مولای من هر بار که معنی انتظار را از غروب می پرسیدم او تنها با سکوت در پشت کوهها پنهان می شد .
مولایم هر بار که می خواستم به عشق با تو بودن اوج بگیرم سقف آبی آسمان نیز کوتاهی می کرد
با این همه منتظرم .
آقای من هر روز منتظر جمعه ام و جمعه نیز منتظر تو ، فردا دوباره عاشقان و شیفتگانت با قطره قطره اشکهایشان
بوسه بر پاهایت خواهند زد و رسم عاشقی و عشق بازی را به جا خواهند آورد .
مولا جان بیا ،بیا که قلب دنیا در انتظار توست ،بیا که عاشقانت خاک قدومت را با اشک چشم های خود آب پاشی کرده اند و دلها را آماده پذیرش.