بعد از مقام رهبري بالاترين مقام" مملکت است.
بله؛ آقاي خامنه اي بايد روزي بابت "نقض حقوق" مردمان ميهن ما پاسخ دهد. در آن روز در جايگاه متهمان اما، نه تنها يک نفرکه بسياري خواهند نشست. احمدي نژاد، در آن دادگاه، "بعد از مقام رهبري بالاترين مقام" خواهد بود.
از دوران شهرداري او بر شهري آغاز کنيم که در روزگار شاه، شهرداري چون نيک پي را ديده بود و در دوران جمهوري اسلامي کرباسچي را. بودجه هاي همه آن دوران ها هم قابل دستيابي ست. آقاي "اوه اوه" شهر ما را آباد کرد يا ميليارد ميليارد خرج بسيج و تکيه و مداح و.... کرد که پايه هاي رياست جمهوريش را بريزد؟ آن موقع، قرار نبود از حق مردمان و حکومت قانون دفاع کند؟ حسابرسي، عملي قانوني نبود که هنوز خبري از ميلياردهاي گمشده اش نيست؟ آن موقع که ياران خويش ـ بخوانيد اعضاي باندش ـ را مي چيد تا کسي سر درنياورد که کدام نقشه شوم را مي ريزد، قرار نبود نگران قانون و حقوق مردمان باشد؟
آن زمان که حزب هايش، قارچ وار مي روييدند، و با باند اروميه و سرداراني ميلياردي و "نقدي"، طرح "عملياتي پيچيده و چند لايه" را مي ريخت، صحبت از قانون موضوعيت نداشت؟ وقتي از پله هاي مارپيچ حکومت اسلامي بالا مي رفت که بگويد "پول نفت را بر سر سفره ها خواهد آورد" قانون بي معنا بود؟ آنگاه که خاک ايران را چون غارتگران مغول، بر توبره کشيد و غنايم بين خواهر و شوهر خواهر و برادر و داماد خواهر و داماد و پدر داماد و خاله و خانباجي.... تقسيم کرد، قانون، معنايي ديگر داشت؟ آن گاه که ساختار چندين و چند ساله مملکت بر هم ريخت و سازمان برنامه و بودجه را يکشبه بر چيد و.... با معناي قانون آشنا نبود؟ آن هنگام نگراني اش "از نحوه اجراي اصول متعدد قانون اساسي" تشديد نشد؟
آن گاه که پول خزانه، نقد کرد و در جيب نوچه ها ريخت و با تقسيم پول، لشگر مردمان گرسنه به راه انداخت که در پس ماشين ضد گلوله اش بدوند به اميد لقمه اي نان و کمي حق، قانون را با "غ" مي نوشتند؟ آن روزها که در هر نشست کابينه، ده ها و صدها طرح، به تصويب مي رساند وروي کاغذ و بر زمين هاي خالي، کارخانه و سد و پل و... افتتاح مي کرد، نگران حقوق مردمان و وظايف قانوني اش نبود؟ "صيانت از حقوق اساسي ملت" وظيفه اش نبود؟.....
سيد حسن ميرکاظمي در سالهاي گذشته، با ارتباط گيري با برخي از سخنرانان و مداحان به دعوت از آنها براي برگزاري مراسم در مسجد الهادي (ع) مي پرداخت. با نصب تابلوهاي گوناگون در ميادين تهران و بعضاً اجاره بيلبوردهاي اتوباني با هزينه هاي گزاف و تبليغات وسيع اينترنتي، تبليغ هيئت مذکور انجام و تهيه و توزيع وسيع فيلم مراسم هيئت مذکور که دقايقي از آن اختصاص به پخش تصاوير گريه شخص سيد حسن ميرکاظمي و برادرش مي باشد، انجام مي شد.
برخي اين موارد را زمينه ساز جلوگيري از برخورد دستگاه قضايي با وي مي دانند . اما ايشان امروز هم در آشفته بازار ارز بيکار ننشسته، بلکه به فعاليت شديد ارزي در بازار تهران و خيابان آرژانتين مي پردازد. وي به همراه دوستان خود (ابوالفضل – ر ، مسعود – ر و محمد – ي) که اتفاقا اينها هم از اطرافيان مداح چيذرنشين هستند، با ايجاد حلقه هايي به عنوان يکي از بزرگترين چهره هاي آشفته بازار دلار مي باشد.
بازتاب تا کنون خبري از برخورد مراجع قضايي با نامبردگان دريافت نکرده است.