(بالنه)مادر ساعتها آنجا سفره دلش را پیش زن همسایه باز می کرد فارغ از کینه ها و کدورتها غم و غصه هایش ارزانی باد بود .
(باغچه )با تک و توک درخت طراوتی به خانه داده بود و ابشخور ان هل پالنجنه ای بود که به بیرون و در اصل به باغها و مزارع متصل بود شاید برای ما یاداور این بود که به اصل و ریشه پایبند باشیم .
(کی نسار )کمتر به انجا سر میزدیم سرد و تاریک پشت به آفتاب کردن چیزی جز این حاصلش نیست .
(په دسته )انباری خانه محسوب نمی شد مادر خانه نگران روز مبادا بود و بهترین مکان را برای پس انداز انجا می دید
(سرکره )تازگی و سفیدی نان تازه از تنور در امده بر سیاهی سرکره می چربید حتی اگر نان حشکوا بود
(کی مطبخ)با دولاوه های پر از نان پرگه های لبریز از گندم خیگهای قاتق ولو شده در گوشه گارمشک چوبی سیب زمینی های پنهان شده در چال ساو کرفخه های داغ و پر حرارت
همه اینها در عین سادگی نمی توانستند عشق و علاقه اهل خانه را نسبت به یکدیگر سر سوزنی کم کنند
(امیر معصومی )
ادامه دارد ........