مادر ای افسونگر رویای سبز سادگی مادر ای تکواژه پنهان هر دلدادگی
مادر ای تفسیر بودن در نهاد وباورم ای که در شبهای بیماری تو بودی یاورم
مادر ای تنها چراغ راهیان سرنوشت ای که در زیر قدوم تو خدا جنت نوشت
مادر ای حسن وجودت سایه عین الوجود مستحقی تا به تو هر دم کنم روی سجود
مادر ای زنجیره زیبای ادغام سرور ای چراغ رهنمایم سوی رحمان الغفور
مادر ای سلطان قلبم مایه دلبستگی گفته هایت قامتم را تکیه گاه خستگی
مادر ای تنها چراغ هر تکاپو بر هدف ای وجود نازنینت در غلطان در صدف
مادر ای حسن شعور دریای رحمت هرزمان آخر ای هستی که نیست قادر به توصیفت زبان
هر چه دارم از تو دارم این وجود از آن توست هر چه بودم یا که هستم میوه دستان توست
مادرم جانم نمی ارزد به تار موی تو آرزویم هر زمان اینست که بینم روی تو