سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از شهوت پنهان بپرهیزید : دانشمند دوست دارد که کنارش بنشینند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

روستای آذران (نگینی درکوههای کرکس)
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) دوشنبه 87 بهمن 21   ساعت 10:30 عصر

مردم شهید پرورازران نیز همراه با مردم ایران در شب 22 بهمن فضای روستا را با نوای الله اکبر عطر آگین کرده ویاد وخاطره پیروزی انقلاب را گرامی داشتند.راهپیمایی 22 بهمن نیز فردا برگزار میگردد.


دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) شنبه 87 بهمن 19   ساعت 12:22 عصر

نمایشگاهی با موضوع انقلاب اسلامی ومقاومت فلسطین با همکاری پایگاه شهیده در حسینیه برپا شده است.

دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) شنبه 87 بهمن 19   ساعت 12:17 عصر

مراسم بزرگداشت یاد شهیدان مرتضی معصومی -زمانی- بهرامی-لطیفی-عباس خیراندیش-عبدالله معصومی-عمران سعادت -خیرپرست وکریم پرست د رتاریخ 24/11 87در حسینیه برگزار میگردد.(شب جمعه)

دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) چهارشنبه 87 دی 25   ساعت 2:19 عصر

مراسم شبی با شهدا گرامیداشت شهید عبدالله باقدرت این هفته در حسینیه احمدیه برگزار میگردد.

دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) جمعه 87 آذر 29   ساعت 8:21 عصر

فردوس ماکتی است زایوان کوی تو        یوسف اسیر جلوه ومبهوت روی تو

شیعه خبرنگار غدیر است در جهان          کفش تمام شیعه نثار عدوی تو

بوش در حالی که تنها یک ماه به پایان دوران ریاست جمهوری اش باقی مانده وبرای

نشان دادن موفقیت در امضای توافق نامه ذلت بار امنیتی با عراق فاتحانه با نخست وزیر این کشور دست

میداد با خشم این جوان عراقی مواجه گردید که فریاد میزد ای سگ این بوسه خداحافظی است واولین کفش به سویش پرتاب شد وباز هم فریاد جوان عراقی راشنید که این کفش هم از سوی بیوه زنان یتیمان وآنهایی که عزیزانشان در عراق به دست توکشته شده اندوبعد هم لنگه دوم را پرتاب کرد .

اکنون کفشهای منتظرالزیدی تا بیش از 20میلیون دلار قیمت گذاری شده وبسیاری از ثروتمندان جهان خواستار خرید این کفشها هستند.بیش از 200وکیل در سراسر جهان آماده دفاع حقوقی از وی شده اند.صدها هزار نفر از مردم عراق ودیگر مردم دنیا خواستار آزادی وی شده اند.

گفتی برای بوسه آخر خبرنگار            گفتی به یاد خون برادر خبرنگار

یک جفت کفش تو برد آبروی بوش       سرباز پابرهنه حیدر خبرنگار


دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) پنج شنبه 87 آذر 28   ساعت 4:53 عصر

گامى در مسیر (خودسازى و عرفان براى جوانان)، جواد محدثى، قم: مؤسسه بوستان کتاب، دوم، 1381، 224ص، رقعى.


گامى در مسیر در پى بررسى و پاسخ به این سؤال مهمْ شکل گرفته است که: «چگونه مى‏توان به کمال انسانى رسید؟». کمال انسانى یعنى خوب شدن، پاک زیستن، سالک راه حق گشتن و... و از آن‏جا که جوانى بهترین فصل رسیدن به خودباورى و مناسب‏ترین زمان براى اصلاح نفس است، مخاطبِ کتاب، جوانان‏اند. قصد مؤلف، پرداختن به مباحث نظرى و برهانى نیست؛ بلکه زبانِ مقالاتِ کتاب، زبان دل است. همان زبانى که زبان آشناى فطرت آدمى است.
این سلسله مقالات کوتاه با عنوان گامى در مسیر در مدت بیش از سه سال در صفحه جوانان روزنامه جمهورى اسلامى به صورت هفتگى چاپ شده است. با آن‏که محتواى این نوشته‏ها عمدتاً گرفته شده از آیات قرآن و احادیث معصومان(ع) و معارف دین است، اما در همین قالب، اصولى چون کوتاهى مقالات، تنوع موضوعات، روانى و سادگى قلم، لحن خودمانى و صمیمى و... مراعات شده است.
کتاب در پنج بخش سامان یافته است: 1 . هستى، در نگاه عارفانه، 2 . در قلمرود دل: با مطالبى درباره دریاى دل، حفاظت از حریم دل، طعم محبت و...، 3 . خودسازى: شامل مطالبى پیرامون گوهر اخلاص، بیمارى‏هاى اخلاقى، توبه و نماز، 4 . سلوک اجتماعى: که در آن از آیین همرهى، سخن و سکوت و نقادى خویشتن سخن رفته است، 5 . منزل واپسین: کامیابى عمر، تبدیل دنیا به آخرت و عبور از پل دنیا .
در بخش‏هایى از کتاب مى‏خوانیم: «عارفان بزرگ، نسبت به آنچه بر دل وارد مى‏شود و آنچه بر ذهن‏ها القا مى‏گردد، مراقبت داشته‏اند و یکى از عوامل رسیدن به آن رشد روحى و معنوى را «نگهبانى دل» دانسته‏اند. تعبیرشان این بوده است که ما «بوّاب قلب» و دربان دلمان بوده‏ایم که به این جا رسیده‏ایم. کیست که به صفاى باطن خود علاقه داشته باشد، اما نسبت به واردات قلبى بى‏توجه باشد؟».

دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) پنج شنبه 87 آذر 28   ساعت 4:46 عصر

 


استادجواد محدّثى

هرچند ادعاهاى بزرگ داریم، اما در مسیر کمال و رسیدن به «هدف خلقت» و بالنده ساختن «شخصیت انسانىِ» خویش، هنوز شاگرد کلاس اوّلیم و کودک دبستانى و طفل راه. خواسته‏هایمان زیاد و تمایلاتمان سیرى‏ناپذیر است.
دوست داریم به هرچه علاقه داریم، برسیم و از هرچه برایمان لذّت‏بخش است، بهره ببریم و از خوردنى‏ها، پوشیدنى‏ها، دریافت‏هاى مالى، درآمدهاى اقتصادى، شهرت اجتماعى، موقعیّت مادى و... بدون «خطّ قرمز» و بى حدّ و مرز، استفاده کنیم.
ولى... آیا همه خواسته‏هاى ما منطقى است؟ همه آنچه دوست داریم، براى ما مفید است؟ همه آنچه براى ما لذت‏بخش است، براى آینده درازمدّت ما مصلحت دارد؟
این تعبیر زیباى قرآن کریم را چگونه مى‏بینیم که مى‏فرماید: «چه بسا از چیزى خوشتان نیاید، ولى برایتان خوب باشد. و چه بسا چیزى را دوست داشته باشید، ولى برایتان بد باشد».(1)
این آیه، پس از حکم وجوب مبارزه و نبرد با دشمن بیان شده است ؛ چیزى که براى انسان، سخت و سنگین است و آثار و تبعات آن، گاهى ناخوشایند ؛ ولى فرجام و پیامد آن براى فرد و امّت، مى‏تواند برکات بسیارى داشته باشد.
این نگاه، عملکرد و مواضع و رفتار ما را نیز عوض مى‏کند. تجربه‏آموزى از حوادث و عبرت گرفتن از فراز و نشیب‏هاى زندگى، از همین رهگذر است که ارزش پیدا مى‏کند و دوست‏داشتنى مى‏شود.
شکست یک گروه رزمنده در عملیات، آنان را به شناخت ضعف‏ها و نقاط آسیب‏پذیر و اشتباهات در محاسبه مى‏رسانَد و در نتیجه، با نقشه دقیق‏تر و ارزیابى‏هاى حساب شده‏تر و تمهیدات بهتر در مراحل بعدى عملیات، وارد نبرد مى‏شوند و از آن شکست، «نردبان پیروزى» مى‏سازند.
صائب تبریزى گوید:
ما شیشه‏ایم و باک نداریم از شکست

شیشه چو بیشتر شکند، تیزتر شود.

از کجا که مصلحت، گاهى در یک شکست و ناکامى نباشد؟ از کجا که هرچه به سود ماست، به صلاح ما هم باشد؟
زمین خوردگان، باید از ضربه‏هاى روزگار، «درس» بگیرند تا به مقاومت خویش بیفزایند. بى‏مهرى و عتاب و تنبیه یک معلم، شاگرد را رنجیده خاطر مى‏سازد. ولى اگر رشد علمى و موفقیت تحصیلى دانش‏آموز، در همان جفا و عتاب استاد باشد، چه؟ آن وقت هم باید رنجید؟ سرمشق‏هاى خوش‏نویسى دوران دبستان را از یاد نبریم که: «جور استاد، بِهْ ز مهر پدر».
اگر پدر مى‏خواهد نفع برساند، استاد هم مى‏خواهد مصلحت و آتیه شاگردش را مراعات و تأمین کند.
به قول شاعرى نکته‏سنج:
تمتّعى که من از عمر خویشتن بردم

همان جفاى پدر بود و سیلى استاد.

در این جا، هم جفاى پدر و هم سیلى استاد، در یک امتداد قرار مى‏گیرند و آن عبارت است از: «مصلحت ما».
از سوى دیگر، در رسیدن به منفعت نیز، این نکته اساسى نهفته است که: کدام سود؟ و کدام منفعت؟

کدام منفعت؟


اگر منفعت‏طلب باشیم، بد نیست ؛ ولى گاهى اشتباهمان در این است که منفعت ابدى و سود بیشتر و لذّت بى‏انتها را فداى نفع اندک و سود ناچیز و لذّت گذرا مى‏کنیم و تازه مى‏اندیشیم که زرنگ و باهوشیم و از دیگران، جلو افتاده، گوى سبقت را ربوده‏ایم.
در تعبیرات قرآن، تقابلى میان «حیات دنیا» و «آخرت» دیده مى‏شود. کدام یک باید فداى دیگرى شود؟ و کدام را باید داد تا به دیگرى رسید؟ کدام «نردبان» است و کدام «بام»؟
نقداندیشان، تنها به سود دنیا و لذّت آنى و کامیابى مادّى مى‏اندیشند و همه همّت خویش را هم صرف آن مى‏کنند؛ امّا کسانى هم هستند که از دنیا، پلى براى رسیدن به آخرت مى‏سازند. این، یعنى فدا کردن «کم» براى رسیدن به «بیش»، و گذشتن از «محدود» براى دست یافتن به «نامحدود».
عاقل کیست و غافل کدام است؟ قرآن، کسانى را نکوهش مى‏کند که: «آخرت را به زندگى دنیوى مى‏فروشند، و چه معامله زیانبارى!».(2)
مگر دنیا در برابر آخرت، چه ارزشى دارد و به چند مى‏ارزد؟ اصلاً قابل مقایسه نیستند. ولى چه مى‏شود کرد؟ عدّه‏اى به همین متاع دنیا و تمتّعات ناپایدار آن، دل‏خوش‏اند. باز هم از قرآن بیاموزیم که درباره این‏گونه افراد مى‏فرماید: «به زندگى دنیا دل‏خوش‏اند، درحالى‏که زندگى دنیا، در آخرت، جز متاعى (ناچیز) نیست!».(3)
اگر لذّتِ ترک لذّت بدانى

دگر لذّت نفس، لذّت نخوانى.

کدام مصلحت؟


صلاح ما در چیست؟ نفع ما در کجاست؟ کدام منفعت به مصلحت ماست؟ کدام سود، جلوى سود بیشتر را مى‏گیرد؟ کدام بهره‏ورى، ما را از بهره‏هاى بزرگ‏تر، محروم مى‏سازد؟ کدام کامجویى، ما را به ناکامى اصلى مى‏کشاند؟ کدام لذّت آنى، رنج ابدى برایمان فراهم مى‏آورد؟ (یک لحظه هوسرانى، یک عمر پشیمانى!)
نمى‏گویم در پى نفع و سود نباشیم، نه؛ بلکه به شدّت طرفدار «منفعت‏طلبى» هستم ؛ ولى نباید در شناخت منافع اصلى و مصالح واقعى اشتباه کرد، یا فریب خورد، یا به کم، قانع شد و تنها «حالا» را دید و فقط به «جلوى چشم» و «پیش پا» نگاه کرد.
پس سیر گلستان‏ها، از آنِ چه کس باشد؟...
منفعت مهم و بزرگ، بهشت برین و رضاى الهى و عبودیت است. اگر حیات ما به این فرجام، منتهى نشود، باخته‏ایم. در پى نفع بودن، یعنى «مهم» را خواستن ؛ ولى شناخت مصلحت، یعنى توجّه به «مهم‏تر» داشتن.
این جاست که گاهى منافع با مصالح، اصطکاک مى‏یابند و باید عاقل بود و آنچه را به صلاح است برگزید و از مهم، به خاطر مهم‏تر، چشم پوشید. در کلام حضرت امیر(ع) است: «هر که به کار غیر مهم بپردازد، کار مهم‏تر را تباه ساخته است».(4)
ما یک عمر بیشتر نداریم و سرمایه ما همین «یک‏بار زیستن» است؛ ولى سود ما چیست؟ و این سرمایه را صرف چه مى‏کنیم؟
یکى به «پروار کردن جسم» مى‏پردازد، یکى به «پربار کردن جان».
آنان که به اصلى و فرعى کردن هدف‏ها، برنامه‏ها و تلاش‏ها نمى‏پردازند، چه بسا عمرشان صرفِ آن شود که جان را فداى جسم کنند و ابدیّت را خرج حال و گذرا! این، یعنى: «آفتابه خرج لحیم!» و اصل، فداى فرع! کدام عاقل چنین مى‏کند؟
«سوار» مهم‏تر است یا «مَرکب»؟ «ماشین» اصل است یا «سرنشین»؟ مال براى انسان است، یا انسان براى مال؟ و به گفته سعدى: «خوردن براى زیستن است، یا زیستن براى خوردن؟».
کاش، در وراى «امروز»، «فردا» را هم ببینیم! کاش بیش از «سود فعلى»، به «سعادت آینده» بیندیشیم و سود و زیان و مصالح و منافع واقعىِ خویش را بهتر بشناسیم، تا از کوره‏راه‏هاى زندگى به «صراط مستقیم» راه یابیم. باباطاهر عریان، این شاعر دل‏سوخته و شوریده‏حال، چه خوب سروده است:
تو که ناخوانده‏اى علم سماوات

تو که نابرده‏اى ره در خرابات

تو که سود و زیان خود ندانى،

به یاران کى رسى؟ هیهات، هیهات!

.1 سوره بقره، آیه 216 .
2. همان، آیه 86 .
3. سوره رعد، آیه 26 .
4. غررالحکم، حدیث 8607 .

دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) چهارشنبه 87 آذر 20   ساعت 8:20 عصر

 

کودکم می گفت: از کعبه آمده است، و تنها سوغاتش همین آب زمزم؟!

و به جاىِ تو، پاسخش چنین دادم: کعبه، با تمامىِ شأنش، و شرفى که دارد، از تلخ و شور دنیا، و بود و نبودش، و هستى، و نیستى اش، تنها و تنها، همین آب زمزم را داراست!

و او مى نوشید، اما از سخنم در شگفت بود!

و از آن پس، هیچ خرده اى بر ما، و زندگانى مان نگرفت، حتى روزهایى که دائره فقر تنگتر مى شد!

مکن زرزق شکایت که کعبه با ان قدر

زتلخ وشور همین اب زمزمی دارد


دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) پنج شنبه 87 آذر 14   ساعت 10:16 عصر

بارالها بر من خشم مگیر که اگر تو بر من خشم نیاورى، مرازغیر تو باکى نیست و مگر نه این است که فراخناک لطف و عافیت تومرا کافى است!

خداوندا، تو را به نور جمالت که بر زمین و آسمانها تابیده‏است و پرده‏هاى تاریکى را برانداخته و کار گذشتگان و آیندگان راصلاح بخشیده است، ...



سوگند مى‏دهم و از تو مى‏طلبم که در آن حال که‏بر من خشم گرفته‏اى، مرا نمیرانى و قهر خود را بر من نازل‏نگردانى که تو مى‏توانى قهر و عتاب را رها کنى و به لطف بازآیى‏و از من خشنود شوى!

اى آن که سپاسگزاریم به درگاه وى اندک است، اما او محرومم‏نمى‏سازد و گناهانم بسیارند لکن مرا به فضیحت و رسوایى‏نمى‏کشاند، پیوسته مرا در حال انجام گناهان مى‏نگرد، اما هیچ گاه‏به خوارى نمى‏راندم!

اى آن که در کودکى مرا محافظت فرمودى و در هنگام پیرى‏بى‏روزیم نگذاشتى. اى آن که الطاف و نعمتهایت در نزد من بیرون‏از شمارند و توان شکرگزارى آنها را ندارم.

اى کسى که با من به نیکویى و احسان رفتار مى‏کنى و من به زشتى‏و عصیان تو را پاسخ مى‏گویم. اى کسى که مرا به یمن ایمان نجات‏بخشیدى، پیش از آن که به طریقه شکر نعمتهایت آشنا باشم.

اى مولاى من، تویى که نعمت دادى، تویى که احسان کردى، تویى که‏به نیکى رفتار نمودى، تویى که کرامت فرمودى، تویى که فضیلت‏بخشیدى، تویى که فضل خود را به اتمام رسانیدى، تویى که روزى‏عطا فرمودى، تویى که کرم کردى، تویى که توانمندم ساختى، تویى‏که سرمایه‏ام دادى، تویى که پناه دادى، تویى که کفایت کردى،تویى که هدایت کردى، تویى که از گناه بازداشتى، تویى که گناهان‏را پوشیدى، تویى که گناهان را بخشیدى، تویى که عذر پذیرفتى،تویى که مکنت و جاه بخشیدى، تویى که عزت دادى، تویى که پشتیبان‏بودى، تویى که تاییدم کردى، تویى که یارى رساندى، تویى که شفابخشیدى، تویى که عافیت دادى، تویى که اکرام کردى، خجسته و بلندمرتبه‏اى اى پروردگار من، ستایش جاودانه از آن توست و سپاس‏پیوسته تو را سزاست.

اما من اى خدایم، به خطاهایم معترفم، پس بر من ببخشاى! منم‏که گناه کردم، منم که خطا نمودم، منم که نادانى کردم، منم که‏به سوى گناه شتافتم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تواعتماد کردم، منم که در عین دانایى گناه کردم، منم که وعده‏هادادم، منم که وفا ننمودم، منم که پیمان شکستم، منم که به جرم‏خود اقرار کردم.

بارالها، من بدان نعمات که مرا داده‏اى اذعان دارم، به‏گناهانم اعتراف کرده و از آنها باز مى‏گردم; تو نیز مرا بیامرز.

اى کسى که گناه بندگان تو را ضررى نرساند و نیازى به طاعت‏ایشان ندارى، هر کدام از بندگانت که کارى نیکو به جاى آورند،به توفیق و لطف توست، پس ستایش و حمد تو را سزاست.

خدایا، چون مرا فرمان دادى سرکشى نمودم و چون نهى کردى، آنچه‏را نمى‏خواستى به جاى آوردم. اینک این منم که نه دلیلى بربى‏گناهى خود دارم که عذر بخواهم و نه نیروى آن دارم که از کسى‏یارى بخواهم. حال با کدامین اعضایم رو به روى تو بایستم; آیابا گوشم یا با چشمم یا با زبان و یا پاهایم، آیا تمامى اینهانعمتهایى نیست که مرا عنایت فرموده‏اى و من با همه آنهانافرمانى‏ات کرده‏ام، اى مولاى من، حجت و دلیل از آن توست و من‏محکومم!

اى شنواترین شنوندگان و اى تیزبین‏ترین بینندگان و اى‏سریعترین حسابگران و اى مهربانترین مهربانان، بر محمد(ص) وخاندان پاک وى درود فرست!

پروردگارم، از تو حاجتى را مى‏طلبم که اگر آن را به من ارزانى‏دادى، هر چیز دیگرى را که از من دریغ نمایى، مرا زیانى نرساندو اگر از آن محرومم سازى، هر چه را به من عطا فرمایى مرا نفعى‏نبخشد; «از تو مى‏خواهم که مرا از آتش جهنم آزاد گردانى!»

غیر تو خدایى نبود، یگانه‏اى و تو را همتایى نیست، فرمانروایى‏توراست و ستایش از آن توست و تو بر همه چیز توانایى، اى خدا،اى خدا، اى خدا.

خدایا، من در آن حال که بى‏نیاز و توانمندم، به تو نیازمندم،پس چگونه در حال فقر نیازمند تو نباشم. خدایا من که در عین‏دانایى، نادانم، چگونه در حین جهل، نادان نباشم!


دل نوشته ها ()

نویسنده: کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) پنج شنبه 87 آذر 14   ساعت 10:10 عصر

عرفه روزنیایش و مناجات با معبود،عرفه کلاس خودسازی و تقوا و دانشگاه  رهپویان راه رسول الله است
حضرت امام صادق(ع) فرموده اند:”در عرفات به خطاهای خویش اعتراف کن و میثاق خودراباخداوند و وحدانیت اوتازه کن وبه او متقرب شو”.

در روز نیایش ودعا همنوا با سیدالشهدا(ع)یکدیگر را دعا کنیم مانیز التماس دعاداریم


دل نوشته ها ()

<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سمفونی ایثار
کل و کلون
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
327235 :مجموع بازدیدها
8 :بازدید امروز
16 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
موضوعات وبلاگ
حضور و غیاب
یــــاهـو
درباره خودم
روستای آذران (نگینی درکوههای کرکس)
مدیر وبلاگ : آذران[399]
نویسندگان وبلاگ :
دهاتی (@)[59]

m.saadat (@)[22]

کانون فرهنگی علی ابن ابیطالب(ع) (@)[258]

مهدی توانگری (@)[56]

azeron (@)[60]

rivand (@)[24]

کانون فرهنگی،هنری سیدالساجدین(ع) (@)[0]

شورای اسلامی (@)[12]

مرتضی مطهری -ر[4]
KHABAR CHIN[6]
A_abad (@)[31]

امیر معصومی[4]

لوگوی خودم
روستای آذران (نگینی درکوههای کرکس)
لینک دوستان
روستای ازوار (سده)
شهدای آذران
امام زاده احمد (ع) روستای آرنجن
روستای آرنجن
آذران وطن من
صفحات اختصاصی
فهرست موضوعی نوشته ها
ادبی و اجتماعی[82] . اخبار و حوادث[29] . تصاویر[27] . خبری از آذرون[22] . تسلیت[5] . وبلاگ ونویسندگان[3] . انتخابات[3] . کانون فرهنگی[2] . مسابقه . مقالات . وبلاگ و نویسندگان . از مطالب خواننده ها . زبا شیرین آزرانی . شعر . فرا رسیدن ایام سوگواری .
نوشته های قبلی را اینجا ببینید_بایگانی
شورا
اخبار آذران
ورزشی
مربوط به وبلاگ
تصاویری از آذران
کانون علی ابن ابیطالب
ادب و هنر
شرکت تعاونی
سایر موضوعات
دینی و مذهبی
پایگاه امام رضا(ع)آذران
مناسبت ها
پیام شهداءـ راه شهداء
کانون فرهنگی،سیدالساجدین(ع)
آرشیو موقت
بهداشت جسم ـروان
خبرهای کاشان و حومه
اشتراک